شیوه های درمانی تعلل ورزی
برای کاهش تعلل ورزی شیوه های درمانی متنوعی به شرح زیر به کار برده شده است.
نظریه منطقی-هیجانی الیس
افکار افراد را به دو قسمت باورهای منطقی و باورهای غیرمنطقی دسته بندی نموده و بر این باور است که در روند درمان به تدریج افکار غیرمنطقی افراد تعلل ورز به افکار منطقی تغییر می یابد و به این طریق میزان تعلل ورزی کاهش خواهد یافت (الیس، ۱۹۹۴؛ الیس و کنوس، ۲۰۰۲).
نظریه درمان شناختی
این نظریه تقریبا مشابه نظریه الیس بوده و بر این باور است که از طریق راهبردهای متعدد یادگیری می توان در افراد تعلل ورز رفتار سازگارانه تر و خودکارآمدتر ایجاد نمود و از این طریق به کاهش رفتار تعللی کمک نمود (بک، ۱۹۷۶).
نظریه خودناهمگنی
این نظریه نیز برای غلبه به تعلل ورزی تلاش می نماید تا فاصله بین خود واقعی و خودآرمانی (که در افراد تعلل ورز خیلی زیاد است) را کاهش دهند (هیگینز، ۱۹۸۷).
نظریه مدیریت زمان
این نظریه بر داشتن برنامه و برنامه ریزی بر مبنای SMART تأکید دارد. در این برنامه، شرکت کنندگان برنامه های خاص «S» را بر مبنای رفتارهای قابل اندازه گیری «M»، پذیرش خویشتن «A»، واقع گرایانه «R» و با تعیین زمان «T» انتخاب می نمایند.
نظریه پردازش اطلاعات
این نظریه تلاش می کند با افزایش درک و فهم افراد تعلل ورز از علل رفتاری خود و نتایج آن رفتارها، آنها را کاهش دهد و بر این باور است که کاهش ابهام خود موجب افزایش خودکارآمدی و احساس مهارت در انجام کار می شود (اسن، هیول و اسبارد، ۲۰۰۴).
نظریه مدیریت رفتار
این روش بر تغییر مشخص رفتار ناسازگار افراد تعلل ورز تأکید دارد و نقش چندانی برای بینش قائل نیست. این روش در راستای این هدف راهبردهای عملیاتی مشخصی برای کاهش تعلل ورزی ارائه نموده است (نیوتنز، ۲۰۰۴).
نظریه انگیزشی
نظریه انگیزشی دلایل عمده تعلل ورزی را دشواری تکالیف می داند و برای کاهش تعلل ورزی ترکیبی از نظریه خودکنترلی و نظریه ارزش انتظار را مورد توجه قرار می دهد (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴).
ارتباط میان تعلل ورزی و سایر ویژگی های روانشناختی
تحقیقات نشان می دهند که بین اضطراب و تعلل ورزی (توپمن، کروز و بیجنی، ۲۰۰۴) و خودکنترلی و تعلل (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴) رابطه معناداری وجود دارد. به نظر فراری و همکاران (۱۹۹۵) رفتار تأخیری تحصیلی می تواند به عنوان بهترین شاخص پیش بینی کننده خصیصه تعلل، در یک موقعیت تحصیلی باشد (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴). همچنین، بین افسردگی و تعلل ورزی (پسیل و بیندر، ۲۰۰۴)، روان نژندی و تعلل ورزی (ون ارد، ۲۰۰۴)، دشواری و علاقمندی به انجام تکلیف با تعلل (پسیل و همکاران، ۲۰۰۰؛ سنکال، لاوی و کوئستنر، ۱۹۹۷)، خوشبینی و بدبینی با تعلل ورزی (لی و برنز، ۱۹۹۱)، کمال گرایی با تعلل ورزی (فلت، بلانک اشتین، هویت و کلدین، ۱۹۹۲؛ استوبر و جورمن، ۲۰۰۱)، تعلل ورزی و خودگردانی (لی و اسکوونبرگ، ۱۹۹۳؛ ون ارد، ۱۹۹۸)، فعالیت های مغزی با تعلل ورزی (اسکولیز و ساگان، ۲۰۰۲؛ روبینسون و بریج، ۲۰۰۳)، شیوه های فرزندپروری و تعلل ورزی (فراری و اولیوت، ۱۹۹۳؛ پنسیل، کوپلان و رید، ۲۰۰۲)، نوع تکلیف، تنفر، ناخوشایندی و دشواری با علل ورزی (پسیل و همکاران، ۲۰۰۰؛ شیر، فراری، ۲۰۰۰)، باوجدان بودن و تعلل ورزی (کوستا و مک کری، ۱۹۹۲؛ اسکوونبرگ، ۱۹۹۷؛ پانونن و آشتون، ۲۰۰۱)، انتظار خودکارآمدی و تعلل ورزی (فراری، پارکر و وار، ۱۹۹۲؛ گراهام، مک آرتور و شوارتز، ۱۹۹۵؛ توپمن و استوتجسدیک، ۱۹۹۸)، ترس از شکست و ترس از موفقیت با تعلل ورزی (تایس و بامیستر، ۱۹۹۷) و درون گرایی و برون گرایی با تعلل ورزی (اسکوونبرگ، ۲۰۰۴)، همبستگی معناداری وجود دارد.
[۱]-Beck
[۲]-self discrepancy
[۳]-Higgins
[۴]- time management
[۵] -specific
[۶]- measurable
[۷] -acceptable
[۸] -realistic
[۹]- timed
[۱۰]- Information proccessing
[۱۱]-Essen
[۱۲]-Heuvel
[۱۳]-Ossebaard
[۱۴]-Newtons
[۱۵]-Topman
[۱۶]-Kruise
[۱۷]-Beijne
[۱۸]-Binder
[۱۹] -Van Eerde
[۲۰]-Senecal
[۲۱] -Lavoie
[۲۲]-Koestner
[۲۳]- Burns
[۲۴]-Flett
[۲۵]-Blankstein
[۲۶] -Hewitt
[۲۷]-Koledin
[۲۸]-Stober
[۲۹]-Joormann
[۳۰]-Skolyes
[۳۱]-Sagan
[۳۲] -Robinson
[۳۳]-Berridge
[۳۴]-Olivette
[۳۵]-Scher
[۳۶]-Costa
[۳۷]-McCrue
[۳۸]-Paunonen
[۳۹]-Ashton
[۴۰]-Parker
[۴۱] -Ware
[۴۲]- Graham
[۴۳] -MacArthur
[۴۴] -Schuwarts
[۴۵] -Stoutjesdijk
[۴۶] -Tice