پس از تصویب قانون شهرداری ها در سال ۱۳۳۴ و اصلاحات بعدی آن که شهرداری ها را مأمور رسیدگی به وضعیت صنایع و مشاغل شهری می کرد، اگرچه در دهه ۴۰ قانون ممنوعیت ایجاد صنایع جدید در محدوده ۱۲۰ کیلومتری تهران تصویب شده بود اما برای اولین بار در سال ۱۳۶۹ ، هیأت وزیران در پی مشکلات بوجود آمده برای شهر تهران مصوبه ای را به پیشنهاد وزارت کشور از تصویب گذارند که یک اقدام جدی در زمینه ساماندهی صنایع شهری بوده است. این مصوبه شرکت شهرک های صنعتی را موظفمی کرد تا محل های تعیین شده از سوی دولترا برای انتقال صنایع مزاحم و آلوده تهران، و بخصوص مرغدای ها و دمداری ها آماده کند. از شهرداری تهران نیز در کنار دستگاه های دیگر خواسته شده بود تا با مجریان طرح انتقال همکاری کند. اولین اقدام پساز این مصوبه، خروج صنایع چرم سازی و استقرار آنها در یک مجتمع صنعتی در خارج از شهر بود. شهرداری تهران در آن هنگام به دو اقدام اساسی دست زد که می توان از آنها به عنوان دو ابزار اساسی مدیریت ساماندهی صنایع یاد کرد. این دو ابزار شامل داشتن یک” برنامه” و ایجاد یک” نهاد مجری” است. شهرداری تهران در گام اول با استناد به ماده ۸۴ و بند ۱۳ ماده ۴۵ قانون شهرداری ها که به شهرداری اجازه تأسیس شرکت های بازرگانی را می دهد، اقدام به تشکیل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل به عنوان نهاد تخصصی و مجری طرح های صنایع کرد. با شکل گیری نهاد متوالی امر ساماندهی، همزمان در سال ۶۹ شهرداری طرح مطالعاتی ساماندهی صنایع تهران را به مشاور شهرساز واگذار کرد. این طرح مطالعاتی، اولیه نمونه در نوع خود در تاریخ برنامه ریزی شهری کشور در زمینه ساماندهی صنایع شهری بود(زادبوم, ۱۳۷۰).
الگوی شهر تهران همانند بسیاری دیگر از اقدامات شهرداری تهران در آن سال ها، بدون ارزیابی مزایا و معایب آن مورد استناد شهرداری های دیگر قرار گرفت. در زمان حاضر در اغلب شهرهای بزرگ کشور، نهادهای مشابه شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل تهران و طرح های مطالعاتی بصورت کم مایه تری شکل گرفته اند. در تمام این موارد، شهرداری ها بر رفتار و فعالیت خود، نام ساماندهی صنایع نهاده اند. بررسی اجمالی عملکرد چند شهر از جمله اصفهان، قم، شیراز و مشهد نشان می دهد که اقدامات انجام شده در طرح های ساماندهی، گرایش کاملی به سوی الگوی انتقال و تجمیع آنها در شهرک های خارج از شهر دارد. در واقع می توان گفت که راه حل های دیگری همچون جابجایی در سطح شهر، تثبیت و رفع آلودگی، پیشگیری از ایجاد و تأسیس، استفاده از فناوری پاک که از جمله راهکارهای ساماندهی صنایع هستند به فراموشی سپرده شده است(همگروه, ۱۳۷۱).
اهداف کلان و راهبردهای اساسی ساماندهی
از دیدگاه نظریه سیستمی و برنامه ریزی راهبردی، اقدام برای ساماندهی صنایع و خدمات شهری، نوعی فرایند تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا محسوب می شود که عناصر اصلی آن را تعیین اهداف و تدوین راهبردهای وصول به آنها، تشکیل می دهد.
جدول۱-۱ هداف کلان ساماندهی صنایع و خدمات شهری
گروه | نوع هدف | محورهای مهم |
الف | زیست محیطی | حفاظت از منابع محیط طبیعی |
حفاظت از محیط انسان- ساخت | ||
کاهش آلودگی و مزاحمت | ||
حفظ سلامت جسمی و روانی شهروندان | ||
ب | اقتصادی – اجتماعی |
تأمین نیازهای شهروندان ( کالا و خدمات) |
حفظ و تقویت قدرت اقتصادی شهر | ||
حفظ ارزش زمین و ساختمان | ||
حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی صنایع شهر | ||
تقویت تنوع و جاذبه در فضای شهری | ||
ج | ||
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |