توپوگرافی خاك دانستند. شا[8] و همكاران( 2004)، معتقدند تشكیل خاك، به خصوص مقدار رس خاك های تحت الارض كه تعیین كننده ی فامیل خاك در سیستم رده بندی آمریكایی می باشد، كاملاً تحت كنترل ماده مادری است.
توپوگرافی یكی از عاملهای اساسی در توسعه خاكها میباشد (هال4، 1983). مطالعات زیادی نشان داده که بسته به وضعیت توپوگرافی در اکوسیستم های مختلف ویژگی های خاک تغییر خواهد یافت ( ونتریا و همکاران، 2003 ). امیری نژاد و باقرنژاد (1376) اثرات توپوگرافی برتشکیل و تکامل خاكهای منطقه کرمانشاه را بررسی نمودند. نتایج نشان داد که توپوگرافی به عنوان مهمترین فاکتور خاکسازی، به علت تأثیر بر روابط رطوبتی خاك، شدت جابجایی مواد بوسیله فرسایش و همچنین انتقال مواد به شکل سوسپانسیون و محلول، موجب تکامل خاکرخ گردیده است. گرچه نوع کانیهای رسی در طول ردیف توپوگرافی یکسان بود، ولی نتایج تجزیه های نیمه کمی نشان می دهد که فراوانی نسبی آنها تا حدودی با هم فرق دارد. به عبارت دیگر، با افزایش طول شیب، به علت شرایط زهکشی و اثر سفره آب زیرزمینی از مقدار ایلیت و کلریت کاسته شده و بر مقدار کانیهای گروه اسمکتیت افزوده میشود.
از اجزای مهم دیگر خاك، كانی های آن و به ویژه كانی های رسی هستند كه شناسایی این اجزاء تشكیل دهنده خاك مهم ترین راه گشای تعیین نیازهای فیزیكی، شیمیایی و مدیریت خاك می باشد. کانی های رسی موجود در خاك تأثیر شگرفی بر تمامی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاك دارند. از این نظر شناخت ویژگی های آنها و نیز شیوه تشکیل و تبدیل این کانی ها به یکدیگر جهت درك بهتر از تشکیل و تکوین خاك امری لازم و ضروری به نظر می رسد. رس های موجود در خاك بر انقباض و انبساط، تهویه، شکل پذیری، قابلیت نفوذ آب و ریشه گیاه، تبادلات کاتیونی، تثبیت پتاسیم و آمونیوم و… تأثیر به سزایی دارند (نتلتون و براشر، 1983 ). کانی های رسی تحت عوامل هوادیدگی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی در خاك تشکیل می شوند بر این اساس کانی های رسی را به 3 گروه می توان تقسیم کرد: 1- کانی های رسی موروثی: این گروه از کانی ها به طور مستقیم به صورت دست نخورده و بدون هیچ گونه تغییر ساختاری از مواد مادری به خاك اضافه می گردند. برای مثال کلریت در مناطق خشک و نیمه خشک منشاء ارثی دارد (بارنهیسل و برچ[9]، 1989). همچنین کائولینیت کلریت و ایلیت مشاهده شده در خاك های
استان گلستان منشأ ارثی دارند (پاشایی، 1999، امینی جهرمی، 2004 ؛ عجمی، 2007 ، قرقره چی، 2007 ). 2- کانی های رسی تغییریافته: این گروه با شرایط محیطی خود در تعادل نبوده و در اثر هوادیدگی ملایم و دگرگونی به کانی های دیگر تبدیل می شوند. به طور مثال اسمکتیت در نواحی مرطوب تر شمال غرب استان فارس از تغییر شکل میکا به وجود آمده است (خرمالی و ابطحی، 2003 ) و 3- کانی های رسی نوتشکیل: این گروه از کانی ها در اثر سنتز مواد تخریب شده از کانی های اولیه مختلف تشکیل می گردد. به عنوان مثال اسمکتیت در خاك های دارای زه کشی ضعیف که دارای غلظت بالای منیزیم هستند می تواند به صورت نوتشکیلی از محلول خاك تبلور یابد. هوادیدگی و تغییر و تبدیل کانی های رسی در مناطق خشک و نیمه خشک نسبت به مناطق مرطوب محدود بوده از این رو بعضی از این کانی ها به دلیل مقاومت اندك آنها در برابر هوادیدگی به تنهایی دراین نواحی یافت می شوند که از جمله آنها می توان به کانی های فیبری سپیولیت و پالی گورسکیت اشاره کرد. پالی گورسکیت در شرایط مرطوب بیش از 300 میلی متر بارندگی سالیانه (پاکوت و میلوت[10]، 1979) و یا نسبت بارندگی به تبخیر و تعرق سالیانه ( P/ET) بیش از 4/0 (خرمالی و ابطحی، 2003 ). ناپایدار بوده و به اسمکتیت تبدیل می شود. برعکس این فرایند در خاك های بسیار شور و سدیمی پالیگورسکیت می تواند از تخریب اسمکتیت و یا از طریق نوتشکیلی از محلول خاك به وجود آید. اهمیت کانی شناسی در تکامل خاک به حدی است که اعتقاد برادی (1990) نوع کانی موجود در خاک بیانگر مرحله هوادیدگی خاک است.
آهن یکی از مهمترین عناصر موثر در فرایندهای تشکیل خاک است. مقدار و توزیع اشکال قابل استخراج آهن در خاک بیانگر مرحله و درجه تکامل خاک میباشد. بدین منظور آهن به سه روش سدیم دیتیونایت (آهن آزاد) ، اگزالات آمونیوم (آهن غیرکریستالی) و آهن مغناطیس اندازه گیری شد. اکسالات آمونیوم برای عصاره گیری اکسیدهای آهن غیر متبلور Feo)) و سیترات بیکربنات دی تیونات برای عصاره گیری اکسیدهای آهن متبلور(Fed) به علاوه غیر متبلور Feo)) استفاده می شود. افزایش اختلاف بین مقدار به دست آمده، توسط این دو روش (Fed-Feo) نشان دهنده ی افزایش مقدار آهن با درجه ی تبلور زیاد می باشد. از سوی دیگر، کاهش نسبت(Fed /Feo) تخمینی از تبدیل اکسیدهای آهن غیر متبلور، عمدتاً فری هیدراتها، به اکسید آهن با تبلور خوب می باشد. این نسبت به عنوان شاخصی برای تکامل خاک شناخته شده است(جکسون و همکاران، 2007).
عوامل اصلی ایجاد کننده مغناطیس در خاک دو کانی مگنتیت و مگهمیت هستند. کانی های دیگر آهن دار غیر مغناطیس هستند و حتی برخی ترکیبات موجود در خاک نظیر کربنات دارای پذیرفتاری مغناطیسی منفی هستند. بخشی از مواد فرو مغناطیس در خاک از مواد مادری به ارث می رسد که سهم مگنتیت بیشتر است. فرایند های خاک سازی نیز روی افزایش پذیرفتاری مغناطیسی اثر دارد. از جمله فرایند ها می توان به تجمع ترجیحی کانی های فرومغناطیس ناشی از هوادیدگی و شستشو اشاره کرد. فرایند دیگر تبدیل کانی های غیر مغناطیس به کانی های فرومغناطیس است که ناشی از اکسیداسیون و احیا یا حرارت است. هرچه پذیرفتاری مغناطیسی خاک بیشتر باشد خاک متکامل تر است (یوسفی فرد و همکاران، 1389).
2-1 فرضیه ها
1- مواد مادری و پستی بلندی از عوامل اصلی اثرگذار بر تشکیل خاکهای منطقه است.
2- در امتداد یک مسیر عمود بر مسیر حرکت رودخانه، خاکها از تنوع کافی بر خوردارند.
3-1 اهداف اصلی
1- تحول خاک های حاصل از رسوبات آبرفتی رودخانه کارون در یک امتداد عمود بر مسیر رودخانه کارون.
4-1 اهداف فرعی
این مطلب را هم بخوانید :
1- مطالعه تغییرات فیزیکی و شیمیایی خاکها در امتداد یک مقطع از رودخانه
2 – تعیین مهمترین فاکتورهای خاکسازی بر ویژگی های خاک های مورد مطالعه
[1] .Moldez
[2] .Boul