خلاصه ………………………………………………………………………………………………………. 87
3-1-3-3-عثمان بن عفان ……………………………………………………………………………………87
3-1-3-4- عبداللّه بن سلام(43 هق) 88
3-1-3-5- ابوهریره (58 هق) 90
خلاصه ……………………………………………………………………………………………………….. 97
3-1-3-6- زید بنثابت (45ق) ………………………………………………………………………… 98
خلاصه …………………………………………………………………………………………………….. 102
3-1-3-7- عبداللّه بنعمروبن عاص (55 هق) 102
خلاصه 105
فصل چهارم:
4-1- شواهد مراجعات صحابه به اهلکتاب و تاثیر گذاری تازه مسلمانان از مسند احمد، موطأ مالک و صحاح سته 111
4-1-1- سوالات حاوی حکم از اهلکتاب.. 111
4-1-1-1- کعبالاحبار 112
4-1-1-2- ابوهریره 112
4-1-1-3- زید بن ثابت.. 114
4-1-1-4- عبدالله عمروبنعاص… 114
4-1-2- سوالات تفسیری از اهلکتاب.. 115
4-1-2-1- کعبالاحبار 115
4-1-3- سوالات صحابه از اهل کتاب دربارهی بلاد. 116
این مطلب را هم بخوانید :
4-1-3-1-کعبالاحبار 117
خلاصه ……………………………………………………………………………………………… 118
4-2- استخراج شواهد از دیگر کتب اهلسنت.. 118
4-2-1- سوالات تفسیری از اهلکتاب.. 120
4-2-1-1- کعبالاحبار 120
4-2-1-2- ابنعباس… 122
4-2-1-3- عبد الله بن عمر و عاص ………………………………………………………………….. 124
4-2-2- سوالات حاوی افعال و اعمال. 124
4-2-2-1- کعبالاحبار 126
4-2-2-2- زیدبنثابت.. 131
4-2-3- سوالات حاوی مسائل اعتقادی و فکری ……………………………………………………….131
4-2-3-1- کعبالاحبار 131
4-2-3-2- عبدالله بن عمر. 133
4-2-4- رفع اختلاف قرائات قرآن توسط رأی اهلکتاب.. 133
4-2-4-1- کعب الاحبار ………………………………………………………………………………………. 134
4-2-5- شواهد در توصیف پیامبرp و امت ایشان. 135
4-2-5-1- کعبالاحبار 135
4-2-6- انذار و نصیحتهای در خواستی عمر از کعبالاحبار 135
4-2-7- نقلهای مستقل و بدون مقدمهی کعبالاحبار 136
4-2-8- اعطاء برخی مقامات ازجانب کعبالاحبار 137
4-2-9- غیبگوییهای کعبالاحبار نسبت به خلیفه عمر و تأیید او 139
4-2-10- اعلم مردم ازدیدگاه کعب الاحبار 142
4-2-11- آموزههای اخلاق عملی کعب الاحبار برای صحابه. 142
4-2-12- بزرگداشت شهرهای خاص توسط کعب الاحبار 145
4-2-13- نمونه هایی ازداستانسرائی های کعب الاحبار 150
خلاصه …………………………………………………………………………………………………………………. 155
نتیجه گیری نهایی 159
منابع و مواخذ ……………………………………………………………………………………………………………… 168
مقدمه
پدیده مراجعهی برخی صحابه به اهلکتاب از زمان پیامبر p وجود داشته است که میتوان آن را با روایاتی که از پیامبر p به ما رسیده اثبات کرد. کلیتِ مراجعهی صحابه به اهلکتاب مورد واکاوی برخی از علما و صاحبنظران شیعه و سنی قرار گرفته است؛ هر یک از این بزرگان دلایلی را برای این قبیل مراجعات مطرح کردهاند که بسته به رضایت یا عدم رضایت آنها، دلایل هم متفاوت شده است. از جمله این بررسیها میتوان به کتابهای ” اضواءعلیالسنهالمحمدیهاودفاععنالسنه” نوشتهی محمودابوریه، “التفسیروالمفسرون” نوشتهی محمدحسینذهبی، “التفسیروالمفسرون” محمدهادیمعرفت و “الاسرائیلیاتواثرهافیکتبالتفسیر” نوشتهی رمزی نعناعه اشاره کرد که هر کدام بر اساس شواهد و مصادیق موجود و پیشینههای اعتقادی خود، موضوع را بررسی و نتیجه گیری کردند. آنها عاملان گسترش اقوال اهلکتاب را شناسایی و سپس مراجعهکنندگان به آنها را مورد سرزنش قرار میدهند. همچنانکه آقای معرفت نیز در بخشهایی از کتاب “التفسیروالمفسرون” خود به پدیده رجوع صحابه به اهلکتاب و گرفتن پاسخ از آنها پرداخته است و فقط برخی صحابه را متخلف معرفی می کند. بررسی اقوال این علما در مورد اهلکتاب، به کلیتِ ممنوع بودن یا توجیه کردن این مراجعات باز میگردد و کمتر کسی به محتوای سوالات پرسیده شده، توجه کرده است. حتی موافقان مراجعه به اهلکتاب محتوای این تعاملات و پرسشها را مورد بررسی قرار ندادهاند. در مجموع میتوان گفت آنچه توسط نویسندگان مورد بررسی قرار گرفته است کلیتِ مراجعه به اهلکتاب و نهی یا جواز آن را در بردارد و در حیطه محتوای این مراجعات به صورت تخصصی ورود نکرده اند. از آنجایی که برخی موافقان مراجعات برای جوازی که صادر کردهاند دلایلی را مطرح می کنند که این دلایل نیاز به شواهد و بررسی دارد، از این رو نگارنده لازم دیده است تا با بررسی محتوای مراجعات، جواز صادر شده را مورد واکاوی قرار دهد.
به نظر میرسد برای زدودن احادیث از لوث اسرائیلیات، انجام چنین پژوهشهایی در قالب موضوعات اسرائیلیات ضروری است. در مجموع این حقیقت قابل انکار نیست که بحث پیرامون اهلکتاب و اخذ مطالبِ تفسیری از آنان، پیشینهای دیرینه دارد و در کتابهای متعدد این مطلب به شکل تکراری و مستند بر شواهد جزئی مورد بحث قرار گرفته است. اما تاکنون مستند بر همهی موارد و شواهد در جوامع حدیثی اهل سنت این نکته مورد تأمل و بررسی قرار نگرفته و چگونگی منبع قرار گرفتن اقوال اهلکتاب توسط بسیاری از صاحبنظران مورد بحث و نقادی واقع نشده است. بیشتر این بحث ها حول نظریهپردازی مقدماتی و گرفتن یک نتیجهی کلی بوده است؛ به عبارت دیگر این نکات در توجیه مراجعات مطرح میشود که برخی از صحابه در مطالب جزئی و یا در مطالب موافق با قرآن به اقوال اهلکتاب مراجعه کردهاند؛ اما