3 – 7 سیاست از نگاه نظریه ی فرهنگی …………………………………………………………………………………………………………. 74
3 – 8 فرهنگ، مدیریت و مهار نظم جهانی ……………………………………………………………………………………………………… 76
3 – 9 جهانگرایی فرهنگی ………………………………………………………………………………………………………………………………… 78
3 – 10 نظریه ی فرهنگی و انقلای رسانه ای ………………………………………………………………………………………………….. 79
3 – 11 دموکراسی جهانی و عرصه سیاست فرهنگی ………………………………………………………………………………………. 80
خلاصه و جمع بندی بخش ……………………………………………………………………………………………………………………………….. 83
بخش سوم: تحول نظریه ی سیاسی
فصل اول: تبدیل سیاست از عرصه به فرایند
1 – 1 سیاست مدرن …………………………………………………………………………………………………………………………………………. 89
1 – 2 سیاست در برابر امر سیاسی …………………………………………………………………………………………………………………… 92
فصل دوم: تبدیل جامعه مدنی به جامعه مدنی جهانی
2 – 1 ایده جامعه مدنی ……………………………………………………………………………………………………………………………………. 96
2 – 2 تغییر معنای جامعه مدنی ………………………………………………………………………………………………………………………. 97
چ
2 – 3 احیاء جامعه مدنی (باز تعریف جامعه مدنی) …………………………………………………………………………………………. 98
2 – 4 جامعه مدنی جهانی ……………………………………………………………………………………………………………………………… 100
2 – 5 نظریه جامعه مدنی جهانی و شرایط بین المللی موجود ……………………………………………………………………… 102
فصل سوم: تبدیل حکومت به حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب
3 – 1 حاکمیت جدید …………………………………………………………………………………………………………………………………….. 106
3 – 2 حکمرانی خوب …………………………………………………………………………………………………………………………………….. 108
3 – 3 تعریف حکمرانی خوب …………………………………………………………………………………………………………………………. 109
3 – 4 شاخص های حکمرانی خوب ……………………………………………………………………………………………………………….. 110
3 – 5 الزامات حکمرانی خوب و نقش دولت ………………………………………………………………………………………………….. 112
فصل چهارم: گذار از دانش سیاسی اثباتی –رفتاری به هنجاری –انتقادی
4 – 1 نظریه اثباتی –رفتاری …………………………………………………………………………….117
4 – 2 نظریه هنجاری –انتقادی …………………………………………………………………………. 119
4 – 3 ماهیت هنجارین فلسفه ی سیاسی در عصر جهانی شدن ……………………………………….. 122
4 – 3 – 1 نظم اول جهانی ……………………………………………………………………………… 124
4 – 3 – 2 نظم دوم جهانی ………………………………………………………………………………. 126
4 – 3 – 3 نظم سوم جهانی …………………………………………………………………………….. 127
خلاصه و جمع بندی بخش ……………………………………………………………………………….. 129
نتیجه گیری نهایی ………………………………………………………………………….. 132
پیشنهادات …………………………………………………………………………………… 135
ح
منابع و مأخذ ……………………………………………………………………………….. 137
چکیده انگلیسی …………………………………………………………………………….. 148
فصل اول
طرح پژوهش
1 – 1 بیان مسئله
از سال های پایانی سده بیستم تا امروز که دههای از سده جدید هم پشت سر گذاشته شده است، بحثهای داغ و مناقشه برانگیز دربارهی جهانی شدن، همچون پدیدهای حقیقی، طرح و بسط یافته است. حامیان و مخالفان جهانی شدن، تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، فلاسفه و فرمانروایان کشورها هر یک به اظهار نظر درباره سبز فایل پرداختهاند. مقامات حکومتی مشکلات اقتصادی کشور را به فشارهای ناشی از جهانی شدن نسبت می دهند، گردانندگان بنگاه های اقتصادی گوناگون کوچکتر کردن شرکتهای خود را برای ادامهی حیات در چارچوب اقتصاد جهانی ضروری میدانند، طرفداران محیط زیست تأثیر مخرب جهانی شدن مهار نشده را فریاد می زنند و دامنه ی انتقادات خود را پس از فاجعه اتمی در فوکوشیمای ژاپن در ماه مارس 2011 که متعاقب زلزله ی 9 ریشتری در این کشور به وقوع پیوست، افزایش داده اند و پشتیبانان اجتماع های بومی مختلف نسبت به نابودی خرده فرهنگها و فرهنگهای کوچک در برابر موج فراگیر فرهنگ جهانی هشدار می دهند (قزلسفلی، 1390: 183). در این میان ارائه تعریفی جامع و مورد پذیرش عموم برای جهانی شدن، به دلیل اختلاف نظر میان پژوهشگران بر سر ماهیت آن دشوار به نظر میرسد و هر دسته از صاحب نظران، به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیش زمینه های ذهنی و ایدئولوژیک خود، تعریف خاصی از این پدیده ارائه میدهند. اگر جهانی شدن را در معنی جهانی اندیشیدن تعبیر کنیم، احتمالاً حرف تازهای نزدهایم، زیرا اندیشه نیز مانند علم و فن هیچ گاه در تاریخ محدود به مرزهای ملی نبوده است. البته توسعهی دانش و فن بر مفهوم جهان تأثیر گذارده است. به عنوان نمونه از اختراعات اولیهی فن اطلاع رسانی (مورس، تلگراف) که جای چاپار را گرفت و رادیو و تلویزیون که جای جارچی محل را اشغال کردند تا ماهواره و اینترنت، سیارهی زمین تدریجاً کوچکتر و کوچکتر شد، تا جایی که امروزه به تعبیر مک لوهان، همه در یک دهکدهی جهانی زندگی میکنیم و از لحظه لحظهی اوضاع و احوال هم باخبریم. در چنین فضایی، دیگر حکومتها قادر نیستند بر روی آنچه در درون حاکمیتشان می گذرد و حتی آنچه در خلوت خود میگویند و می کنند، سرپوش بگذارند. دیگر رفتارها و کنشهای فردی اجتماعی جنبهی شخصی و ملی و سرزمینی ندارد، چون همهی امور خصوصی و عمومی ما به طور مستمر در معرض داوری دیگران است، دیگرانی که معلوم نیست الزاماً دوست ما باشند (کاظمی، 1390: 21). به عبارتی هرچه زندگی انسان روی کرهی خاکی پیشرفته شده، سرعتها افزونتر شده، فاصله ها نیز کوتاهتر و افراد بشر، فارغ از ملاحظات مکانی، قومی، نژادی، زبانی، عقیدتی و … به هم نزدیکتر شده اند. به یک تعبیر میتوان گفت که فرایند جهانی شدن، همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی خود از آغاز تاریخ وجود داشته، ولی در سالهای اخیر به دلیل سرعت فزایندهی تغییرات دانش و فن، شتاب ناگهانی به خود گرفته است. بگونه ای که چند سالی است نظر اندیشه ورزان، دولتمردان و کارگزاران حکومتی را در سراسر گیتی به خود مشغول کرده است.
این مطلب را هم بخوانید :
به هر جهت این یک واقعیت است که جوامع انسانی همواره در حال تغییر و تحول هستند. در واقع حیات اجتماعات در گرو این تغییرات است، چرا که رکود و سکون در نهایت به فساد و تباهی می انجامد و کوشش علم سیاست پیش بینی نتایج مترتب بر تغییرات است. مسائلی از قبیل رشد جمعیت، تخریب محیط زیست، توسعهی پایدار، تنشهای قومی _نژادی، تقابل فرهنگی، رقابتهای نظامی، تعارض بین شمال و جنوب یا غنی و فقیر، رشد شهرنشینی، انقلاب ارتباطات، تحول صنایع و دانش فنی، دموکراسی، حقوق بشر، تروریسم و صدها مشکل مبتلا به جامعه امروز بشری، همه در زمرهی دغدغههای امروز جامعه جهانی است که سیاست و علم سیاست نمی تواند نسبت به آنها بیتفاوت باشد. بحث جهانی شدن را نیز از این زاویه باید نگریست. اینجاست که فرایند جهانی شدن، عرصه را برای علوم سیاسی تغییر میدهد. تقسیم ظریف میان علوم سیاسی که به درون دولت _ملتها اهتمام دارد و مطالعه روابط بین الملل که مربوط به مسائل میان دولت _ملتها است، کمرنگ می شود. دیگر، مطالعه تجربه یک کشور خاص جدا از کشورهای دیگر قابل قبول نیست. در جهانی که در آن بازیگران و منافع سیاسی در حال تجربه تأثیر جهانی شدن هستند، علوم سیاسی نمی تواند از تأثیر چنین نیروهایی مصون باشد.
نکته مورد نظر در اینجا این است که تمام الزامات ناشی از این فرایند جهانی شدن توسط عالمان سیاسی (دانش پژوهان سیاسی) باید هم در توسعه نظریه سیاسی و هم در انتخاب روش شناختی مورد اذعان قرار گیرند؛ بطوریکه نظریهها باید جنبه بین المللی را بیشتر و جدی تر مورد توجه قرار دهند. همچنین جهانی شدن موجب تحت تأثیر قرار گرفتن کلیه تحلیلها در تمام سطوح علوم سیاسی شده است. برای نمونه، برای مطالعه مدیریت شهری نه تنها بررسی تأثیر جهانی شدن به عنوان یک نیروی سیاسی و ژئوپلتیک ضرورت دارد، بلکه قرار دادن مدیریت شهری در زمینه شکل در حال تغییر حکومت و عمل فزاینده ارتباطات جهانی نیز ضروری است (حاجی یوسفی، 1390: 451). در کنار اینها تغییر و تحولاتی که در مفاهیم رسمی سیاسی ایجاد شده است قابل توجه است که به بیانی دقیق تر، آنچه که اتفاق افتاده است این است که مفهوم دیرپای فرد به عنوان یک هستی منفک و خود اتکا با یک وحدت پیشا اجتماعی جای خود را به فردی داده است که دیگر چیزی بیش از شبکهای بیمرکز از عقاید و امیال نیست. با عطف به مباحث یاد شده حال در این میان مسئله این است که در گذار فرایند جهانی شدن، علوم سیاسی دچار چه تغییر و تحولاتی شده و به عبارتی بهتر فرایندهای جهانی شدن چگونه و تا چه اندازه بر نهادهای سیاسی، رفتارهای سیاسی و متعاقباً بر نظریهپردازی در حوزه علوم سیاسی اثر گذاشته است.
سؤال های پژوهش
سؤال اصلی
گسترش فرایند جهانی شدن چه تحولی در مطالعات علوم سیاسی و نظریهپردازی در این حوزه بوجود آورده است؟