5-2- پیشنهادها……………………. 85
6- مراجع……………………… 86
چکیده:
شبکه های حسگر بیسیم مجموعهای از سنسورهای حسگر بیسیم است که در محیط بهصورت تصادفی برای جمعآوری اطلاعات پراکنده شده اند. مسئله انتقال بهینهی دادهها، یکی از موارد بسیار مهم در بهکارگیری فناوریهای نوینی از قبیل شبکههای حسگر بیسیم چندرسانهای است. اگرچه شبکههای حسگر بیسیم چندرسانهای توسعهیافته شبکههای حسگر بیسیم هستند، اما با توجه به ماهیت این شبکهها و محدودیت ذاتی حسگرها در حوزههای انرژی، توان محاسباتی و ظرفیت حافظهای، مسئله انتقال دادهها در جهت تضمین پارامترهای کیفیت خدمات، با چالشهای فراوانی روبرو خواهد شد. مجموعه ای از روشهای انتقال داده در شبکههای حسگر مبتنی بر خوشهبندی حسگرها در شبکه هستند، که با افراز شبکه به تعدادی خوشهی مجزا و مدیریت سلسله مراتبی مسئلهی انتقال دادهها سعی در سادهسازی این مسئله دارند.
در سالیان اخیر روشهای مختلفی برای ایجاد خوشه و انتخاب سر خوشهی مناسب و بهینهسازی انتقال دادهها از این طریق ارائه شده است. موارد مختلفی در حوزهی وجود دارند که میتوانند بر کیفیت انتقال دادهها در شبکه تأثیرگذار باشند. یکی از این موارد انتخاب بهینهی گره سرخوشه برای مدیریت هر یک از خوشهها است؛ چنین گرهی علاوه بر توانایی مدیریت جریان دادههای زیر گرههای مجموعهی خود باید دسترسی مناسبی به تمام خوشهی خود و نیز به گره چاهک داشته باشد. علاوه بر این توزیع سرخوشهها باید به گونهای باشد که خوشههایی با حجم متناسب و تعداد کافی در شبکه را تأمین نمایند. از این گذشته، عملیات خوشهبندی و انتخاب سرخوشهها باید در دورههای زمانی مناسب و با هدف جلوگیری از تحمیل حجم کاری سنگین به تعداد محدودی از گرهها تکرار شود.
با معرفی انواع مختلف الگوریتمهای فرا ابتکاری، روشهای نوینی برای حل مسئلههای بهینهسازی به وجود آمدهاند که آزمایشهای تجربی حکایت از کارایی بسیار مناسب آنها در مسائلی از حوزههای مختلف علوم و مهندسی دارند. در این پایان نامه روشی برای انتخاب سرخوشـه مناسب بر اساس الگوریتـم فرا ابتکاری کوچ پرندگان که بهصورت توزیعشده در شبکه حسگر بیسیم متحرک اجرا میشود، ارائهشده و نتایج حاصل از شبیه سازی این الگوریتم در حالتهای مختلف حرکتی آورده شده است.
فصل اول: مقدمه
شبکههای حسگر بیسیم[1] از مجموعهای حسگر بیسیم تشکیل شده است که به جهت جمع آوری اطلاعات در محیطی به فراخور کاربرد آنها پخش شدهاند. به طور کلی شبکههای حسگر بیسیم جهت جمع آوری اطلاعات در مناطقی که کاربر نمیتواند حضور داشته باشد مورد استفاده قرار میگیرند [1]. در یک شبکه حسگر، حسگرها به صورت جداگانه مقادیر محلی را نمونهبرداری میکنند و این اطلاعات را در صورت لزوم برای حسگرهای دیگر و در نهایت برای مشاهدهگر اصلی ارسال مینمایند. شبکههای حسگر بیسیم معمولاً در محیطهای سخت که دسترسی انسان به آن مکانها سخت و پرهزینه است استفاده میشوند. از شبکههای حسگر بیسیم در هواشناسی، کشاورزی، زلزلهنگاری، صنایع نظامی و جنگها، ایجاد محدودهی امنیتی و … استفاده میشود [1].
روند استفاده از شبکههای حسگر در سالهای پایانی دهه 80 و سالهای آغازین 90 توسط وزارت دفاع آمریکا، DARPA[2] و چند کشور دیگر ادامه داشت. در اواسط دهه 90 با تعریف برخی استانداردها از جمله 1999IEEE[3] فناوریهای تجاری هم پا به عرصه وجود گذاشتند و گروههای مختلف تحقیقاتی فعال در زمینه ارتباطات بیسیم وارد بازار وسیع بالقوه غیرنظامی شدند]2[.
شبکههای حسگر مجموعهای از تعداد بسیار زیادی گره حسگر با ابعاد کوچک و قابلیتهای مخابراتی و محاسباتی محدود است که به منظور جمع آوری و انتقال اطلاعات از یک محیط به سمت یک کاربر و یا ایستگاه پایه[4] به کار برده میشود. تفاوت اساسی این شبکهها با شبکهها سنتی و قدیمی، ارتباط آن با محیط و پدیدههای فیزیکی است. شبکههای سنتی، ارتباط بین انسانها و پایگاههای اطلاعاتی را فراهم میکنند، درحالیکه شبکههای حسگر به طور مستقیم با جهان فیزیکی در ارتباط هستند. این شبکهها با بهره گرفتن از حسگرها، محیط فیزیکی را مشاهده کرده و سپس بر اساس مشاهدات خود تصمیمگیری نموده و عملیات مناسب را انجام میدهند ]3[.
شبکه حسگر بیسیم، یک نامگذاری عمومی برای انواع شبکههای مختلفی است که بهمنظور خاص طراحی میشوند. برخلاف شبکههای سنتی که همه منظورهاند، شبکههای حسگر تک منظورهاند. منظور از تک منظوره بودن این شبکهها آن است که نیازمندیها و شرایط طراحی یک شبکه حسگر بیسیم بسته به کاربرد آن متفاوت خواهد بود. درصورتیکه گرهها توانایی حرکت داشته باشند، شبکه میتواند گروهی از رباتهای کوچک در نظر گرفته شود که باهم به صورت تیمی کار میکنند و جهت مقاصد خاصی مانند بازی فوتبال طراحیشدهاند ]3[.
با توجه به کاربردهای متفاوت این فنّاوری و نیاز به قابلیتهای ویژه در زمینههای مختلف، مسائل متعدد و زمینههای گوناگونی جهت حل و بهینهسازی آنها وجود دارد. بهعبارتدیگر، در بسیاری از مسائل مطرحشده با تابع هدفی روبرو هستیم که میخواهیم آن را بهینه نماییم. ازجمله مسائل مطرح در این شبکهها، مسئله مسیریابی است. بهصورت ساده میتوان مسئله مسیریابی را یافتن بهترین مسیر از گرههای حسگر منبع به سمت گره مقصد در نظر گرفت.
یکی از روشهای حل مسئله مسیریابی در شبکههای حسگر بیسیم روشهای خوشهبندی[5] است. این روش به خاطر مزیتهایی مانند کم شدن حجم ارتباطها و پیغامهای غیرضروری با چاهک[6] و افزایش پهنای باند مفید و مدیریت راحتتر حسگرها و افزایش عمر شبکه بسیار پرکاربرد است.
این مطلب را هم بخوانید :
در شبکههای حسگر بیسیم، پروتکلهای مبتنی بر خوشهبندی از طریق تقسیم مجموعهی گرهها به خوشههای مجزا و انتخاب سرخوشههای محلی برای ترکیب و ارسال اطلاعات جمع آوری شده هر خوشه به ایستگاه مبنا و سعی در مصرف متوازن انرژی توسط گرههای شبکه، بهترین کارایی را از نظر افزایش طول عمر و حفظ پوشش شبکهای در مقایسه با سایر روشهای مسیریابی بهدست میآورد [1].
الگوریتمهای توزیعشده به خاطر کاهش حجم اطلاعات غیرضروری به سینک و کم کردن ترافیک دادهای برای پیکربندی شبکه بهویژه در شبکههایی با مقیاس بزرگ بسیار مفید هستند.
الگوریتمهای توزیعشده برای مسئله خوشهبندی نسبت به اطلاعات محلی که از گرهها به دست میآورند، کار میکنند. به همین خاطر حجم ارتباطات خارج از خوشه برای گرههای داخل هر خوشه به مقدار بسیار زیادی کاهش مییابد [4].
امروزه یکی از روشهای حل مسائل مختلف الگوریتمهای هوشمند ریاضی مانند شبکه عصبی و کلونی مورچگان[7] است. یافتن سرخوشههای مناسب و بهینه، از بین گرههای حسگر یک مسئله پیچیده با بار محاسباتی سنگین است. در این پایاننامه ما مسئله خوشهبندی را در شبکههای حسگر بیسیم، بهوسیلهی الگوریتم کوچ پرندگان (ازدحام ذرات)[8] و بهینهسازی مرزی[9] حل شده است. تابع بهینگی[10] مسئله استخراجشده برحسب پارامترهای مکانی[11] ، انرژی[12]، درجه گره[13] و تعداد مسیر[14] تا سرخوشهی حسگرها میباشد [5].
در رویکردهایی که تمام محاسبات خوشهبندی در سینک انجام میشود بار محاسبات زیادی به سینک تحمیل میشود. همچنین برای جمع آوری اطلاعات اولیه از گرههای حسگر به سینک برای انجام محاسبات، پهنای