از آنجا که مدل شناختی ، چهار چوب نظری این پژوهش است ، بنابرین در این قسمت به ذکر نظریه های شناختی درباره مفهوم سازی GAD می پردازیم.
نظریه بک
بک از اواخر دهه ۷۰ میلادی به جنبه های شناختی اختلالات توجه کرد و تمام هم و غم خود را صرف مدل سازی شناختی اختلالات روانی نمود . او ابتدا در سال ۱۹۶۷ با نوشتن کتاب «افسردگی ، جنبه های بالینی، تجربی و نظری» در این راه گام نهاد . اگرچه در آن زمان ، روان درمانی زیر سیطره رفتار درمانی و روان کاری قرار داشت . اما با تلاش و کوشش مثال زدنی بک ، به تدریج شناخت درمانی نیز پای خود رابه عرصه درمان های روانشناختی باز کرد . مقاله تاثیر گذار بک در مجله آرشیو روان پزشکی عمومی با نام « شناخت، عاطفه و آسیب شناسی روانی » در سال ۱۹۷۱ ، گامی جدی در رسیدن به مفهوم سازی شناختی اختلالات هیجانی محسوب شد . بک در سال ۱۹۷۹ با کمک راش ، ششاو و امری کتاب «شناخت درمانی افسردگی» را به رشته تحریر در آورد . با چاپ و انتشار این کتاب ، شناخت درمانی عملا وارد عرصه روان درمانی شد ، زیرا این دستورالعمل باعث گردید پژوهش های زیادی برای بررسی کارآیی شناخت درمانی برای افسردگی انجام شود چند سال بعد – در سال ۱۹۸۵ - بک با کمک امری و گرین برگ[۱] به مفهوم سازی اختلالات اضطرابی از دیدگاه شناخت درمانی پرداختند.
بک و همکارانش ( ۱۹۸۵) با اقتباض از مدل ارزیابی لازاروس سعی کردند واکنش های اضطرابی را درک کنند لازاروز و فولک من (۱۹۸۴ ، به نقل از کلانک[۲] ؛ ۱۹۹۹) معتقدند که افراد در مواجه شدن با مشکل دست به دو نوع ارزیابی می زنند : ارزیابی اولیه و ارزیابی ثانویه. در فرایند ارزیابی اولیه ، فرد تهدید آمیز بودن موقعیت را براورد می کند . در ارزیابی ثانویه نیز به سنجش توانمندیهای خود برای مقابله و کنار آمدن با موقعیت می پردازد . ممکن است در هرکدام از این فرایند ها مشکلاتی پدید بیاید . خطاهای شناختی ممکن است آتش بیارمعرکه شوند و فرایند ارزیابی اولیه و ثانویه را با مشکل روبه رو سازند.
به دلیل تجارب دوران کودکی به تدریج در ذهن افراد، ساختارهایی شناختی ( طرح واره ها) شکل می گیرد این طرح واره ها در زندگی بعدی به عنوان راهنمای پردازش اطلاعات و رفتار عمل میکنند.طبق فرضیه محتوای اختصاصی، طرح واره های اضطراب برانگیز حول مسائلی نظیر تهدید،خطر، ناتوانی برای مقابله دور می زنند (بک و همکاران ۱۹۸۵).
شواهد پژوهش گسترده ای از فرضیه محتوای اختصاصی ، محتوای اختصاصی در شناخت درمانی حمایت کرده اند ( برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کلارک ، بک ، اولورد[۳] ، ۱۹۹۹؛ ص ۱۲۷تا۱۴۰)
به دلیل این موضوع پژوهش حاضر GAD است در این قسمت به ارائه مدل شناختی بک ، درباره این اختلال می پردازیم.
بک و همکارانش (۱۹۸۵) معتقدند که بحث درباره علت شناختی GAD و به طور کلی هر اختلال گمراه کننده است . آنها بر این باورند که می توان علت شناسی را در سه مجموعه “علت” ، بهتر درک کرد :
- عوامل زمینه ساز[۴] (عواملی که باعث آسیب پذیری افراد در برابر حوادث می شوند.)
- عوامل آشکار ساز[۵] ( عواملی است که باعث می شوند آسیب پذیری افراد فعال شود.)
- عوامل تداوم بخش[۶] ( عواملی است که باعث نگهداری آسیب پذیری می شوند.)
بک و همکاران (۱۹۸۵) در بحث از عوامل زمینه ساز GAD به مواردی نظیر محیط زندگی تهدید آمیز، وقایع استرس زا ، انتظارات غیر منطقی از خود و دیگران ، شکل گیری طرح وارهای خطر و تهدید ، ناتوانی در مقابله با مشکلات اشاره می کند. آنها مسائل شناختی را علت اختلال فرض نمی کنند و بر این عقیده اند که گفتن این که شناخت باعث اضطراب می شود مثل این است که بگوییم توهم علت اسکیزوفرنی است .(ص۸۵) بنابرین آنها معتقدند که در سیستم های تعاملی بین شناخت ، رفتار و هیجان ، شناخت به دلیل قابلیت دسترس و میزان تغییر پذیری آن ، آماج شناخت درمانی قرار می گیرد.
بک و همکاران (۱۹۸۵) به بررسی علائم جسمی ، عاطفی ، رفتاری و شناختی در بیماران مبتلا به GAD پرداختند . تعامل این علائم یکی از مهمترین دلایل تداوم GAD محسوب می شود . با نگاهی دقیق به این علائم متوجه می شویم که برخی از آنها به عنوان ملاک های تشخیصی GAD از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا DSM-IV-TR پذیرفته شده اند.
شایعترین علامت شناختی افراد مبتلا به GAD ناتوانی در تمرکز است. در جدول ۵ به علایم شایع شناختی و رفتاری افراد مبتلا به GAD اشاره شده است.
جدول۲-۵ : فراوانی علایم شناختی و رفتاری در بیماران مبتلا به GAD (بک وهمکاران، ۱۹۸۵, ص ۸۸)
علایم فراوانی به درصد |
مشکل در تمرکز ۲/۸۶ ترس از دست دادن کنترل ۹/۷۵ ترس از طردشدن ۴/۷۲ ناتوانی در کنترل افکار ۶۹ گیجی و سردرگمی ۵/۶۵ آشفتگی ذهن ۲/۵۵ ناتوانی در یادآوری ۸/۴۴ حرف زدن منقطع ۸/۴۴ قطع فرایند گفتار ۵/۳۴ ترس از مورد حمله قرار گرفتن ۵/۳۴ ترس از مردن ۳۱ لرزش دستها ۳۱ تکان خوردن بدن ۲۷ لرزش بدن ۱/۲۴ لکنت زبان ۲۴ |
موضوع دیگری که بک و همکاران ( ۱۹۸۵) درباره مفهوم سازی شناختی GAD مطرح می کنند ، بحث خود پنداره این افراد است. بیماران مضطرب به دلیل زندگی در شرای تهدید زا ، نتوانسته اند به خوبی با مشکلات دست و پنجه نرم کنند . بنابرین تکرار چنین تتجارب ناموفقی باعث می شود خودشان را افرادی بی کفایت و نالایق تصور کنند. افراد مبتلا به GAD مخصوصا در تعامل های اجتماعی دچار مشکل می شوند . آنها مخصوصا در این زمینه ها دچار مشکل می شوند :(اول) بیمار قدرت (ب) همسالان (ج) موقعیت های حاکی از ارزیابی توانمندی (د) رویارویی با غریبه ها
۱٫Greenberg&Emery
۲٫Klinke
۳٫Alford
۱٫predisposing
۲٫precipitating