به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج كه یكی از شهرهای كردنشین در ایران میباشد سخن میگوییم.
یكی از عرصههایی كه قدرت در آن ظاهر میشود و روابط قدرت را در آن میتوان دید عرصه خانواده است. كه خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسیتری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر میپذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعیشدن و یادگیری در خانه و خانواده روی میدهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستمهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر میگذارند و نگرشها و عادات رفتاری خود را در مكانها و عرصههای مختلف با خود حمل میكنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شدهتر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصههای اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم. اما در واقع رهبران پشت پردهاند. در این موارد شاید نمیتوان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایدههایشان را از طریق انتقال آنها به مردان، وارد عرصه عمل كرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت میكنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است كه حرف میزند و رأیش را بیان میكند اما فیالواقع این تفكرات و نظرات زن است كه او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً در كردستان در مراسمی كه مهریه[3] تعیین میشود، این تنها مردان هستند كه در اتاقی گردهم نشسته و بر سر مقدار آن چانه میزنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانوادهها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده میكنند و مقدار مناسب مهریه را به او میگویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی میكنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده كند. آیین تعیین مهریه نمونهای است از صحنههای نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهكارها و تمهیداتی بهره میبرد كه موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمیشوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اكثریت مردم گشته كه زنان منفعل و بدون قدرتاند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصههایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و… هدف این تحقیق میباشد. برتراند راسل در كتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن میگوید. او مینویسد« در هر سازمان بزرگی كه زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) كوچكتری هم هستند كه با شیوههای شخصی خود در رهبران نفوذ میكنند» و البته او صفات لازم برای كسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت میداند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یک واژه عمومی بكار میبریم. در ذیل آن واژههای تخصصی اقتدار، نفوذ، دستكاری و… وجود دارد. شكل خاصی از قدرت موردنظر ما نمیباشد. بلكه مهم این است كه زنان بر امور در خانواده موثر واقع میشوند یعنی آنها را تحتتأثیر قرار میدهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانهزنی، اقناع و… مهم نحوه تأثیرگذاری و تاكتیكها و نیز سیاستهای زنان در طی جریان تأثیرگذاری میباشد. كه حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدریاش و یا نفع خانوادهای كه تشكیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژیهایی است كه این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود میدانند بكار میگیرند.
«قدرت پدیدهای است كه همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همة گروههای انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروهها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطة نزدیكی بایكدیگر دارند. قدرتمندان میتوانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته كنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبة خود وسیلة ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان كارایی این روشها نیز پرداخته میشود اما اینكه آنچه او نفع خویش تشخیص میدهد آیا
این مطلب را هم بخوانید :
[اینفوگرافی]: ۵ نکته مهم در تولید مقاله برای وبسایت
تشخیص درستی است و اینكه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف كرده و یا اینكه آیا این روشها اخلاقی و منطقیاند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشارهای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح كلی استراتژیهای قدرت به راهكارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و… در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و… اشاره دارد.
شرح مفاهیم
«انسانشناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل میشوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شكلهای قدرت در تصمیمگیری اجتماعی برخوردار میشوند. ولی از آنجا كه فعالیتهای مردان