تاریخ قومی. 145
نگرشها و هویت قومی. 146
احساس تبعیض… 149
تعصب.. 149
رفتارهای قالبی یا کلیشهای 150
هویت قومی در برابر هویت ملی؟ 153
هویت فراملی و فرو ملی. 154
تحولات عراق و هویت قومی – ملی. 155
فصل ششم. 158
بحث و نتیجهگیری.. 158
نتیجه گیری. 159
خلاصهی نتایج به دست آمده 161
منابع و مأخذ. 163
منابع فارسی. 164
منابع لاتین. 169
فصل اول
کلیات
مقدمه
توجه به هویت در علوم اجتماعی و حتی علوم انسانی امروز به وضوح از گفتگوهای فلسفی دربارهی هویت فراتر رفته است. بحثهای انتزاعی فلسفه در مورد کیستی ما و ” ما هو ” در علوم اجتماعی امروز یا به کلی فراموش شده یا تنها به عنوان بخشی از مقدمهی بحثهای میآید. علوم اجتماعی امروز فارغ از مفهوم و معنای لغوی یا فلسفی هویت به نقش هویت در زندگی اجتماعی یا حتی هویت فردی میپردازند که ناگزیر بر زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد.
هویت یکی از مفاهیم عمدهای است که انسان در سراسر زندگی اجتماعیاش با آن درگیر بوده است. در طول زمان علاوه بر هویتهای فردی و پایهای طبیعی ، افراد انسانی خود را با هویتهای گوناگون اجتماعی مانند هویت خانوادگی و خویشاوندی ، هویت شغلی و مالی ، هویت سرزمینی یا نژادی ، هویت قومی یا ملی و … تعریف کردهاند.” زندگی اجتماعی انسان بدون وجود راهی برای دانستن اینکه ” دیگران ” کیستند و بدون دانستن ” ما ” کیستیم ، غیر قابل تصور است “.(جنکینز، 1381:8)
از همین روست که پایهای ترین مفاهیم علم انسان شناسی و حتی پیش از آن، اندیشهی انسان شناختی ( ما قبل تاریخ علم انسان شناسی ) ، مفاهیم “خود” و “دیگری” هستند. اینکه ” من ” کیستم بدون آگاهی از کیستی “دیگری ” ممکن نیست. دو مفهوم “خود” و “دیگری” را میتوان با مفهوم “هویت” و “دیگربودگی” انطباق داد. (کیلانی ،1996 و لمبارد 1994، در فکوهی 1381:22) به زبان دیگر ” تأکید اولیه انسانشناسان آنچنانکه همواره گفتهاند فهم غیریت [ دیگری ] فرهنگی است.” ( جنکینز در بالمر ، 1381:165)
از میان همه ی این هویتها ، بعد از شکل گرفتن اشکال مدرن دولت-ملت، هویت ملی و قومی یکی از اشکال مهم هویت انسان اجتماعی است. این دو هویت ، گرچه همیشه در برابر هم قرار نمیگیرند، یعنی تعلق به یکی نشان دهنده ی عدم تعلق به دیگری نیست، اما می توان گفت که همیشه رابطه ی کاملا نزدیک و تنگاتنگی با هم دارند.
پارامترهایی که برای مطالعه و پاسخ به پرسشهای این تحقیق ، بیش از هر چیز مورد توجه است، بررسی هویت ملی، هویت قومی و ویژگیهایی است که در میزان تعلق ملی مهم است.
این پژوهش بر آن است که پیش از همه با یافتن عوامل موثر بر میزان تعلق ملی، و مؤلفه های هویت ملی و قومی جمعیت آماری خود، به این پرسش پاسخ دهد که آیا شناختی که گفتمان عامه از هویت ملی ، قومی و تعلق ملی دارند، همان شناختی است که گفتمان های موجود دیگر یعنی گفتمان روشنفکری(شامل گفتمان میان انجمن های فرهنگی و نشریات کرد زبان )و یا حتی گفتمان سیاسی –نظامی کردی دارند، یا متفاوت است و اگر متفاوت است چه عواملی این تفاوت را به وجود آورده اند.
” هویت های مختلف به شیوه های پیچیده ای با هم تلاقی می کنند.نهاد ها –همچون هویت ها – فراورده های آنچه مردم به انجام آن مبادرت می کنند، هستند، و در عین حال به عمل آنان شکل می دهند. با این حال نهادها در هیچ تعبیری ، در هیچ چیز فراتر از عمل مردم موجودیت نمی یابند. در واقع نهادها همان فرایندهای مستمر نهادینه کردن هستند که به طور جمعی به مثالی بدل شده باشند “.(جنکینز،1381:214)
هویتها از نظر روانی برای افراد و ادامهی زندگی اجتماعی مهم و حیاتیاند ، اما آنچه باعث میشود مفهوم هویت برای متفکران علوم اجتماعی دارای اهمیت شود، این است که هویتها در رفتار مردم نقش دارند. مثلاً اگر فردی خودش را یک کرد تصور کند تلاش میکند که همانند یک کرد عمل کند ؛ و همین عملکرد اجتماعی فرد است که دانشمندان علوم اجتماعی را تشویق به تحقیق در مؤلفههای هویتی افراد، گروههای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی میکند.” اما مفهوم هویت به همان اندازه که حیاتی است ، مبهم هم هست “( هانتیگتون،1384:41) تعریف هویت دشوار است و در بسیاری از روشهای معمول اندازهگیری نمیگنجد.
هویت به تصوراتی از خصوصیات فردی و تمایز مربوط میشود که توسط یک بازیگر اجتماعی حفظ و القا شده و به واسطهی روابط با ” دیگران ” شکل گرفته اند.
(Katzenstein. Peter J ،1996:59)
در این پژوهش ضمن رد واژهی ناسیونالیسم قومی که موجب سردرگمی میشود و کسانی چون کونور (در احمدی ، 1378:38) و یا دستوره (1380) آن را به کار برده اند، از واژهی قومگرایی استفاده میشود. دلایل رد این اصطلاح که لوئیس اشنایدر نیز (1969) از آن انتقاد کرده است را در فصل دوم میآوریم.
آنچه قرار است در این پایان نامه بدان پرداخته شود وضعیت قوم کرد است، سیاستهای کلی و کلانی وجود دارد که دولتهای ملی خود را ناچار میدانند که آنها را به اجرا در آورند تا مانع تنشهای قومی شوند. اما سیاستهای خرد تری نیز وجود دارند که بسته به موقعیت خاص هر قوم باید در نظر گرفته شود ، به عنوان مثال وضعیت اقوام کرد و ترک و بلوچ در ایران از نظر تنشها و تحرکات قومی کاملاً با هم متفاوت است.(احمدی ، 1378) در همین راستا گروههای مختلف اقوام کرد از ساکنین استان کردستان گرفته تا کردهای کلهر کرمانشاه و کردهای آذربایجان غربی هر یک نیز وضعیت متفاوتی دارند که سیاستهای متکثری را میطلبد. همین دیدگاه است که در شرایطی که پیشتر نیز هویت قومی و ملی اهالی بخشهایی از مناطق کرد نشین مورد مطالعه قرار گرفته است ، ما به سراغ منطقهی کردنشین دیگری برویم.
در ایران اقوام کردی داریم که هریک با داشتن زبان متفاوت و دینی ، محیط زیست ، محیط اجتماعی و محل زندگی ، رابطه ی منحصر به فردی را با دولت مرکزی و در نتیجه بقیه اقوام ایجاد می کنند. گروه های قومی که با توجه به شرایط ویژه ای که طی آن خود و هویت قومی و ملی خود را تعریف می کنند، میزان تعلق ملی شان متفاوت است و به همان نسبت هم خواسته ها و تحرکات قومی متفاوتی دارند. به همین دلیل هم محقق بر آن است ضمن بررسی تعلق ملی آنها، به شناخت آنها از خود و دیگری، هویت قومی و هویت ملی پی ببرد.
طرح مسأله
در چهارچوب سیاسی
ایران کشوری است که به خاطر موقعیت ویژه اش در تنوع قومی[1] و تحرکات قومی گریزی از مرکزی – که از زمان تشکیل دولت ملی [2] ، کمابیش همیشه با آن مواجه بوده است ( احمدی ،1378: 91-93 ) – نیاز اساسی به شناخت موقعیت خود به عنوان یک جامعهی چند فرهنگی [3] دارد. شناختی که طی آن از یک سو، بتوان طی آن به حقوق اقلیتهای قومی احترام گذاشت و از سوی دیگر دولت مرکزی یکپارچگی خود را تضمین کند.
گرچه وجود کشوری به نام ایران سابقهی چند هزار ساله دارد ، در حقیقت سابقهی وجود دولت در ایران به هزارهی ششم پیش از میلاد میرسد ( فکوهی a . 1380) ( فکوهی در برتون ، 1380:13) و انسجام این مجموعهی اقوام در این تاریخ چند هزار ساله برای حفظ موجودیت سیاسی کشور کافی بوده است ، اما بعد از شکل گرفتن دولت ملی ایران به مفهوم مدرن آن ، گرایشهای قومی گریز از مرکز شکل جدیدی به خود گرفته است . این گرایشها به صورت تحرکات قومی مورد نظر ما –” که تا پیش از این بیشتر به صورت تحرکات ایلی و قبیلهای بوده است ” ( احمدی ، 1378:92 )- از سالهای 1320 آغاز شده است و تا کنون [4] نیز با شدت و حدت متفاوتی ادامه داشته است.
آنچه مشکلات قومی ایران را دو چندان کرده است ، موقعیت ویژهی ایران در خاورمیانه است . مرز ایران تقریباً در همه جا مرزی است میان اقوامی که در دو طرف مرز اشتراکات قبیلهای ، خویشاوندی ، زبانی و فرهنگی دارند . ( ن. ک . به نقشه شماره 1) اقوامی که از نظر فرهنگی بیشتر خویشاوند اقوام آن سوی مرز هستند تا مردم داخل مرزهای رسمی کشور. در شرق بلوچهای سیستان و بلوچستان ، خویشاوند بلوچهای پاکستانند، در شمال ترکمنها ، همسایه کشور ترکمنستان ، در شمال غربی آذریها همسایهی آذربایجان و جنوب غرب اعراب خوزستان در همسایگی فرهنگی و مکانی اعراب به سر میبرند. همین موقعیت ویژه است که شبکهی خبری عربی الجزیره را وا میدارد که طی درگیریهای اخیر اهواز در اخبار خود به عنوان یک واقعیت عنوان کند که «اهواز در سال 1925 میلادی ضمیمهی ایران شد
این اقوام که مرزهای سیاسی آنها را از هم جدا کرده است آنقدر انسجام دارند که یک اتفاق در گروه قومی همسان در کشور همسایه باعث تشنج در همان گروه در ایران میشود.[5]
تحرکات قومی ترکمنها در شمال کشور به خاطر عدم دخالت همسایهها و ضعف گروههای قومی با برقراری مجدد اقتدار دولت مرکزی ایران بعد از جنگ جهانی دوم به پایان رسید ( عسکری خانقاه ، 1374) تحرکات شرق کشور نیز به دلیل ضعف گروههای قومی آن سوی مرز که محرک اصلی بلوچها هستند به راحتی آرام شدهاند (حمدی ، 1378:118 )، تحرکات شمال غربی و جنوب غربی نیز با توافق و قراردادهای بینالملی [6] آرام میشوند.
در این میان اقلیت قومی کرد به دلیل موقعیت ویژهاش در خاورمیانه ، در ایران نیز وضعیت ویژهای دارد. آنها را با قراردادهای بینالمللی نمیتوان به آرامش فرا خواند، آنها در عراق ،ترکیه ، سوریه نیز بدون دولت و با شدت و حدت متفاوت خواهان خودمختاری هستند. کردها بزرگترین گروه اقلیت خاورمیانه هستند، کردستان ایران در غرب کشور بخشی از ناحیه کردنشین بزرگتری است که جنوب ترکیه ، شمال عراق و شرق سوریه هم شاملاش می شود. گرچه فعالیتهای سیاسی –نظامی کردستان ایران در مقایسه با کردستان عراق و ترکیه خشونت کمتری دارد ولی در ایران مسائل زبانی و مذهبی و فرهنگی ودر نتیجه تحرکات قومی کردها در ایران بیش از ترکها ، بلوچها وعربهای ایران است.( احمدی،1383:76) ” کردها را بسیاری ، بزرگترین گروه مردم بدون دولت میدانند. ” (برتون،1380:105) قدرت دولت مرکزی ایران مانع شده است که ایران یوگسلاوی یا نزدیکتر برویم افغانستان دیگری شود ، اما در طول همین دوره به هرحال همیشه تحرکاتی وجود داشته و آنچه در این میان فراموش شده است تلاش برای یافتن راه حلی فرهنگی برای حفظ حاکمیت ملی و تقویت اتحاد اقوامی است که قرنها با هم زیستهاند و تاریخ گواه امکان همزیستی مسالمتآمیزشان است.
در چهارچوب فرهنگی
” الگوی فرهنگی- قومی کشور ایران ، الگوی پیچیدهای متشکل از گروههای قومی ، زبانی ، مذهبی، نژادی، فرهنگی ، و منطقهای را به نمایش میگذارد ، تا جایی که به جرأت میتوان ادعا کرد این تنوع و پیچیدگی، خصیصهی بنیادی جامعهی ایران است “. (مقصودی، 1380:16)
این تنوع به خودی خود یک خصیصهی منفی نیست. ” قومیت آشکارترین شکل و منبع خرده فرهنگهاست ” و خرده فرهنگها میتوانند به اعتلای فرهنگ جامعه کمک کنند . اما در برخی موارد ویژگیهای فرهنگی مانند قومیت یا مذهب باعث جدایی مردم از یکدیگر (گاهی به صورتی بسیار تراژیک ) میشود. مثلاً یوگسلاوی سابق در جنوب شرقی اروپا را در نظر بگیرید . از جمله عواملی که آتش ناآرامیها این کشور را در سالهیا اخیر دامن زد کثرت و گوناگونی فرهنگی بود. این کشور کوچک که مساحت آن نصف انگلستان است ، قبل از فروپاشی 25 میلیون نفر جمعیت ، دو نوع خط ، سه مذهب ، چهار زبان ، پنج ملیت ، و شش جمهوری سیاسی داشت و از جانب هفت فرهنگ مختلف محاصره شده بود. ستیز فرهنگی که این کشور را به سوی جنگ داخلی سوق داد نشان دهندهی آن است که خرده فرهنگهای مختلف درون یک جامعه فقط منبعی برای تکامل و رشد فرهنگی نیستند ، بلکه منبعی برای تنش و خشونت نیز میباشند.
اما آنطور که جنکینز میگوید : ” قومیت به شباهت و تفاوت “ما ” و ” آنها ” متکی است. شناسایی قومی به شیوه یا خاص سرنوشت فرد را به جمع گره می زند که ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد .” (جنکینز، 1381:110) این پیامدهای مهم گاه میتواند پیامدهای مهم سیاسی باشد که گاهی مواقع تا تبدیل شدن به پیامدهای نظامی هم پیش میروند.
با توجه به آنچه گفته شد، مسألهی بحرانهای قومی در ایران گرچه به خودی خود یک مسألهی سیاسی و مطرح در علوم سیاسی نیز هستند، اما تقلیل این امر به تنها یک امر سیاسی اشتباهی است که در نه تنها به نادیده گرفتن حقوق اقوام مختلف منجر میشود ، تاوانش را در دراز مدت دولت مرکزی نیز پرداخت خواهد کرد. چرا که ” در جوامع چند قومی مانند ایران یکی از مهمترین عوامل تهدید کنندهی یکپارچگی ، رفتار تبعیض آمیز با قومیتهاست. تبعیض و بیعدالتی از یک سو سبب تشدید تعصبات و پیشداوریهای منفی در بین اقوام می گردد و از سوی دیگر زمینه را برای تشدید تضادها و کشمکشهای قومی فراهم میآورد” (یوسفی ، 1383:49) رفتار تبعیض آمیز با قومیتها در ایران به دلیل اینکه قومیتها در ایران ریشهی نژادی ندارند و تضادها تاریخی نیستند ، در بسیاری از موارد ناخواسته اتفاق میافتد.
در شرایط کنونی آنچه بیش از هرچیز بر اهمیت و حساسیت مطالعات قومی افزوده است ، انقلاب در عرصهی اطلاعات و ارتباطات است که به مسائل قومی ابعاد برون مرزی منطقهای و بینالمللی بخشیده است. شرایطی که باعث از بین رفتن مرزهای جغرافیایی ، ارتقای سطح آگاهیهای عمومی و شناخت بهتر افراد نسبت به هویتهای فردی و اجتماعی شده است. کمرنگ شدن مرزهای جغرافیایی افزایش کمی و کیفی امکان برقراری ارتباط با گروهها و اقوام هم ریشه و هم تبار در آن سوی مرزها شده است.
از سوی دیگر تاریخ درگیریها و گرایشهای سیاسی کردها نشان میدهد که ” روابط فرهنگی میان کردها و فارسها مانع بروز گرایشهای قوی سیاسی مرکز گریز بوده است ” (احمدی ،1378:90)
این مطلب را هم بخوانید :
ضرورت و اهمیت تحقیق
در این بخش لازم است فارغ از اینکه ما به این موضوع بپردازیم یا نه ، اهمیت و ضرورت کارکردی پرداختن به چنین مسألهای را مورد بحث قرار دهیم . این بحث را باید در چند سطح مورد توجه قرار داد:
- اهمیت مسألهی هویت در جهان امروز.
اهمیت هویت در جهان در حال تغییر امروزه ، مسألهای آشکار است ، چرا که فضا( و مکان ) ، زمان و فرهنگ به عنوان عوامل شکل دهندهی هویت ( گل محمدی ، 244- 1383:228) به سرعت در حال تغییرند.
هانتیگتون در کتاب خود ” چالشهای هویت در آمریکا” ، ذیل عنوان بحران جهانی هویت میگوید، امروزه مدرنیزه سازی ، توسعه اقتصادی، شهر نشینی و جهانی سازی مردم را وادار کرده است تا در بارهی هویت ملی خود تجدید نظر کنند. هویتهای منطقهای و فرهنگی ” دیگر ملی” از هویتهای گسترده تر ملی، در حال پیشی گرفتن هستند. ( هانتیگتون ، 1384:29)
این تغییر سریع هویتها باعث شده که امروزه کشمکشهای هویت بنیان[7] ، به عنوان یکی از سر فصلهای مطالعات علوم اجتماعی در آید.
- اهمیت و ضرورت پرداختن به مسألهی قومیت و قوم گرایی در جهان امروز
قومیتها و تعلقات قومی معمولاً وقتی در علوم اجتماعی و حتی روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند که گروه قومی گروه اقلیت[8] نیز باشد.( گرچه این بدین معنا نیست که گروههای اکثریت کمتر قومی هستند) در اواخر جنگ جهانی دوم ، لوئیس ویرث در مقالهای تحت عنوان مسألهی گروههای اقلیت، گروههای اقلیت را دستهای از مردم تعریف میکند که به دلیل داشتن ویژگیهای فیزیکی یا فرهنگی متفاوت از اعضای دیگر جامعه منجر میشوند و اعضای گروههای دیگر جامعه به ویژه اعضای گروه اکثریت با آنها رفتارهای تبعیض آمیز میکنند. (Wirth.L.1985:345) رفتار ویژهی جامعه با گروههای اقلیت به عنوان گروههای آسیب پذیر، باعث این توجه آکادمیک شده است.
از ابتدای قرن بیستم در شرایطی که بسیاری از مردمی که به عنوان قبایل یا بومیها مورد مطالعهی انسان شناسان اجتماعی قرارگرفته بودند حالا دیگر در پی جنبشهای آزادی ملی ملت یا کشمکشهای قومی دولتهای پسا استعماری، قوم محسوب میشدند. آنها که پیش از این یک قبیله بودند ، حالا تبدیل شده بودند به اقلیتهای قومی[9] . از سوی دیگر. بسیاری از گروههای قومی به شهرها و مناطق مرکزی کوچ کردند. جایی که آنها با مردمی با رسوم ، زبان و هویتهای دیگری ، مواجه شدند، این گروه نیز از سوی جامعهشناسان و انسانشناسان شهری مورد توجه قرار گرفتند.
و بالاخره تعداد زیادی از اعضای گروههای قبیلهای سابق نیز، به اروپا و امریکای شمالی مهاجرت کردند. جایی که روابطشان با جامعهی میزبان به طور گستردهای به وسیلهی جامعهشناسان، روانشناسان و انسانشناسان اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته و میگیرد. به طور کلی رابطهی دولت به عنوان نمایندهی اکثریت با گروههای قومی به عنوان گروههای اقلیت یکی از زمینههای اصلی تحقیقات علوم اجتماعی است.
- ضرورت پرداختن به مسألهی کردها در ایران .
همانطور که پیشتر در طرح مسأله دربارهی وضعیت ویژهی ایران در تنوع قومی و نیز شرایط کردها اشاره شد کردها به گواه تاریخ ایران ، حساسترین مطالبات قومی را از ابتدای تشکیل دولتهای ملی داشتهاند. تشکیل دولت مستقل مهاباد و مبارزات گاه مسلحانهای که تا اوایل انقلاب به طول انجامید گواه این ضرورت است.
- مهاباد و اهمیت این شهر در میان مناطق کرد نشین .