اوایل دههی 90 مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت که زیربنای این نظریه در درجه اول کارهای آیزنک بود. پنج عامل اصلی یا بزرگ عبارتند از روان نژندی ( N ) که عصبیت یا بیثباتی هیجانی نیز نامیده شده، برونگرایی[17]( E )، بازبودن به تجربه[18]( O )، توافق[19]( A ) و وجدانی بودن[20]( C )(حق شناس، 1390). مدل زیستی روانی اجتماعی کلونینجر[21] از شخصیت شامل ابعاد روانی ـ زیست شناختی سرشت و منش است. ابعاد سرشتی تصور میشود که از نظر ژنتیکی مستقل از یکدیگر، به طور متوسط ارثی و در طول زمان پایدار و باثبات باشند و پاسخهای هیجانی خودکار هستند. ابعاد منش بر پایه تئوریهای رشد اجتماعی، شناختی و شخصیت استوار هستند و تفاوتها در سن بطور متوسط تحت تأثیر یادگیری اجتماعی ـ فرهنگی قرار دارد و از نظر کلونینجر هریک از این جنبههای شخصیت با یکدیگر در تعامل هستند(سانگ[22] و همکاران، 2002).
این مطلب را هم بخوانید :