فصل پنجم. 88
مقدمه 89
5–1 خلاصه نتایج تحقیق. 89
5-2 بحث و نتیجهگیری. 90
پیشنهادها 92
5-3-1 پیشنهادها حاصل از تحقیق. 92
5-3-2 پیشنهادها برای محققین بعدی. 94
5-4 محدودیتها 94
5-4-1 محدودیتهایی که توسط محقق تعیین میشوند: 94
1-4-2) محدودیتهای خارج از کنترل محقق. 94
فهرست منابع. 95
پیوستها 102
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان بانکهای ملی و پاسارگاد میباشد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساختهای با پایایی 86/0 استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان بانکهای ملی و پاسارگاد در شهرستان ساوه بوده و نمونهگیری به صورت تصادفی و با بهره گرفتن از جدول مورگان انجامگرفته که نتایج آن شامل81 نفر از کارکنان بانک ملی و 32 نفر از کارکنان بانک پاسارگاد است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی، تحلیل عاملی و فریدمن استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد، بین دیدگاه کارکنان بانک ملی و پاسارگاد در خصوص عوامل زمینهای، ساختاری و رفتاری موثر بر رضایت شغلی تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که مهمترین عوامل رضایت شغلی در بانک ملی به ترتیب: ارتقاء بر اساس شایستهسالاری،تاکید مدیران بر انگیزش کارکنان، وجود عدالت و انصاف در مورد تمامی کارکنان و در بانک پاسارگاد تاکید مدیران بر انگیزش کارکنان،توجه به روحیه تلاش و پشتکار و پرداختها با عنایت به شایستگیها میباشند.
1–1 مقدمه
در دنیای پرشتاب امروز هر کس خواهان داشتن شغلی است و در واقع یکی از عوامل احساس امنیت و اعتمادبهنفس، داشتن شغل و فعالیت اجتماعی است.
رضایت شغلی از مهمترین نتایج یک انتخاب صحیح و مناسب در گزینش حرفه است که تطابق با کار، امکان خلاقیت، روابط رضایتبخش با همکاران و افزایش عزت نفس[1] را فراهم میآورد. برعکس ناسازگاری شغلی مسئلهای است که سبب تعویض مکررِ شغل، غیبت، نارضایتی از خود و شغل، عدم احساس امنیت و خشم و بیزاری از کار میگردد.
منابع انسانی اصلیترین و باارزشترین عامل در عملکرد سازمانها بشمار میروند. البته این ارزشمندی زمانی مشخصتر میشود که سازمانها نیازهای واقعی خود، منابع انسانی متخصص و علاقهمند به کار را جذب کرده و برای حفظ، نگهداری و پرورش آنها تلاش ورزند، در غیر این صورت همین منبع باارزش به عنوان سرباری زائد و مخل نظم در خواهد آمد (طبری،1387).
جورج و جونز[2] (1999) رضایت شغلی را مجموعهای از احساسات و باورها میدانند كه افراد در مورد مشاغل كنونی خوددارند و معتقدند ابعاد رضایت شغلی شامل:
1-بعد ماهیت کار: قلمرو وظایفی که کارکنان انجام میدهند و فرصتهایی برای یادگیری و پذیرش مسئولیت فراهم میسازد.
2-بعد سرپرستی: تواناییهای فنی و مدیریتی سرپرستان و ملاحظاتی که سرپرستان برای علایق کارکنان نشان میدهند.
3-بعد حقوق و دستمزد: میزان حقوق دریافتی، برابری ادراکی در مورد حقوق و روش پرداختی.
4-فرصتهای ارتقاء: دسترسی به فرصتهای واقعی برای پیشرفت
5-همکاران: میزان دوستی، صلاحیت فنی و حمایتی که همکاران نشان میدهند (ارشادی،1388).
1–2 بیان مسئله
در دنیای امروز که رقابت بین سازمانها افزایش چشمگیری یافته، پیشی گرفتن از رقبا اهمیت بسیار داشته و خواهان ابزار مناسب میباشد و در سازمانها و مؤسسات مالی و خدماتی که مهمترین سرمایه و ابزارشان برای جذب منابع و بازار و مشتریان بیشتر، منابع انسانی میباشد باید از منابع انسانی با شرایط مناسب بهره گرفت. از طرف دیگر رضایت شغلی کیفیتی از منابع انسانی است که اگر به طور صحیح مدیریت شود، نتایج خوبی عاید سازمان میکند. افزایش بهرهوری، افزایش روحیه، تعهد سازمانی، سلامت فیزیکی و ذهنی و رضایت از زندگی از اثرات مثبت رضایت شغلی برای فرد و سازمان محسوب میشوند. در مقابل؛ غیبت، تأخیر، ترک خدمت، فرسودگی شغلی و بازنشستگی پیش از موعد به عنوان پیامدهای منفی رضایت شغلی برای فرد و سازمان به شمار میآیند. جورج و جونز (1999) معتقدند رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خوددارند و البته این میتواند تحتت اثیر عواملی مانند حقوق و مزایا، ویژگیهای کار، تناسب شغل و شاغل، امنیت شغلی و … قرار گیرد.
بعضی از اندیشمندان معتقدند مبنای رضایت شغلی به طور اساسی بر ارضای نیروهای درونی فرد در محیط كار قرار دارد. در اینگونه نظریهها فرض بر آن است كه
این مطلب را هم بخوانید :
هر چه ارضای نیازهای روانی و شناخت فرد بیشتر باشد، وی راضیتر و مولدتر خواهد بود. مك كللند نیز در نظریه خود نیازهای: میل به پیشرفت، پیوند جویی و قدرت كه جزو مهمترین نیازها هستند و ارضای آنها در محیط كار نقش اساسی در رضایت شغلی بازی میکند را مورد بحث قرار داده است (مك كللند، 1987).
اما تعدادی از نظریهها به جای آنكه برای تبیین رضایت شغلی ، تنها بر فرد متمركز باشند برای بافت سازمان نیز اهمیت زیادی قائل هستند. این گروه از نظریهها به خاطر آنكه شامل فرایندهای سادهای برای آغاز، جهتدهی و استمرار رضایت شغلی میشود از اهمیت زیادی برای مدیران برخوردار است. از این نظریهها میتوان به نظریه دو عاملی هرزبرگ در تبیین رضایت شغلی اشاره كرد. هرزبرگ در تكمیل نظریه سلسلهمراتب مزلو، به جدایی عوامل انگیزشی و عوامل بهداشتی از هم اعتقاد داشت و عوامل انگیزشی را كه شامل كسب موفقیت، شهرت، نفس كار، مسئولیت، پیشرفت و رشد هستند از عوامل اصلی رضایت شغلی میدانست و عوامل بهداشتی را تنها به مثابه عوامل نا رضایی محسوب میکرد (هرزبرگ، 1989).
پتمن (1970) به رابطه مشاركت و رضایت اشاره میکند، به اعتقاد او مشاركت فرایندی است كه در آن كاركنان به گونهی مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق اظهارنظرهای خود در تصمیمگیریهای سازمانی كه مدیریت اغلب برای خود محفوظ میدارد، سهم برابری به دست میآورند. به اعتقاد هرسی و بلانچارد (1972) مشاركت در تصمیمگیری به كاركنان این فرصت را میدهد تا احساس كنند جزئی از سازمان هستند و در فرایند تصمیمگیریها عامل مهمی به حساب میآیند. از این رو، نیازهای پیوند جویی و عزت نفس آنها برآورده شده و احساس رضایت خواهند كرد.
دسلر (1386) رابطه جو سازمان و رضایت شغلی را میکاود. به اعتقاد وی جو سازمانی عبارت است از ادراكاتی كه فرد از نو ع سازمانی كه در آن كار میکند، دارد. جو سازمانی میتواند بر انگیزش، كاركرد و خشنودی شغلی اثر بگذارد.
از طرف دیگر بر اساس شواهد و مدارك موجود و با توجه به مشاهدات، تجارب و مصاحبههای محقق با مدیران و کارکنان، مشخص گردید که رضایت شغلی در حد مطلوب نیست و بدون شک وجود این مشکلات سبب کاهش اثربخشی، کارایی و سرانجام بهرهوری سازمانی میشود. با توجه به اهمیت این متغیر در عملکرد افراد و سازمان، لازم است بیشتر مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بنابراین سازمانها باید عوامل مؤثر