3-5-2-2-1-8 پشتی بزرگ……………………………… 90
3-5-2-3 روش جمع آوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات الکترومیوگرافی…….. 90
3-5-2-4 روش اندازهگیری MVIC عضلات…………………………….. 95
3-5-2-5 روش اندازهگیری ریتم اسکاپولوهومرال………………………. 96
3-5-2-5-1 اندازهگیری ریتم اسکاپولوهومرال با تکنیک عکس گرفتن………. 97
3-5-2-5-2 روش اندازهگیری ریتم اسکاپولوهومرال با بهره گرفتن از اینکلینومتر……… 98
3-5-4 روش آماری…………………………….. 100
3-5-4-1 آمار توصیفی……………………………. 100
3-5-4-2 آمار استنباطی…………………………….. 100
فصل چهارم: نتایج
4-1 مقدمه……………………………. 102
4-2 آمار توصیفی…………………………….. 102
4-2-1 اطلاعات و ویژگیهای دموگرافیک آزمودنیهای تحقیق…………… 102
4-2-2 اطلاعات مربوط به حداکثر قدرت ایزومتریک ابداکتورها در گروههای مختلف تحقیق……….. 103
4-2-3 اطلاعات مربوط به میزان چرخش بالایی کتف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن……… 104
4-2-3-1 اطلاعات مربوط به میزان چرخش بالایی کتف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با اندازهگیریهای انجامشده توسط اینکلینومتر……………………………. 104
4-2-3-2 اطلاعات مربوط به میزان چرخش بالایی کتف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با اعمال بار خارجی با اندازهگیریهای انجامشده توسط اینکلینومتر………………….. 105
4-2-3-3 اطلاعات مربوط به ریتم اسکاپولوهومرال در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با اندازهگیریهای انجامشده توسط اینکلینومتر……………………………. 105
4-2-3-4 اطلاعات مربوط به ریتم اسکاپولوهومرال در زوایای مختلف ابداکشن بازو در شرایط اعمال بار خارجی با اندازهگیریهای انجامشده توسط اینکلینومتر……………………. 106
4-2-3-5 اطلاعات مربوط به میزان چرخش بالایی کتف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با بهره گرفتن از تکنیک عکس گرفتن…………………………….. 107
4-2-3-6 اطلاعات مربوط به میزان چرخش بالایی کتف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با اعمال بار خارجی با تکنیک عکس گرفتن…………………………….. 108
4-2-3-7 اطلاعات مربوط به ریتم اسکاپولوهومرال در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با تکنیک عکس گرفتن……..108
4-2-3-8 اطلاعات مربوط به ریتم اسکاپولوهومرال در زوایای مختلف ابداکشن بازو در شرایط اعمال بار خارجی با تکنیک عکس گرفتن……………………………109
4-2-4-1 اطلاعات مربوط به الگوی فراخوانی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف تحقیق در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن……………………………110
4-2-4-2 اطلاعات مربوط به الگوی فراخوانی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن در شرایط اعمال بار خارجی…………………………….. 111
4-2-4-3 اطلاعات مربوط به سطح فعالیت عضلات مجموعه شانه (برحسب درصد MVC) گروههای مختلف تحقیق در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن………………….. 112
4-2-4-3-1 اطلاعات مربوط به سطح فعالیت عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف تحقیق در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن ……………………………113
4-2-4-3-2 اطلاعات مربوط به سطح فعالیت عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن (حالت نگهداری پوزیشن، ایستا) …………………116
4-2-4-4 اطلاعات مربوط به نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن……………………………120
4-2-4-4-1 اطلاعات مربوط به نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف تحقیق در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن…………………………….. 120
4-2-4-4-2 اطلاعات مربوط به نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف تحقیق در حالت نگهداری ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن…………………………….. 124
4-2-4-4-2-1 اطلاعات مربوط به نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانهی گروههای مختلف تحقیق در زوایای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن…………………………….. 124
4-3 آمار استنباطی…………………………….. 128
4-3-1 پایایی ابزارهای تحقیق…………………………….. 128
4-3-1-1 پایایی اندازهگیری چرخش بالایی کتف با بهره گرفتن از اینکلینومتر………… 128
4-3-1-2 پایایی اندازهگیری چرخش بالایی کتف با تکنیک عکس گرفتن…………….. 129
4-3-1-3 روایی اندازهگیری چرخش بالایی کتف با بهره گرفتن از اینکلینومتر و تکنیک عکس گرفتن……… 130
4-3-1-4 پایایی آزمونهای مربوط به حداکثر انقباض ایزومتریک اختیاری عضلات (MVIC)………..
4-3-1-5 پایایی آزمونهای مربوط به الگوی فراخوانی عضلات مجموعه شانه…………………………….132
4-3-1-6 پایایی آزمونهای مربوط به سطح فعالیت عضلات مجموعه شانه در طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن……….134
4-3-2 آزمونهای تعیین نرمال بودن توزیع دادههای تحقیق…………………………….. 142
4-3-2-1 آزمونهای تعیین نرمال بودن توزیع دادههای چرخش بالایی کتف با بهره گرفتن از اینکلینومتر………. 142
4-3-2-2 آزمونهای تعیین نرمال بودن توزیع دادههای چرخش بالایی کتف با بهره گرفتن از تکنیک عکس گرفتن……….143
4-3-2-3 آزمونهای تعیین نرمال بودن توزیع دادههای الگوی فراخوانی عضلات مجموعه شانه…………… 144
4-3-2-4 آزمونهای تعیین نرمال بودن توزیع دادههای سطح فعالیت عضلات مجموعه شانه………………. 146
4-5 آزمون فرضیه های تحقیق…………………………….. 153
4-5-1 فرضیه اول…………………………….. 154
4-5-2 فرضیه دوم……………………………. 159
4-5-3 فرضیه سوم……………………………. 172
4-5-4 فرضیه چهارم……………………………. 185
4-5-5 فرضیه پنجم……………………………. 196
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 مقدمه……………………………. 205
5-2 چکیده پژوهش………………………………. 205
5-3 بحث و بررسی…………………………….. 216
5-3-1 نقش سیستم حسی حرکتی…………………………….. 217
5-3-1-1 مکانیسمهای مسئول پایداری عملکردی مفصل…………………………….. 221
5-3-1-1-1 هم انقباضی عضلات گلنوهومرال و اسکاپولوتراسیک……………….221
5-3-1-1-2 ثبات رفلکسی…………………………….. 222
5-3-1-1-3 انقباض اولیه عضلانی…………………………….. 223
5-4 مقایسه نتایج تحقیق حاضر با مطالعات قبلی………………….. 225
5-4-1 الگوی فراخوانی عضلات…………………………….. 225
5-4-2 سطح فعالیت عضلات…………………………….. 228
5-4-3 نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانه……………. 234
5-4-4-1 پوزیشن استراحت کتف……………………………… 245
5-4-4-2 حرکت کتف در طی الویشن…………………………….. 247
5-5 محدودیتهای تحقیق حاضر……………………………251
5-6 نتیجهگیری کلی…………………………….. 252
5-6 پیشنهادهای پژوهشی…………………………….. 253
5-7 پیشنهادهای کاربردی…………………………….. 253
چکیده:
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی منتخبی از عضلات کمربند شانهای و ریتم اسکاپولوهومرال بازیکنان هندبال، تنیس، شناگران و افراد غیر ورزشکار طی الویشن بازو در سطح اسکاپشن در شانهی برتر و غیر برتر در شرایط اعمال بار (25 درصد حداکثر قدرت ایزومتریک ابداکتورها) و بدون اعمال بار بود. تعداد 30 نفر ورزشکار مرد شاغل در لیگ های اصلی کشور (10 نفر شناگر، 10 نفر بازیکن هندبال، 10 نفر بازیکن تنیس) و 10 نفر غیر ورزشکار بهصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات شانه (دلتوئید میانی و قدامی، ذوزنقه فوقانی، میانی و تحتانی، تحت خاری، پشتی بزرگ و دندانهای قدامی) در پارامترهای الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی طی ابداکشن بازو (در زوایای 45- 0 درجه به مدت 1 ثانیه، 90-0 درجه به مدت 2 ثانیه، 135-0 درجه به مدت 3 ثانیه،160 -0 درجه به مدت 4 ثانیه) و نگهداری آن (در زوایای 45، 90، 135 درجه به مدت 3 ثانیه) در سطح اسکاپشن با بهره گرفتن از دستگاه الکترومیوگرافی سطحی و همچنین ریتم اسکاپولوهومرال در دامنههای مختلف ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن با بهره گرفتن از اندازه گیریهای انجامشده با اینکلینومتر و تکنیک عکس گرفتن در شانهی برتر و غیر برتر با اعمال بار خارجی و بدون اعمال بار خارجی درون و بین این گروهها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که بار خارجی تأثیر معنیداری بر الگوی فراخوانی عضلات مجموعه شانه طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن دارد اما الگوی فراخوانی عضلات در شانهی برتر و غیر برتر طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن مشابه بود همچنین تفاوت معنیداری در الگوی فراخوانی عضلات بین گروههای مختلف تحقیق طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن مشاهده نشد (05/0 p<). از طرف دیگر نتایج نشان داد که بار خارجی، برتر یا غیر برتر بودن دست و زاویه ابداکشن بر سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانه در طی ابداکشن بازو (ابداکشن دینامیک) و نگهداری آن (ابداکشن ایستا) در سطح اسکاپشن تأثیرگذار است و تفاوت معنیداری در سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات مجموعه شانه طی ابداکشن بازو و نگهداری آن در سطح اسکاپشن بین گروههای تحقیق وجود دارد (05/0 p<) همچنین طی ابداکشن بازو در سطح اسکاپشن ریتم اسکاپولوهومرال در شانهی برتر مقدار کمتری از شانهی غیر برتر داشت و بازیکنان هندبال در مقایسه با افراد غیر ورزشکار ریتم اسکاپولوهومرال کمتری داشتند (05/0 p<). پیشنهاد میشود که کلنیسینها باید آگاه باشند که بعضی از تفاوتها در مجموعه شانه ورزشکاران پرتاب از بالای سر با افراد غیرورزشکار ممکن است معمولی باشد و نباید بهعنوان نشانههای پاتولوژی شانه در نظر گرفته شوند بلکه باید به دلیل سازگاری شانه آنها با تمرینات و استفاده بیشازحد اندام فوقانیشان در نظر گرفته شود.
فصل اول: مقدمه
1-1- مقدمه
بیومکانیک مفصل شانه یک زمینه تحقیقی جالب است که موردتوجه محققین زیادی قرارگرفته است. توانایی شانه جهت انجام حرکات وسیع، بر اساس تعامل ساختارهای فراوانی است که به محرک مکانیکی واکنش نشان میدهند و بر طبق آن سازگار میشوند. پایداری استخوانی مفصل شانه زیاد قابلتوجه نیست زیرا عدم تطابق کامل میان سطوح مفصلی پروکسیمال بازو و حفره گلنوئید[1] وجود دارد. اضافه شدن لابروم فیبری غضروفی، همچنین حضور کپسول مفصلی و لیگامنتهای مفصل گلنوهومرال پایداری مفصل شانه را افزایش میدهند. پایداری مفصل شانه علاوه بر ساختارهای تثبیتکننده ایستا، بیشتر توسط عضلات اطراف کمربند شانه حمایت میشود که پایداری دینامیکی شانه را تأمین میکنند. درواقع تثبیتکننده های دینامیکی و استاتیکی مفصل شانه در مقابل نیروهای اعمالشده بر مفصل شانه واکنش نشان میدهند تا پایداری را در پوزیشنهای گوناگون، در طی حرکات مختلف مفصل شانه ایجاد کنند (Lugo et al, 2008).
حرکات پیچیده کمپلکس شانه شامل حرکات هماهنگ در مفاصل اخرمی ترقوهای[2]، جناغی ترقوهای[3]، گلنوهومرال[4] و کتفی سینهای[5] است. شکل مفصل گلنوهومرال و تحریکپذیری کتف در ارتباط با قفسه سینه، مسئول اصلی میزان تحریکپذیری این مجموعه مفصلی (کمپلکس شانه) است (Forte et al, 2009). میزان مشارکت مفصل اسکاپولوتراسیک[6] در کینماتیک مجموعهی شانهی نرمال اولین بار توسط کاتچارت[7] (1884) توصیفشده است (Cathcart, 1884).
این مطلب را هم بخوانید :
صفحه پیدا نشد - آکادمی نواندیشان پویا - درس هایی ارزشمند که آموخته ایم
کادمن[8] (1934) تعامل کینماتیکی بین کتف و بازو را بهعنوان ریتم اسکاپولوهومرال[9] تعریف کرد (Codman,1934). پس از کادمن، این تعریف بهصورت روشی معتبر برای تحلیل حرکات دینامیکی مجموعهی شانه با نسبت 2:1 شناختهشده است (در طی ابداکشن کامل بازو به ازای هر دو درجه حرکت در مفصل گلنوهومرال یک درجه حرکت در مفصل اسکاپولوتراسیک صورت میگیرد. بهعبارتیدیگر، در 180 درجهی ابداکشن شانه، 120 درجه حرکت در مفصل گلنوهومرال و 60 درجه در مفصل اسکاپولوتوراسیک صورت میگیرد) (Inman et al, 1994). اینچنین یکپارچگی (هماهنگی) اجازه میدهد تا کتف یک سطح پایدار برای حرکات گلنوهومرال ایجاد کرده همچنین امکان انجام حرکت بهینه بازو در طی دامنه حرکتی کامل را فراهم میسازد (Lugo et al, 2008). اگر پوزیشن کتف تغییر کند این الگوی نرمال حرکات یکپارچه ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. به این دلیل ریتم اسکاپولوهومرال بهعنوان یک شاخص حرکتی کمپلکس شانه در بررسیهای کلینیکی در نظر گرفته میشود (Hebert et al, 2002, Myers et al, 2005, Ludewig et al. 2009).
مطالعات نشان دادهاند که ریتم طبیعی اسکاپوهومرال نیازمند فعالیت مناسب چرخش دهندههای بالایی کتف است (De Mey et al, 2009, Luime et al,2004). چرخش دهندههای بالایی کتف عضلات ذوزنقه بالایی، ذوزنقه پایینی و دندانهای قدامی میباشند (De Mey et al, 2009, Luime et al,2004). بهطورکلی این عضلات در دستیابی به دامنه کامل فوروارد فلکشن و ابداکشن شانه مهم هستند (Ekstrom et al, 2003).
تصور بر این است که در طی الویشن بازو در صورت کینماتیک مناسب کتف، حجم فضای تحت اخرمی به حداکثر میرسد بنابراین کاهش شیوع گیرافتادگی داخلی و خارجی عضلات روتیتور کاف اتفاق میافتد Lehman et al, 2007, Lukasiewicz et al, 1999)). مطالعات نشان دادهاند که بزرگترین خطر برای گیرافتادگی زمانی است که کتف به داخل بچرخد، تیلت قدامی و کاهش چرخش بالایی داشته باشد این خطر زمانی که ابداکشن در سطح اسکاپشن با چرخش داخلی انجام شود، افزایش مییابد (Escamilla et al, 2009). وارنر و همکارانش[10] (Warner et al, 1990) مدارکی در جهت ارتباط گیرافتادگی شانه با کتف بالی شکل و نقص عملکردی کتف گزارش کردند. همچنین محققین گزارش کردهاند که عضله دندانهای قدامی که چرخش بالایی، تیلت خلفی و چرخش خارجی در کتف تولید می کند و باعث حفاظت از فضای تحت اخرمی میشود، (Ludewig et al, 2004) ضعف این عضله میتواند مرتبط با پاتولوژیهای شانه باشد (Tsai et al, 2003, Glousman et al, 1988).
از طرف دیگر تحلیلهای الکترومیوگرافی نشان دادند که بیماران با گیرافتادگی شانه، افزایش فعالیت در ذوزنقه بالایی اما کاهش فعالیت در دندانهای قدامی در طی الویشن بازو دارند (Ekstrom et al, 2003). افزایش فعالیت الکترومیوگرافی در ذوزنقه بالایی می تواند فاکتوری در جهت تیلت قدامی و الویشن بیشازحد کتف و نهایتاً منجر به باریک شدن فضای تحت اخرمی شود. به همین جهت حفظ ریتم طبیعی اسکاپولوهومرال نیازمند تمریناتی است که تعادل ذوزنقه بالایی، میانی، تحتانی و دندانهای قدامی را برقرار کند (Ekstrom et al, 2003).
بهطورکلی مشارکت فعال و متعادل عضلات روتیتورکاف و اسکاپولوتراسیک برای تولید حرکات کارآمد و ثبات کمربند شانه ضروری است (Bertelli & Ghizoni, 2005). بهطوریکه تراپیستها برنامه های تمرینی را بر این اساس پیشنهاد می کنند (Ballantyne et al, 1993). طبق نظر گلوسمن[11] مطالعات الکترومیوگرافی در جهت ارزیابی فعالیت عضلات و تهیه پروتکلهای تمرینی و توانبخشی اطلاعات مفیدی فراهم کرده است (Glousman, 1993). هرچند تعیین یک برنامه توانبخشی مناسب کمپلکس شانه در بازگشت سریع بیمار به حرفه و فعالیتش حیاتی است و تعیین برنامه هایی با بیشترین مزیت برای بیماران خاص با پاتولوژیهای شانه، یکی از بهترین راهکارهای درمانی است، توصیههای تمرینی جهت جلوگیری از پاتولوژیهای شانه بخصوص در ورزشکاران و افرادی که از اندام فوقانیشان بهصورت مکرر استفاده می کنند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
رشتههای ورزشی شنا، هندبال و تنیس بهعنوان فعالیتهای پرتاب از بالای سر[12] طبقه بندی میشوند. باوجوداین، حرکات انجامشده در این رشتههای ورزشی ازنظر کینماتیک، عمل عضله و تعداد تکرارها متفاوت است (Bak & Faunl, 1997, Borsa et al, 2005). اصل سازگاری خاص به نیاز تحمیلی[13] بیان می کند که بدن بهطور ویژه با نیازهایی که بر آن واقع میشود سازگار میشود (Sale & MacDougall, 1981). بر اساس این اصل، انتظار میرود که شانهی ورزشکاران رشتههای شنا، تنیس و هندبال باوجوداینکه در ادبیات کلینیکی بهعنوان یک گروه (ورزشکاران بالای سر) در نظر گرفته میشوند، اختلافات معنیداری در ویژگیهای فیزیکی شانه داشته باشند.
ازآنجاییکه در ورزشهای بالای سر درد شانه مشکلی رایج میباشد (Ranson & Gregory, 2008) و مطالعات میزان متفاوتی از صدمات شانه در ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر گزارش کردهاند (مطالعهای گزارش کرده است که 66 درصد از شناگران در مقایسه با 57 درصد بازیکنان حرفهای بیسبال، 44 درصد از بازیکنان والیبال دانشگاهی، 29 درصد از پرتابکنندگان نیزه دانشگاهی و 7 درصد از گلف بازان حرفهای، صدمات شانهدارند) (Johnson, 1988) و ازآنجاییکه نقص ریتم طبیعی اسکاپولوهومرال میتواند فرد را به پاتولوژیهای مفصل گلنوهومرال مستعد کند و به دلیل نقش مهمی که عضلات کمربند شانه در تولید و کنترل حرکات شانهدارند و نقص و تخریب این عضلات میتواند حرکت کتف، ترقوه یا بازو را تغییر دهد (Lugo et al, 2008) و مطالعات قبلی صورت گرفته در این زمینه، بیشتر به بررسی ریتم اسکاپولوهومرال در افراد آسیبدیده و غیر ورزشکار پرداختهاند و مطالعات درزمینه ورزشکاران بالای سر بهصورت یک گروه صورت گرفته و رشتههای مختلف ورزشی بالای سر با افراد غیر ورزشکار مقایسه نگردیده و همچنین مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات مجموعه شانه ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر و افراد غیر ورزشکار در طی ابداکشن شانه در پارامترهای مختلف الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات بین شانهی برتر و غیر برتر در شرایط اعمال بار و بدون اعمال بار تاکنون صورت نگرفته، در این تحقیق سعی بر این است تا به بررسی و مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی (الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی) منتخبی از عضلات کمربند شانهای و ریتم اسکاپولوهومرال بازیکنان هندبال، تنیس، شناگران و افراد غیر ورزشکار در طی الویشن بازو در سطح اسکاپشن در دست برتر و غیر برتر در شرایط اعمال بار و بدون اعمال بار خارجی پرداخته شود.
نتایج این مطالعه ممکن است کاربردهای زیر را در برداشته باشد:
1- مطالعه اینکه آیا ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر الویشن بازوی برتر و غیر برترشان را ازلحاظ کینماتیکی به روش مشابهی انجام می دهند می تواند برای ارزیابی و درمان اختلالات شانه اطلاعات مفیدی برای تراپسینها فراهم کند.
2- تعیین سهم مشارکت مفصل اسکاپولوتراسیک و مفصل گلنوهومرال در ریتم اسکاپولوهومرال در زوایای مختلف الویشن بازو، همچنین مطالعه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات شانه (الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و هم انقباضی) در شانهی برتر و غیر برتر ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر، می تواند به تراپیسینها در ارزیابی، درمان و توانبخشی اختلالات شانه و مربیان ورزشی در جهت تهیه پروتکلهای تمرینی کمک کند.
3- بررسی پیامد سازگاری مفصل شانه (برتر و غیر برتر) در رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر به دلیل ماهیت هر رشته ورزشی، می تواند توصیه های تمرینی (تقویتی و انعطافپذیری) جهت پیشگیری از آسیبهای مجموعه شانه فراهم نماید.
4- نتایج این مطالعه ممکن است در تعیین استعدادیابی رشتههای ورزشی هندبال، تنیس و شنا مفید واقع شود.
5- نتایج این مطالعه ممکن است زمینهای برای انجام مطالعات بیشتر درزمینه عملکرد و توانبخشی مفصل شانه در ورزشکاران رشته های مختلف پرتاب از بالای سر و افراد غیر ورزشکار فراهم کند.
2-1- بیان مسأله
اصل سازگاری خاص به نیاز تحمیلی[1] بیان می کند که بدن بهطور ویژه با نیازهایی که بر آن واقع میشود، سازگار میشود (Sale & MacDougall, 1981). بر اساس این اصل، انتظار میرود که شانه ورزشکاران رشتههای شنا، تنیس و هندبال باوجوداینکه در ادبیات کلینیکی بهعنوان یک گروه (ورزشکاران بالای سر) در نظر گرفته میشوند اختلافات معنیداری در ویژگیهای فیزیکی شانه داشته باشند.
هنگام بررسی نیازها و اهداف هر ورزش، باید میزان نیرو و تکرار حرکات را در نظر گرفت. بهعنوانمثال پرتاب کردن توپ در بیسبال یک حرکت انفجاری برای به حداکثر رساندن سرعت توپ است؛ بنابراین پرتابکننده در بیسبال تکرارهای نسبتاً کمی (1000 پرتاب هر هفته) (Johnson, 1988) با سرعت زاویهای حدود 7000 درجه بر ثانیه دارد (Dillman et al, 1993). برعکس، شنا کردن نیاز به شانه برای اجرای کار در مدتزمان بیشتر و بنابراین تکرار بیشتر دارد. شناگران معمولاً تکرارهای زیاد حدود 1147000گردش[2] هر هفته (Johnson, 1988) در سرعت زاویهای حدود 80 درجه بر ثانیه انجام می دهند (Johnson, 1988) در مقابل بازیکنان تنیس حرفهای حدود 1000 گردش هر هفته و پرتابکنندگان نیزه دانشگاهی حدود 300 گردش هر هفته انجام میدهند (Johnson, 1988). وقتی ازنظر کمی بهعنوانمثال عمل ضربه زدن (حرکت دست) در شنا را با پرتاب کردن توپ در هندبال مقایسه میکنیم تفاوتهایی بهطور روشن مشاهده میکنیم. یک ضربه شنا شامل کشش بازو در آب بهمنظور پیشروی بدن به سمت جلو است در مقابل، در پرتاب کردن توپ در هندبال، بازو مانند یک شلاق[3] برای شتاب بخشیدن به توپ استفاده میشود. این اختلافات درحرکت از نیاز برای اجرای اهداف مختلف نشأت میگیرد. بهطور ساده، هدف شنای کرال سینه به حداکثر رساندن حجم آب جابهجا شده با یک ضربه، بنابراین افزایش سرعت شناگر میباشد. درحالیکه هدف پرتاب کردن توپ در هندبال به حداکثر رساندن سرعت توپ با افزایش سرعت زاویهای بازو در