گفتار دوم:ضمانت اجرایی نقض تعهدات غیر مالی.. 125
مبحث چهارم: بطلان و فسخ رابطه سرپرستی.. 129
گفتار اول: بطلان فرزندخواندگی.. 129
گفتار دوم : فسخ فرزند خواندگی.. 131
نتایج.. 137
پیشنهادات برخاسته از تحقیق.. 139
پیوست 1. 142
پیوست 2. 146
منابع.. 157
چکیده
فرزند خواندگی یا تبنی آن است که کسی، فرد دیگری را که فرزند طبیعی او نیست، به فرزندی بپذیرد. در ایران به دلیل وجود اهمیت مذهب و نگهداری یتیمان در خانهها با افزایش جمعیت و تحولات اجتماعی و فرهنگی و بالا رفتن آمار کودکان بی سرپرست، نیاز به وجود قانون در این زمینه احساس شد. در نتیجه قانونی تحت عنوان حمایت از کودکان بی سرپرست در اسفند 1353، به تصویب رسید و تاکنون مورد استفاده قرار میگرفته است. به دلیل عدم کارایی قانون مزبور، متخصصان بر آن شدند لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست را تدوین و تقدیم مجلس کنند. در این لایحه که در تاریخ 10/7/1392به تصویب
مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان رسید، دامنه واگذاری کودکان گسترده تر شد و شامل نوجوانان نیز شده است و کودکان بد سرپرست را هم تحت شمول خود قرار داده است. همچنین در این لایحه افراد واجد شرایط سرپرستی نیز شامل زن و شوهر دارای فرزند و دختران مجرد نیز شده است. در این تحقیق که شامل 3 فصل میباشد، قانون مصوب 1353، با قانون جدید مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل اول که شامل کلیات می باشد، پیشینه فرزند خواندگی و مفاهیم مرتبط با آن مورد بررسی واقع شده است. در دو فصل دیگر ماهیت و اثر فرزندخواندگی و تشریفات قانونی آن در دو قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب 1353 و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب 1392، مقایسه شده است و این نتایج حاصل شده است که قانون سابق، به دلیل عدم پوشش کافی افراد واجد شرایط، در برخی زمینه ها و به دلیل کهنگی در قسمتهایی، فاقد کارایی بوده و نیاز به، به روز شدن احساس می شد تا جوابگوی نیاز روز جامعه کنونی باشد که قانون جدید، این نواقص را نسبتاً برطرف ساخته است. اگرچه در قسمتهایی کاستیهایی مشاهده میشود که امید میرفت قانونگذار توجه بیشتری را به این قسمت ها، مبذول میداشت.
کلمات کلیدی: تحولات تقنینی، فرزند خواندگی، کودک بی سرپرست، کودک بدسرپرست، سرپرستی
مقدمه
کودکان به عنوان یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه، همواره مورد توجه بودهاند. یکی از دغدغههای مهم حقوقدانان و جامعهشناسان حمایت از آنان و حفظ حقوق ایشان است.
کودکان که سرنوشت فردا جامعه را رقم میزنند زمانی میتوانند افرادی سالم و فعال بوده و در راستای رشد و تعالی جامعه خود قدم بردارند که در خانوادهای سالم رشد یافته باشند. پدیده بیسرپرستی در فرهنگها و مکانهای مختلف در اثر عوامل متعددی به وجود میآید. در برخی جوامع امروزه به علت کم رنگ شدن ارزش و قداست خانواده و ازدواج، کودکانی که حاصل ازدواج نامشروع والدین خود هستند درصد بالایی از کودکان بیسرپرست را تشکیل میدهند. ولی در کشورهایی نظیر ایران به علت حاکمیت اخلاق و اصول شرعی در زندگی مردم، تعداد بسیار کمی از کودکان بیسرپرست را کودکان نامشروع تشکیل میدهد و عواملی چون اعتیاد، مرگ و میر والدین در اثر بیماری یا حوادث طبیعی و انسانی، جدایی والدین و… عواملی هستند که علل به وجود آمدن این پدیده را تشکیل میدهند.
در ایران به دلیل به وجود جو مذهبی و نگهداری یتیمان در خانهها، با افزایش جمعیت و تحولات اجتماعی و فرهنگی و بالا رفتن آمار کودکان بی سرپرست نیاز به وجود قانون در این زمینه حس شد و در نتیجه قانونی تحت عنوان قانون حمایت از کودکان بی سرپرست در اسفند 1353 به تصویب رسید و تاکنون مورد استفاده قرار میگرفته است.
اما با گذشت زمان و با توجه به روند رو به رشد جمعیت کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به دلیل افزایش جرایم و تغییر نحوه زندگی و ضرورت بازنگری قانون
این مطلب را هم بخوانید :
فعلی، با توجه به افزایش تعداد این کودکان، تقویت برنامه خانوادهها احساس شد و دولتمردان و صاحب نظران به لزوم ایجاد یک نهاد تخصصیتر برای حمایت از این دسته کودکان ضمن تسریع در رفع موانع قانونی فرزند خواندگی که میتواند سرنوشت بسیاری از این کودکان را تغییر دهد، کوشیدند.
لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست، تدوین، و تقدیم مجلس شد. در این لایحه همانطور که از نامش پیداست دامنه واگذاری کودکان گستردهتر شده و شامل نوجوانان نیز شده است و کودکان بد سرپرست را هم تحت شمول خود قرار داده است.
اگرچه در این قانون جدید کاستیهایی هم مشاهده میشود، ولیکن نسبت به قانون سابق وضعیت این کودکان رو به بهبود است، با امید به گشودن اندک روزنی برای تابیدن نگرشی تازه بر فرزند خواندگی و کاهش نقصان آن.