- بخش بالا دستی[4]: عهده دار مراحل اكتشاف و حفاری تا استخراج و تحویل نفت خام آماده فرآوری به بخش پالایش است.
- بخش میان دستی[5]: عهده دار مراحل انتقال وحمل و نقل و پالایش و توزیع محصولات اصلی حاصل از پالایش نفت به بخش پایین دستی است.
- بخش پایین دستی[6]: صنایع این بخش مصرف كننده فرآورده های مختلف تولید شده می باشند وبا تغییراتی این مواد را به محصولات گرانبهای پتروشیمیایی یا نفتی دارای ارزش افزوده تبدیل می كنند.
اداره این صنعت گسترده وبا این سطح از فعالیت مستلزم امكانات ، تجهیزات و به عبارتی تكنولوژی متنوع ،پیچیده و گسترده وبهره گیری از علوم و حرف مختلف است. علوم ومشاغلی كه بخشی از آنها عبارتند از: مهندسی مخازن، ابزار دقیق، مكانیک ، برق و مخابرات ، مهندسی فرایند و كاتالیست، صنایع طراحی و ساخت پمپ، موتور ، كمپرسور( برقی و بخاری) ، مخازن و برج های تقطیر ،خنك كنندهها و مبدل های حراراتی، كولر و پنكه های هوایی، سیستم های كنترلی و اتاق های كنترل، شیرهای بخار ، فشارشكن،شیرهای كنترل ، خطوط لوله و اتصالات متنوع، كور ه ها ، مشعل ها و… .
اما علاوه بر داشتن ذخایر و منابع خدادادی و طبیعی نفت ، باداشتن مهارت و تكنولوژی این صنایع و تكنولوژی اكتشاف تا فرآوری و تجهیزات و ادوات نفتی می توان درآمد ، اشتغال و سرانه عظیمی را به همان اندازه ذخایر (یا گاه بیشتر از آن) برای یک كشور بدست آورد ؛چراكه وابستگی در طراحی، تهیه وساخت این تجهیزات وفقدان دانش ومهارت لازم برای به كار اندازی آنها نیز زمینه ساز عدم توسعه و بروز مشكلات اجتماعی وسیاسی برای كشور های متكی به این صنعت خواهد شد.به نظر می رسد در كشور ایران این صنعت وتكنولوژی نفتی با گذشت نزدیک به یک قرن، توسعه مطلوب و مورد انتظار را نیافته است وصنعتی با این پیچیدگی ،گستردگی واثر گذاری می بایست مورد توجه وتامل بیشتری قرار می گرفت.مهمتر ازآن این است كه این موضوع هنوز به صورت جدی به پرسش وسوال برای تحقیق وپژوهش بیشتر تبدیل نشده است. چراكه مقدمه پژوهش های عالی پرسش های جدی وخوب است.از این رو نه تنها طرح این موضوع در حوزه ای پژوهشی واجد اهمیت است بله بررسی ابعاد انسانی وبه عبارتی جامعه شناختی آن اهمیت بیشتری دارد .زیرا با موضوعات صنعتی وتكنولوژیک از این دست عموما به صورت تكنیكی و با نگاه سخت وریاضیِ تكنوكراتیك برخورد می شود و به نقش عوامل انسانی-اجتماعی در پیدایش وتوسعه آنها توجه چندانی نمی شود.لذا این تحقیق با در نظر داشتن این موارد در صدد است تا به گوشه ای از این موضوع بپردازد و با تاملی تاریخی، از چشم انداز جامعه شناسی تكنولوژی وسازمانی عوامل موثر در انتقال وتوسعه صنعت وتكنولوژی نفتی را از زمان پیدایش تا انقلاب بررسی كند.
این تحقیق در 5 فصل ودو ضمیمه تنظیم شده است . درفصل اول كلیاتی در مورد این صنعت،تكنولوژی نفتی، اهمیت آن وسیاست های كنونی اتخاذ شده در بخش نفت وگاز كشور برای توسعه تكنولوژی ولزوم واهمیت پژوهش ارائه می گردد. به این منظور نخست برای ورود به مبحث تاریخ مختصر این صنعت مرور می گرددوسپس نقش اقتصادی واجتماعی تكنولوژی نفتی در دنیای كنونی وبه ویژه در كشور ایران مورد بررسی قرارمی گیرد و اهمیت بررسی جامعه شناسانه این موضوع از جهات مختلف طرح می گردد. دراین بررسی سعی شده است برای ایجاد تصویر قابل توجه از آینده مطلوبی كه رسیدن به آن ممكن بود اما محقق نشد وكشورهای دیگر آن را تحقق بخشیدند، به یک نمونه استناد شود ودلایل اجتماعی وسیاسی این موفقیت نیز ارائه شود.
در فصل دوم با بررسی ماهیت وتعاریف تكنولوژی ونگاهی كه به این پدیده در رشته جدید مطالعات علم و تكنولوژی می شود ،مقدمات طرح چارچوب نظری پژوهش فراهم می گردد.به این منظور نظریات جامعه شناسانه تكنولوژی و دلالت های مربوط به اشاعه وانتقال تكنولوژی وكسب قابلیت های تكنولوژیک ارائه می شوند ودر نهایت با طرح وتعریف قابلیت های تكنولوژیک (به عنوان متغیر وابسته) وشیوه های انتقال،وسطوح تكنولوژی، چارچوب نظری كه عمدتا یک چارچوب كنشگر- شبكه ای است طرح می گردد تا با آن متغیر های مستقل پژوهش كه شبكه صنعت نفت را ساخته اند دریک طرح كلی مورد بررسی قرارگیرند .
فصل سوم معرفی روش شناسی تحقیق است كه مبتنی بر مطالعات اسنادی وكتابخانه ای ،مصاحبه با خبرگان و افراد مطلع صنعت نفت وبه كار گیری تكنیک تحلیل محتوا برای ترسیم جریان تولید علمی وتوسعه قابلیت های تكنولوژیک ونقش كنشگران اثر گذار در شبكه این صنعت است.
فصل چهارم مهمترین فصل تحقیق ومحل ارائه یافته های مربوط به بررسی شبكه كنشگران این صنعت در طول سال های 1287 تا 1357 است.در این فصل، مقطع 70 ساله مورد پژوهش به سه دوره تقسیم گردیده است وشبكه كنشگران هر دوره معرفی ونقش كنشگران اصلی و نوع تاثیر وتاثرات هریک به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته اند..پس از ارائه نقش وتاثیر هر كنشگر، وضعیت كلی این شبكه ،معنا وتصور كلی حاضر در هر دوره از تكنولوژی وصنعت نفت ارائه شده است زیرا این تصور ونگاه به تكنولوژی است كه جهت ومسیر توسعه آن را تعیین می كند.در پایان هر دوره با توجه به نقش عاملان وحاملان توسعه تكنولوژی به نهادها ،افراد ،اجتماعات وگروه های نقش آفرین در انتقال وتوسعه تكنولوژی پرداخته شده است.
در فصل پنجم پس از مرور قراردادهایی كه توسعه صنعت نفت بر اساس آنها صورت گرفته است میزان توسعه قابلیت های تكنولوژیک این صنعت ارزیابی شده
اند.آنگاه با ارائه خلاصه ای از یافته های فصل قبل وطرح موانع و دلایل عمده عدم توسعه مطلوب شبكه صنعت پیشنهاداتی در این مورد طرح شده اند.
بخش ضمایم اطلاعات بیشتری در مورد یک الگوی موفق توسعه تكنولوژی وصنعت در میان كشورهای دارای این صنایع به ویژه كشورهای نفت خیزی كه تازه به این منبع دست یافته اند ونیز انواع قراردادهای نفتی كه در صنعت نفت ایران به كار گرفته شده اند ارائه می كند.اطلاعات این قسمت تكمیل كننده مطالبی است كه در فصل كلیات در مورد تجربه نروژ ودر بخش تعاریف طرح گردیده است.
نگاهی به تاریخ صنعت نفت ایران
قبل از پرداختن به موضوع اصلی باید نگاهی به تاریخ نفت و به ویژه سابقه این صنعت در كشور داشته باشیم تا بتوانیم صنعت و تكنولوژی نفتی را در بستر وزمینه تشكیل وتثبیت آن بررسی كنیم. به این منظور سرگذشت این صنعت را در چندین مقطع برجسته مرور می كنیم تا این سابقه، مقدمات نگاه تحلیلی تر آتی را فراهم سازد.به طور كلی تاریخ شكل گیری صنعت نفت در ایران را كه مقارن با انعقاد قرارداد دارسی در دوره ناصری وقاجاریه است، می توان به 5 دوره تقسیم كرد. است.این دوره ها عبارتند از:
- دوره امتیاز (1329-1280)
- دوره ملی شدن و خلع ید( 1333-1330)
- دوره قرارداد كنسرسیوم (1352-1333)
- دوره پایان كنسرسیوم وقراردادجدید فروش نفت ایران (1357-1353)
- دوره پس از انقلاب (1385-1357)
در زیر به طور خلاصه به هر كدام از این دوره ها می پردازیم.
- 1) دوره امتیاز 1329-1280 (1950-1901)
این دوره با كشف نفت در محدوده جغرافیایی واگذارشده در امتیاز نامه دادرسی آغاز می شود . به موجب امتیازنامه دادرسی كه در سال1280( 1901) بین ایران و ویلیام ناكس دارسی منعقد گردید ، دولت (قاجاری) ایران حق انحصاری اكتشاف ، استخراج و حمل و نقل و فروش نفت و گاز و قیر را به مدت 60 سال در تمام كشور به جز 5 ایالت شمالی(گیلان، آذربایجان،مازندران ،استرآباد وخراسان)[7]، به دارسی انگلیسی واگذار كرد و در ضمن آن، حق انحصاری كشیدن لوله به خلیج فارس و انجام عملیات نفتی را در محدوده امتیاز به وی اعطا كرد. ایران در مقابل،16 درصد منافع به علاوه 20 هزار لیره مالیات سالیانه را برای خویش تعیین كرد و دارسی نیز از پرداخت عوارض و مالیات بر اقلام و اجناس وارداتی معاف شده بود. پس از انعقاد این معاهده در سال 1908(1287 شمسی) و پس از اكتشاف نفت و فوران نفت چاه های مسجدسلیمان ، این منطقه همراه با دو شهر آبادان و كرمانشاه به حوزه اصلی صنعت نفت تبدیل می شوند و با ایجاد پالایشگاه آبادان و خطوط لوله مرتبط با آن سنگ بنای این صنعت گذاشته می شود.
با توجه به نوع این قرارداد ، تمامی صنعت نفت در دست صاحب امتیاز خارجی قراردارد و منافع وی تعیین كننده مسیر و میزان توسعه این صنعت است. توسعه حوزه آبادان به دلیل تامین سوخت نیروی دریایی انگلستان سرعت بیشتری دارد. به علاوه شرایط مفاد قرارداد( مدت زمان 60سال و دایره عملیاتی كل كشور و سایر امتیازات واگذارشده مندرج در قرارداد ) جایی را برای اعمال اراده داخلی ، تصمیم گیری و برنامه ریزی ومهمتر از همه آموزش ویادگیری در این صنعت باقی نمی گذارد. یادگیری های موجود نیز بیشتر تا رده های میانی و در كنار خارجیان صورت می گیرد.
خود این وضعیت و نیز شرایط جهانی ( ملی شدن نفت درمكزیك) خواستی ملی را برای ملی سازی این صنعت و پایان دادن به چنین امتیازی كه از روی جهل و نا آشنایی سیاستگذاران واگذار شده بود، ایجاد میكند. هرچند برای ایجاد این آگاهی و اراده برای اداره ملی این صنعت و حاكمیت بر ذخایر سال ها وقت لازم بود.
تجدید نظری مختصر در امتیاز (1933)
نابخردانه و ناعادلانه بودن قرارداد امتیاز به اندازه ای هویدا و بزرگ بود كه بعدها سیاستگذاران و سیاستمداران وقت را نیز به فكر اصلاح یا لغو آن انداخت . از این رو، در یكی از جلسات هئیت دولت پهلوی اول، علی رغم مذاكرات فراوان ایران برای افزایش سهم خویش و عدم موفقیت در مذاكرات ، رضا شاه قرارداد را یک طرفه لغو می كند اما با تهدید انگلیس و مذاكرات بعد از آن چیز زیادی جز اصلاح قرارداد (و تبدیل آن به قرارداد1933) به بار نمی آید. كاهش اندكی از حوزه قرارداد (هزار مایل مربع)، الزام به عدم استفاده از خارجیان درهنگام وجود كاركنان داخلی و نیز آموزش دانشجویان این صنعت در انگلیس ، تعهد به تامین مصارف نفت داخلی ایران (و نه صدور تمام فرآورده های آبادان به خارج) و افزایش سود حاصله قبلی به 20 درصد ، 4 شلینگ حق امتیاز و مالیات6 پنس تا 1 شلینگ، از تغییرات مثبت این قرارداد است.( اداره كل روابط عمومی،1348).
اما علی رغم افزایش اندك درسود دولت ( كه كشور برای توسعه به آن بسیار محتاج بود) حاكمیت و كنترل این صنعت در دستان ایرانیان نبود. این مسئله تا ملی شدن صنعت نفت در سال 1333 شمسی وجود داشت و دوره ملی شدن باهمان تفكر ناسیونالیسم منطقه ای و رد سلطه بیگانگان آغاز شد.
2) دوره ملی شدن و خلع ید 1333-1330(1954-1951)
شركت ملی نفت ایران در سال 1330(1951) (با نام (NIOCرسماً تاسیس گردید و از همان زمان بر اساس اساسنامه تنظیم شده ، كلیه امور نفتی ایران ، اعم از اكتشاف ، تولید، توزیع و عقد قراردادهای جدید در این شركت متمركز شد (سعادت ،2535: 39).
اما این سال ها ، دوره اعلام رسمی ملی شدن صنعتی بود كه تا آن هنگام به طور كامل توسط خارجیان اداره میشد و از ایرانیان جهت مشاغل یدی و كارگری در آن استفاده می شدولذا اجرای عملی آن نیاز به زمان داشت. دوره خلع ید ، دوره انتقال و پذیرش اصل ملی شدن توسط صاحب امتیاز با ماه ها بحث و گفتگو تا سطح جهانی ( دادگاه لاهه، تهدید نظامی و…) و چانه زنی پیرامون غرامت پرداختی به كشور انگلیس همراه بود.
این مطلب را هم بخوانید :
با این حال اداره صنعتی نفت توسط كاركنان ایرانی در همین دوره بنیان نهاده می شود. زیرا با خروج كاركنان انگلیسی از پالایشگاه آبادان كه قلب صنعت نفت محسوب می شد، بیشتر واحدهای پالایشگاهی تعطیل می گردند و برای تامین سوخت داخل بایست دوباره به كار می افتادند، این كار توسط كاركنانی روی می دهد كه پیش از ملی شدن ،جرء زیردستان شركت نفت انگلیس وایران محسوب می شدند.
یک ماه بعد از عزیمت انگلیسی ها هیئت مدیره پالایشگاه آبادان تصمیم گرفت یكی از واحدهای تقطیر را راه بیندازد لذا با 54 مهندس ، 82 كمك مهندس،820 كارگر در 10آبان 1330 دستگاه تقطیر شماره 7 را كه بزرگترین دستگاه های تقطیر پالایشگاه آبادان بود به راه انداخت. درنتیجه این آزمایش موفقیت آمیز و مطالعات دقیق، شركت ملی نفت اطمینان یافت كه می تواند بدون استفاده از كارشناسان خارجی پالایشگاه را تا میزان یک سوم ظرفیتش به كار اندازد یعنی در سال تقریباً 8 میلیون تن نفت تصفیه كند. این افراد كسانی بودند كه قبل از ملی شدن تحصیلاتشان را در آموزشكده فنی آبادان ( دانشكده نفت آبادان) در رشته های شیمی و پالایش نفت، مهندسی برق و مكانیک به اتمام رسانده ، لیسانس گرفته بودند و كارآموزی كرده بودند، عده ای هم دیپلم را در آموزشكده فنی نفت گرفته بودند و با كمك كارگران ماهر اداره این صنعت را در دست گرفتند( روحانی،1352: 51-15).
تلاش برای ملی سازی در دوره ای صورت می گیرد كه هشت شركت عمده بین المللی نفتی بیش از نود درصد تولید و پالایش و توزیع نفت را در جهان و هشتاد و پنج درصد ظرفیت ناوگان نفتكش های دنیای آزاد را در انحصار خود داشتند(مینا، 1988). به این ترتیب نه تنها اداره و بهره برداری (تولید و تصفیه) نفت ، بلكه فروش، بازاریابی مستقل و به تنهایی آن نیز كاری بس دشوار و شاید ناممكن می نمود. از این رو ، این سه سال بر سرحل اختلاف و شیوه پرداخت غرامت به شركت نفت انگلیسی انگلیس- ایران سپری شد و سرانجام با سقوط دولت مصدق وكودتای 28 مرداد1332، سرانجام دوره دیگری در صنعت نفت در سایه حكومت جدید و سیاست های جدید نفتی آغاز گردید.تمامی تلاش های دولت ایران ( مصدق) كه كشورش در آن ایام 660 بشكه نفت درروز تولید می كرد، در طول 2 سال (1330تا 1332) مصروف عملی كردن اصول 6 گانه زیر بود تا ملی شدن به طور عینی تحقق یابد: