4-5-1-6- نواسخ و کاربرد آن. 48
4-5-2- اسلوب تأکید. 49
4-5-2-1- تأکید به تکرار 49
4-5-2-2- تأکید قصر 49
4-5-2-3- تأکید به حروف.. 50
4-5-2-4- تأکید معنوی. 50
4-5-3- اسلوب عطف.. 50
4-5-4- اسلوب تحذیر 51
4-5-5- اسلوب حال. 52
4-5-6- اسلوب تمییز 53
4-5-7- اسلوب أفعلتفضیل. 53
4-5-8- اسلوب إلّا أنّه. 54
4-5-9- اسلوب صفت.. 54
4-5-10- اسلوب موصولهای اسمی. 55
4-5-11- اسلوب تعلیل. 55
4-5-12- اسلوب تقسیم. 56
4-5-13- اسلوب جملهی فعلیه. 57
4-5-14- اسلوب شرط. 58
4-6- نگاهی کلی به سبک کتاب الحاوی. 59
این مطلب را هم بخوانید :
فصل پنجم:کامل الصناعه الطبیه
5-1- نگاهی به زندگی ابن عباس.. 61
5-2- آثار و مؤلفات ابن عباس.. 62
5-3- نگاهی به ساختار نگارش کامل الصناعه الطبیه. 62
5-4- شیوهی نگارش ابن عباس.. 64
5-5- سبک شناسی کتاب کامل الصناعه الطبیه. 66
5-5-1- اسلوب جملهی اسمیه. 66
5-5-1-1- مبتدا معرفه + خبر نکره 67
5-5-1-2- مبتدا معرفه + خبر معرفه. 67
5-5-1-3- مبتدا معرفه + خبر جمله. 67
5-5-1-4- مبتدا معرفه + توالی خبر 67
5-5-1-5- خبر مقدم + مبتدا مؤخر 67
5-5-1-6- نواسخ و کاربرد آن. 67
5-5-2- اسلوب تأکید. 68
5-5-2-1- تأکید به تکرار 68
5-5-2-2- تأکید قصر 68
5-5-2-3- تأکید به حروف.. 69
5-5-2-4- تأکید معنوی. 69
5-5-3- اسلوب عطف.. 69
5-5-4- اسلوب حال. 70
5-5-5- اسلوب تمییز 71
5-5-6- اسلوب أفعلتفضیل. 71
5-5-7- اسلوب إلّا أنّه. 72
5-5-8- اسلوب صفت.. 72
5-5-9- اسلوب موصولهای اسمی. 73
5-5-10- اسلوب تعلیل. 73
5-5-11- اسلوب تقسیم. 74
5-5-12- اسلوب جملهی فعلیه. 75
5-5-13- اسلوب جملهی شرط. 76
5-6- نگاهی کلی به سبک کتاب کامل الصناعه الطبیه. 77
فصل ششم: نتایج
6-1- ویژگیهای سبک ساز فردوس الحکمه. 79
6-2- ویژگیهای سبک ساز الحاوی. 81
6-3- ویژگیهای سبک ساز کامل الصناعه الطبیه. 82
6-4- نتیجه کلی. 86
منابع و مآخذ: 87
مقدمه
اسلوب یا سبک نوشتاری به معنای روش بیان اندیشه و احساسات در قالب واژگان است بنابراین اسلوب ارتباط تنگاتنگی با اندیشه و موضوع نوشته دارد. در تقسیمبندیهای اسلوبهای نوشتاری، اسلوب کتابهای طب سنتی، از اسلوبهای علمی به شمار میآید.
سبک نوشتاری اسلوبهای علمی با دیگر اسلوبها متفاوت است. در این اسلوب ایجاز و اطناب کمرنگ میشود و عواطف و احساس نویسنده در این شیوه بر خلاف شیوهی ادبی در نوشته تاثیر ندارد و از مسائل زیباییشناسی همچون تشبیه و استعاره و کنایه و تضاد و ترادف صحبت کرده نمیشود. تنها هدف نویسنده بیان واقعیتهای علمی است که از طریق تجربه به دست آورده است و به دنبال استفاده از اسلوبهایی است که بتواند این معانی را به گونهای آشکار برای مخاطب خود بیان کند.
درنگ در برخی از آثار پدید آمده در قرنهای دوم تا آغاز قرن ششم نشان میدهد که بیشتر آثار این قرون به زبان عربی یعنی زبان علمی رایج اوائل دورهی تمدن اسلامی است.
با توجه به رویکرد جامعه به طب سنتی و گسترش رشتههای طب سنتی و داروسازی سنتی و نیز عربی بودن بیشتر منابع این دو رشتهی نوپا، ضرورت بررسی سبک کتابهای طب و داروسازی سنتی آشکار گردیده است.
تاریخ پزشکی یکی از کهنترین تاریخهای جهان است، زیرا بشر از آغاز زندگی با درد و رنج و بیماری همراه بوده و برای رفع آن میکوشیده است. چون اگر کمال مطلوب انسان، تندرستی باشد همواره در برابر آن درد و بیماری خودنمائی میکرده است. بنابراین به طور قطع میتوان گفت از همان روزی که انسان درصدد رفع بیماری و درد برآمده است تاریخ پزشکی آغاز میشود و اولین کسی که توانسته از خود و یا از دیگری رفع درد و بیماری نماید اولین درمانگر یا پزشک جهان بوده است. (ر.ک: تجدد، 1391: 11).
این که دانش پزشکی چگونه به وجود آمده است و یا چه اقوامی پایهگذاران آن در جهان بودهاند، به روشنی معلوم نیست. کتابهای تاریخ پزشکی قدیم مانند طبقات الأطباء و الحکماء تألیف ابن جُلجُل (377 هـ . ق)، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء اثر ابن أبی أصیبعه (643 هـ . ق)، تاریخ الحکماء نوشتهی عبدالکریم شهرستانی (548 هـ . ق)، و تاریخالحکماء نوشتهی ابن قفطی (568 هـ . ق) و کتاب الفهرست تألیف ابن ندیم (438 هـ . ق)، نظریههای گوناگونی در این مورد بیان داشتهاند. (ر.ک: کیانی و دیگران، 1390: 247).
دربارهی پیشینهی پزشکی نمیتوان تاریخی قائل گردید چرا که از تمدنهای خیلی قدیم اطلاعات زیادی در دست نیست که بتوان از تاریخ علوم و یا یکی از رشتههای آن که علم پزشکی است آگاه گردید ولی بطور مسلم میتوان گفت که پزشکی قبل از تاریخ بر اساس تجارب و کارهایی بوده که بشر در جریان زندگی خود در برخورد با حوادث و مبارزه با بیماریها آموخته و آنها را مورد استفاده قرار داده است. (ر.ک: تجدد، پیشین).
طب و اخلاق پزشکی در بین ایرانیان از قدمتی طولانی برخوردار است. از قدیمیترین روزگاران امر طبابت در ایران با دیانت توأم بوده است، طب باستانی ایران با آیین زرتشت و تعلیمات اوستا پیوندی جداییناپذیر داشته است. (غفاری، 1389: 16).
اوستا و دیگر متون زرتشتی (دینکرت و بُندهش) گواهی بر دیرینگی پزشکی در ایران است که دو ویژگی بارز آن توجه به بهداشت محیط و پیشگیری از برخی بیماریها بوده است. علاوه بر این، ایرانیان از دیرباز گیاهان دارویی را میشناختند و از آنها برای درمان بیماریها سود میجستند. آریاییها، نخستین دولت ایرانی، یعنی دولت ماد را در سدهی هفتم یا هشتم پیش از میلاد، در غرب ایران پایهریزی کردند. سپس به ترتیب سلسلههای هخامنشی (330- 559 پیش از میلاد)، اشکانی (250 پیش از میلاد تا 226 م) و ساسانیان (226- 652 م) بر سر کار آمدند. (ر.ک: عزیزی، بی تا: 24).
نخستین پزشک آریایی به نام تریتا یا آترت، از دیدگاه زرتشت و اهورامزدا شخصی پرهیزگار، دانا و توانا بود که با گیاهان و خواص آنها آشنایی فراوان داشت و برای درمان بیماریها از عصارههای گیاهانی که خود استخراج میکرد، استفاده مینمود. همچنین، در تمدن ایران باستان در کتیبههای مربوط به زمان هخامنشیان، از زعفران به عنوان گیاه دارویی با خواص و کاربرد بسیار، فراوان یاد شده است. (ر.ک: پناهی آراللو، 1391: 56).
در زمان شاهان هخامنشی، پزشکی ایران به سبب ارتباط با یونانیان، به پیشرفتهایی دست یافته بود و در دوران اشکانیان، ایرانیان با کتابهای یونانی بیشتر آشنا شدند و برخی از آنها را به زبانهای ایرانی برگرداندند. در عصر ساسانی، به گسترش دانش و فرهنگ توجه ویژهای شده و ولایت فارس مهد تمدن ساسانیان بوده است. (ر.ک: عزیزی، پیشین).
گندیشاپور یکی از مهمترین شهرهای فرهنگی ایران عهد ساسانی بوده است که به زبان سُریانی «بت لاپات» (Beth Lapat) و به عربی جُندیشاپور نامیده میشد. (ر.ک: پیشین: 25).
شهر گندیشاپور در استان خوزستان کنونی، در نزدیکی شوشتر ساخته شده است. «در ابتدا دانشگاه تحت نظارت کلیسای نسطوری اداره میگشت. در دوران خسرو انوشیروان (531 – 578 م ) این دانشگاه به یک مرکز بزرگ علمی و پزشکی تبدیل گشته بود و در بیمارستان آن عدهی زیادی از پزشکان ممتاز به خدمت مشغول بودهاند که از مهمترین آنها (خاندان بُختیشوع از قرن هفتم تا دهم میلادی در گندیشاپور و بغداد به طبابت و چشم پزشکی پرداختهاند) و ماسویه (خاندان ماسویه از قرن هفتم و هشتم میلادی در گندیشاپور و بغداد طبابت کردند) را میتوان نام برد. (جمعی از نویسندگان، 1387: 70).
مکتب طبی گندیشاپور تا دوران تمرکز علمی بغداد (اواسط نیمهی اول قرن دوم هجری قمری) عظمت و اقتدار خود را از دست نداد امّا با تمرکز یافتن بغداد، از اهمیت آن کاسته شد. علل و عواملی که در شهرت علمی بغداد و سقوط مکتب گندیشاپور مؤثر بوده است به شرح زیر است:
1ـ انقراض سلسلهی بنیامیه و روی کار آمدن عباسیان و انتقال مرکز خلافت به بغداد و ارتباط این شهر با گندیشاپور و احتیاج خلفای عباسی به اطبای گندیشاپور باعث مرکزیت یافتن بغداد شد.
2ـ خدمات ایرانیان و به ویژه برمکیان به تمرکز علمی بغداد کمک شایانی کرد.
3ـ انتقال میراث علمی گندیشاپور و یونان و انطاکیه و اسکندریه به بغداد، باعث تمرکز علمی و طبی این شهر شد. (ر.ک: نجم آبادی، 1366: 145-146).
طب اسلامی، با ترکیبی از سنّتهای بقراطی و جالینوسی پزشکی یونانی و با نظریهها و جنبهه ای علمی طب ایرانی و هندی در زمینهی کلی اسلام به وجود آمده است. بنابراین جنبهی ترکیبی داشته و در بردارندهی شیوهای مشاهدهای و عینی مکتب بقراطی، روش فلسفی و نظری جالینوس، و همراه با معلومات نظری و تجربی پزشکان ایرانی و هندی در زمینهی داروسازی میباشد. (ر.ک: کیانی، پیشین: 247-248).
طب اسلامی در روند تکاملی خود دو مرحلهی اساسی را پشت سر گذاشته است: مرحلهی اقتباس و جذب که از طریق ترجمه صورت گرفت و دیگری مرحلهی ابداع و آفرینش آثار پزشکی که اغلب به نام پزشکان ایرانی به ثبت رسید. (ر.ک: پیشین).
«کار عظیم ترجمهی متون پزشکی از زبانهای یونانی، سریانی و تا حدودی نیز هندی به زبان عربی در اواخر دوران حکومت بنیامیه و در دوران حکومت بنیعباس (به خصوص در عهد هارون و مأمون) آغاز شد و گسترش یافت و مترجمین برجستهای چون حنین بن اسحاق و ثابت قرّه در این کار سهم مهمی داشتند و به این ترتیب در حفظ میراث گذشته و انتقال آن به ملل گوناگون نقش مهمی ایفا کردند» (جمعی از نویسندگان، پیشین: 90).
بعد از دوران ترجمه، مرحلهی جدیدی در طب دوران تمدن اسلامی آغاز شد، علم پزشکی رونق یافت و چهار پزشک بزرگ و مشهور (علی بن ربّن طبری، محمّد بن زکریای رازی، علی بن مجوسی اهوازی و ابو علی سینا) ظهور کردند و کتابهایی در زمینهی پزشکی به رشتهی تحریر درآوردند.
در این نوشتار، به حکم آن که «ما لا یُدَرک کُلُّهُ لا یُترک کُلُّهُ» با رویکردی توصیفی – تحلیلی به بیان سبک نوشتاری فردوس الحکمه، الحاوی و کامل الصناعه الطبیه پرداخته شده است که بیشتر مورد توجه پژوهشگران و دانشجویان طب سنتی است.
در بررسی سبک نوشتاری کتابهای مذکور به مسائل زیر توجه شده است:
1ـ مختصری دربارهی نویسنده.
2ـ بررسی ساختار نگارش کتابها.
3ـ بررسی شیوهی تنظیم کتابها.
4ـ بررسی سبک نوشتاری کتابها.
1-1-اهمیت و ضرورت تحقیق
گسترش روزافزون گرایش به طب سنتی و تصحیح و تحقیق متون پزشکی و نیز آموزش متون به زبان عربی در رشتههای داروسازی سنتی و طب سنتی و نبود کتابهای تألیفی در زمینهی سبک نوشتاری متون طب سنتی لزوم پرداختن به چنین موضوعی را ضروری میکند. با انجام چنین پژوهشی، پژوهشگران فارسی زبان میتوانند تصویری روشن از سبک کتابهای طب سنتی به زبان عربی به دست آورند.
آثاری که در برگیرندهی معرفی سبک نوشتههای علمی در دورههای اولیهی تمدن اسلامی و تحلیل و نقد آنها باشد، همواره مورد نیاز پژوهشگران بوده است. در بیشتر آثاری که امروزه در دست است، تنها مشخصات آغاز کتاب مانند عنوان، نام نویسنده، زمان و مکان انتشار و… ارائه میشود و تنها سودی که برای خواننده دارد، آگاهی از وجود چنین کتابی است و هرگز او را از مراجعه به کتاب و خوانش اثر بینیاز نمیکند. این پژوهش چند امکان بنیادین را برای خواننده فراهم میکند:
1ـ پژوهشگران با مراجعه به این پژوهش، از سبک مهمترین کتابهای طب سنتی آگاه میشوند.
2ـ پژوهشگران میتوانند با الهام از این پژوهش، موضوعهایی برای پژوهشهای جدید به دست آورند.
3ـ این پایان نامه این توانایی را به مدرسان درس قرائت متون طب سنتی به زبان عربی در رشته طب سنتی میدهد تا قواعد پرکاربرد برای این متون را انتخاب کنند و در درسنامهی زبان عربی ویژهی دانشجویان طب سنتی به آن قواعد بیشتر بپردازند.
1-2- هدف تحقیق
هدف از تهیه و تنظیم این رساله، تبیین شیوهی نگارش کتابهای فردوس الحکمه، الحاوی و کامل الصناعه الطبیه است تا هر محقق بتواند با سبک نوشتاری این کتابها آشنا شود و بدین طریق نیمی از راه پر رنج تحقیق خود را به آسانی بپیماید.
1-3- پیشینه تحقیق
دربارهی بررسی سبک نوشتاری کتابهای طب سنتی که پایاننامهی حاضر در این زمینه تهیه و تنظیم شده، تا کنون اثری تدوین نشده است.
جمال الدین علی بن یوسف ابن القفطی (568 هـ . ق) کتاب تاریخ الحکماء را تألیف کرد و در آن به ذکر تراجم احوال بیش از چهارصد دانشمند در فلسفه و طب و ریاضیات و نجوم پرداخت که بخش عمدهی کتاب اختصاص به پزشکان دارد. در این کتاب نویسنده هر از گاهی اشاره به شیوهی نوشتاری نویسنده کرده است.
موفقالدین ابن أبی أصیبعه (643 هـ . ق) در کتاب عیون الأنباء فی طبقات الأطباء که جامعترین کتاب در این زمینه است از تعداد زیادی پزشک و داروشناس و حکیم و منجّم و ریاضیدان به تقسیم مولد و منشأ آنان یاد میکند و دربارهی هر یک اطلاعات فراوانی را ارائه میدهد و به روش پژوهش برخی از پزشکان اشاره میکند.
در خصوص سبک شناسی متون، کتابهای فراوانی در سبک شناسی ادبی تدوین شده که از برخی از آنها در این پژوهش برای تبیین مبانی نظری پژوهش بهره گرفته شده است مانند:
احمد بدوی (2004) در کتاب أسس النقد الأدبی عند العرب، ابتدا معانی و ویژگیهای اسلوب را بررسی میکند سپس به بیان مقاییس نقد اسلوب و انواع اسالیب میپردازد و به طور کلی به جنبهه ای مختلف سبک اشاره میکند.
و بهار (1380) در کتاب سبک شناسی مطالبی کلی در خصوص سبک شناسی بیان میکند.
و شمیسا (1373) در کتاب کلیات سبک شناسی مطالبی کلی دربارهی سبک و نظام سبک شناسی بیان میکند و مسائل بنیادی مربوط به سبک و سبک شناسی را مورد بحث قرار میدهد و به این نکته اشاره میکند که نوشتههای بسیاری وجود دارد که فاقد سبک است و در آن اندیشهی خاص و زبان قابل تأملی وجود ندارد.
در این کتابها به بیان دقیق مفهوم سبک شناسی و روشهای بررسی سبک متون مختلف اشاره شده است، که مطالعهی این کتابها راه را بر سبک شناس نشان خواهد داد.
1-4- روش تحقیق
روش تحقیق در این رساله به شیوهی توصیفی – تحلیلی و بررسی انتقادی متن است. برای دستیابی به مهمترین کتابهای مورد استفادهی طب سنتی به متخصصان و دانشجویان و مراکز تحقیقات طب سنتی مراجعه شد و فهرست 600 کتاب به زبان عربی استخراج شد و سپس با مشورت متخصصان این رشته مهمترین و تأثیرگذارترین کتابهای طب سنتی به زبان عربی به عنوان مهمترین و پرکاربردترین منبع پژوهش متخصصان استخراج شد. در اینباره و در چارچوب شناساندن کتابهای طب سنتی به زبان عربی و با توجه به نیاز پژوهشگران و متخصصان طب سنتی این پایان نامه به بررسی سبک نوشتاری سه اثر