گویه های مربوط به تعارضات نقشی - نقش و جایگاه زنان و خانواده
تعریف نظری: تعارض کار- خانواده نوعی از تعارض بین نقشی است که در آن فشارهای نقش حاصل از نقشهای کاری و خانوادگی از هر دو طرف و از برخی جهات ناهمساز میباشند. بدین معنی که مشارکت در نقش کاری (یا خانوادگی) به دلیل مشارکت در نقش خانوادگی (یا کاری) دشوار است (گرین هاوس و بیتول،۱۹۸۵: ۷۷).
تعریف عملیاتی: مقیاس کارلسون و همکاران با توجه به دقت و جامعیت در سنجش این مفهوم و ابعاد مختلف آن، جهت سنجش متغیر تعارضات نقشی برگزیده شد. مدل کارلسون و همکاران (۲۱۱) برای مطالعه تعارض کار خانواده با بهره گرفتن از نظریه فشار نقش، در شش بعد و دو جهت تداخل خانواده با کار و تداخل کار با خانواده ارائه گردید.
جهت سنجش این متغیر از ۱۲ گویه استفاده گردیده که سؤالات ۱-۱۵ تا ۶-۱۵ تعارض کار - خانواده و ۷-۱۵ تا ۱۲-۱۵ تعارض خانواده کار را در پرسشنامه می سنجند. پس از ارائه هر یک از سؤالات، گزینه های جواب در قالب طیف لیکرت ۵ گزینه ای کاملا موافقم، موافقم، بی نظر، مخالفم، کاملا مخالفم، مطرح شد.
الف. تعارض کار- خانواده
تعارض کار- خانواده مبتنی بر زمان
- فعالیت خارج از خانه موجب می شود نتوانم رابطه متعادلی بین مسئولیت و نقش خانوادگی ام داشته باشم.
- فعالیت خارج از خانه بیش از حد انتظارم مانع مانع رسیدگی به امور خانواده ام میشود.
تعارض کار- خانواده مبتنی بر فشار
- به علت فشار ناشی از فعالیت بیرون از خانه، خیلی وقت ها نمی توانم کارهایی که در خانه برایم لذت بخش است را انجام دهم.
- حضور من در جامعه باعث می شود که انقدر از نظر روحی و جسمی خسته شوم که نمی توانم در فعالیت های خانوادگی مشارکت کنم.
تعارض کار- خانواده مبتنی بر رفتار
-
- رفتارهایی که در نقش اجتماعی من موثر هستند، تاثیر عکس یا منفی در خانه دارند.
- رفتارهایی که در بیرون از خانه انجام میدهم تا فرد خوبی باشم، نمیتواند به من کمک کند تا مادر یا همسر بهتری باشم.
ب. تعارض خانواده- کار
تعارض خانواده- کار مبتنی بر زمان
- زمانی که صرف مسئولیت های خانوادگی می کنم غالبا با مسئولیت های من در بیرون از خانه تداخل دارد.
- مسئولیت های من در خانه باعث می شود نتوانم در جامعه حضور داشته باشم.
تعارض خانواده- کار مبتنی بر فشار
- تنش و اضطراب خانواده غالبا سبب تضعیف توانایی من در انجام دیگر فعالیت هایم می شود.
- به علت فشارهای عصبی که در خانه دارم، مانع از حضور من در جامعه می شود.
تعارض خانواده- کار مبتنی بر رفتار
- رفتارهایی که در خانه موثر و ضروری هستند در محیط بیرون از خانه تاثیر عکس و منفی دارند.
- رفتارهایی که در خانه کاراریی دارند، نمی توانند اثر مشابهی را در کارم داشته باشند.
گویه های مربوط به فشارهای روحی و روانی
تعریف نظری: سازمان بهداشت روانی، بهداشت را عبارت از سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی می داند. هنگامی انسان در سلامت کامل است که بهداشت در هر سه بعد وجودی آدمی تامین شده باشد (سیاحی، ۱۳۸۴: ۱۶۱).
تعریف عملیاتی: به منظور سنجش این سازه، از پرسشنامه محقق ساخته و از پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ)، استفاده شده که این پرسشنامه ۲۸ سوال دارد که در سال ۱۹۷۹توسط گلدبرگ و هیلرت تدوین شده است که دارای چهار بعد؛ نشانگان جسمانی، نشانگان اضطرابی، کارکرد اجتماعی و نشانگان افسردگی می باشد.
برای سنجش این سازه، تعداد ۱۰ سوال انتخاب گردید که در طیف لیکرت پنج گزینه ای سنجیده شد. که کمترین امتیاز نمره ۱۰ و بیشترین نمره ۵۰ بود. و مجموع امتیازات پاسخگو، میزان فشار روحی و روانی را مشخص می کند.
- احساس می کنم حالم خوب است و از آرامش کامل برخوردارم.
- فکر می کنم به یک داروی نیروبخش موثر برای شاداب شدن نیازمندم.
- به طور مداوم احساس خستگی و سستی دارم.
- بیشتر وقتها دوست دارم تنها باشم.
- احساس می کنم توانایی و قابلیت های زیادی برای انجام امور ندارم.
- گاهی اوقات احساس می کنم فردی بی فایده هستم.
- همسرم بخاطر فعالیتم در بیرون از خانه مدام شکایت می کند.
- من و شوهرم مشاجره و کش مکش داریم.
- همسرم بخاطر خدمات و کارهایی که انجام می دهم از من تشکر و قدردانی نمیکند.
- من قادرم بر مشکلاتم غلبه کنم.
گویه های مربوط به ترس از بدنامی
تعریف نظری: بدنامی (استیگمای اجتماعی) فرایندی روانی اجتماعی است که از برچسب زدن آغاز می گردد و به طرد و انزوای اجتماعی منتهی می شود(رضایی دهنوی , نوری؛ جعفری و فرامرزی ، ۱۳۸۸: ۴۰۴).
گافمن (۱۹۶۳) استیگما را این گونه تعریف کرد: یک ویژگی که شدیداً ننگ آور است و باعث می شود که شخص حامل آن ویژگی از یک شخص معمولی به یک شخص بی اهمیت و ننگ دار در جامعه تبدیل شود.
گافمن معتقد که استیگما نوع خاص ارتباط یک ویژگی با یک تصور قالبی است و تصدیق کرد که استیگما یک نوع زبان ارتباطی است. همان طور که تأکید گافمن بر یک ویژگی است، جونز، فارینا، مارکوس و میلر (۱۹۸۴) اصطلاح مارک را برای توصیف موقعیت نابهنجاری که جامعه تعریف می کنند و باعث می شود افراد دارای آن موقعیت نابهنجار (مارک دار) معیوب و مطرود به شمار آیند، به کار بردند. (رضایی دهنوی؛ نوری؛ جعفری و فرامرزی، ۱۳۸۸: ۴۰۶).
کراکر، ماژور و استیل(۱۹۹۸) ذکر کردند که استیگما موقعی روی می دهد که فردی یک ویژگی یا مشخصه غالباً عینی داشته باشد که هویت اجتماعی او را به صورت بی ارزش کردن وی پوشش دهد، تا جایی که ویژگی های دیگر وی هر چند مثبت و برجسته باشد در پرده آن ویژگی منفی پنهان شود.
تعریف عملیاتی: روان شناسان اجتماعی، استیگما را کاربرد خاصی از تصورات قالبی، پیش داوری و تبعیض می دانند. فلان، لینک و داویدو (۲۰۰۵) سه عملکرد مشترک استیگما و پیش داوری را بهره کشی و سلطه جویی، تحمیل هنجار و طرد نادرست می دانند. گویه های نیازهای عاطفی در این پژوهش با استفاده گویه های ابزار به کار رفته توسط زاهد و خیری خامنه (۱۳۹۰) و رستگار (۱۳۹۳) مورد سنجش قرار گرفته است. بر این اساس به منظور سنجش این متغیر از پاسخگو پرسیده می شود: لطفا نظرات خود را درمورد عبارت های زیر بیان کنید؟
- با حضور من در جامعه، مردم دیدی منفی نسبت به من به عنوان یک زن دارند.
- وقتی طرز فکر مردم نسبت به من منفی باشد، نیازی نمی بینم رفتار غلط خود را اصلاح کنم.
- وقتی هنگام شب بیرون از خانه باشم، مردم به چشم یک گناهکار به من نگاه میکنند.
- وقتی زیاد در جامعه حضور داشته باشم، مردم دید خوبی نسبت به من ندارند.
- حضور من در بیرون از خانه موجب قطع شدن رابطه دوستان و آشنایان با من میشود.
- افراد جامعه من را یک انسان لایق تلقی نمی کنند.
- جامعه با من، بر اساس تصورات نادرست رفتار می کند.