و به ثبت میرسند تعاونی شناخته می شوند” به ذکر مراحل تأسیس و ایجاد شرکت تعاونی می پردازد ولی تعریفی از شرکت تعاونی ارائه نمیدهد. با توجه به اهدافی که برای شرکتهای تعاونی تعیین شده و تقسیم بندی که در قانون بخش تعاونی سال 70 صورت گرفته میتوان شرکت تعاونی را اینچنین تعریف کرد ” مشارکتی است که عدهای از افرادی که همصنف یا تناسبی مشابه دارند برای دست یابی به منافع مشترک گرد هم میآیند، و در واقع برای تأمین منافع مادی و بهبود وضع اجتماعی اعضاء از طریق همکاری و تشریک مساعی آنها با رعایت قانون بخش تعاون تشکیل شرکت تعاونی را صورت میدهند.”
علی رغم اینکه در قانون اساسی ایران بر توانمندسازی اقتصادی کشور در بخش تعاون تأکید شده بود ولی به دلیل عدم حمایت از این بخش، تعاون طی سالهای پایانی دههی 60و دهه 70 به حاشیه رانده و موجبات تضعیف و عقبماندگی آن فراهم شد تا اینکه با اجرایی شدن سیاستهای اصل 44 مبنی بر حمایت همه جانبه از بخش تعاون، توانمندسازی این بخش مورد تأکید سیاستگذاران و برنامهریزان کشور قرار گرفت و در سال 87، به دنبال اصلاح موادی از قانون برنامه ی چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجراء سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی، در فصل سوم این قانون سیاستهای توسعه بخش تعاون مقرر شده که به دنبال افزایش سهم 3% بخش تعاون به 25% است.
از جمله تحولات صورت گرفته در بخش تعاون واگذاری کلیه امور به اتحادیه های تعاونی و اتاق های تعاون، شفاف سازی نظارت بر تعاونی ها، حذف هرگونه مداخله در بخش تعاون، اختصاص مزایای فراوان از جمله مزایای معافیتهای مالیاتی در برخی از انواع تعاونیها است که به نظر میرسد باعث ایجاد انگیزه و رغبت بیشتر در میان مردم برای سرمایه گذاری در شرکتهای تعاونی شده و عملکرد شرکتهای تعاونی را در رسیدن به اهداف مقررشده در میان اعضاء بهتر تأمین می کند، چرا که با تشکیل و توسعه شرکتهای تعاونی اصل تمرکز فعالیتهای اقتصادی بر مبنای صحیحی استوار میشود و بنیهی مالی مردم تقویت شده و سرمایه های فردی ذخیره
می شود و در نتیجه اقتصاد ملی کشور به نحو قابل ملاحظهای ترقی مینماید و پس اندازهای کوچک مردم که پنهان میگردید در راه تولید به کار خواهد افتاد و از طرف دیگر دولت در این امر ناظر بیطرف نبوده بلکه با وضع و اصلاح قوانین حاکم بر شرکتهای تعاونی از طریق قوه مقننه سعی دارد هر چه بیشتر با تقویت و تثبیت حقوق اعضاء اعتماد آنان را به شرکتها جلب نماید.آنچه که درنهایت اشاره به آن ضروری است اصلاحیه جدید قانون بخش تعاون است که در تلفیق طرح و لایحه ی دولت قرار بود از تلفیق طرح پیشنهادی مجلس و لایحه ی تنظیمی دولت قانون جدیدی در حوزه ی تعاون تعریف و جایگزین قانون بخش تعاون مصوب سال های ابتدایی دهه 70 شود که تا به امروز اتفاق نیافتاده است. به نظر می رسد احساس نیاز به قانون جدید در بخش تعاون از فقدان قانونی واحد و جامع در این زمینه نشأت گرفته به گونهای که دیگر نیازی به آئیننامه ها و دستورالعلهای مختلف نباشد. از طرفی فسخ کلی یا جزیی قانون شرکتهای تعاونی مصوب1350مورد تردید است. از این رو در اصلاحیهی قانون جدید سعی شده مواردی از قانون تعاون مصوب50 که قابلیت استفاده دارد در قانون جدید لحاظ شود و نواقص حقوقی که محل اشکال و ابهام بوده حذف و اصلاح گردد مثل؛ حذف مداخلهی دولت در امور تعاونیها که به طور جدی در قانون دیده شده یا شفافسازی نظارت بر تعاونیها و
این مطلب را هم بخوانید :
خودناظری که می تواند زمینه اجرای مناسبتر قوانین و مقررات را فراهم کند.بنابراین آنچه در این پایان نامه دنبال خواهیم کرد بررسی تحولات صورت گرفته در نظام قانونگذاری در بخش تعاون در دو دههی اخیر و تأثیر آن بر شرکت های تعاونی خواهد بود.
سوالات:
1) اصلی: آیا تحولات قانونگذاری در دو دههی اخیر در بخش تعاون مطابق با اهداف مقرر در قانون بخش تعاون و اهداف اصلاح موادی از قانون برنامهی چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجراء سیاستهای کلی اصل44 قانون اساسی، بوده است؟
2) فرعی: محور تحولات در قانونگذاری بخش مذکور چه بوده است؟