“
امروزه تحقیقات روانشناختی نشان داده است که تفاوتهای افراد در یادگیری به عوامل دیگری نظیر ویژگیهای شخصیتی، دشواری تکلیفها و تفاوت سبکها نیز بستگی دارد و سبک یادگیری عاملی به غیر از هوش یا صفت شخصیتی است اما از تعامل آن ها در امر یادگیری شکل میگیرد. در واقع سبکهاییادگیری روش ثابت یادگیرنده برای پاسخگویی و به کارگیری محرک های موجود در موقعیت یادگیری است(امینی، ۱۳۹۱).
۲-۱-۵٫ تعریف سبک یادگیری
با وجود اینکه از نظر اصطلاح شناسی بین نظریهپردازان تفاوتهایی وجود دارد. اما همه توافق دارند افراد برای رمزگردانی، ذخیره، پردازش و دستکاری اطلاعات روشهای متفاوتی دارند که اساسا” از هوش مستقلاند(اتکینسون[۴]،۱۹۹۸).
به بیان دیگر نظریه پردازان این حوزه معتقدند که افراد به جهان به طور یکسان نمی نگرند و ممکن است هر فرد در مقایسه با دیگری، علایق و تمایلات متفاوتی در نحوه یادگیری داشته باشد (امامی پور و شمس اسفند آباد، ۱۳۹۰).
با این همه در بیشتر تعاریف از اصطلاح سبک یادگیری به عنوان روش ترجیحی یا معمول فرد برای یادگیری نام برده شده است. سبک یادگیری یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا بازخوردهاست که از طریق مطالعه یا تجربه کسب می شود و یا شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوه ها ترجیح می دهند(اسمیت ودالتون[۵]،۲۰۰۵).
سبک یادگیری را میتوان به عنوان”رویکرد شخصی یادگیرندگان به یادگیری، حلمسئله، و پردازش اطلاعات” تعریف کرد(سیف، ۱۳۹۱).
در جایی دیگر سبک یادگیری را به ترجیح دادن یا علاقه نشان دادن فرد با ادراک و پردازش اطلاعات در قالب روش خاص با ترکیبی از روشها اطلاق می شود(خزایی،۱۳۸۵).
۲-۱-۶٫ نظریه های یادگیری
کیفه[۶](۱۹۷۹) با بررسی روی مطالعات انجام شده بر روی سبکهای شناختی و یادگیری چهل سبک مختلف را تهیه کرد و آن ها را در پنج گروه سبکهای فیزیولوژیابی، توجیه، دریافتی، انتظاری و مشوق، تشکیل مفهوم و نگهداری به صورت زیر طبقه بندی کرد:
- سبکهای فیزیولوژیابی:
این سبک ها عبارتند از : زنانگی، مردانگی، نیاز به تحرک، ترجیح صدا، ترجیح نور، ترجیح دما، ساعت، روز یا ریتم شبانه روزی.
- سبکهای توجیه:
که عبارتند از سطح مفهومی (تأملی-تکانشی) سطح کنجکاوی ، سطح اضطراب و تحمل ناکافی.
- سبکهای دریافتی:
که عبارتند از ترجیح ابعاد حسی( دیداری، شنیداری و جنبشی) وابسته- ناوابسته به زمینه ، کنترل انعطاف پذیری در مقابل کنترل انعطاف ناپذیری، تحمل ناهمخوانی و عدم توافق، خود کارآمدی، دشواری فرد در انجام تکلیف تکراری و مفهومی در مقابل ادراکی.
-
- سبکهای انتظاری و مشوق:
-
- که عبارتند از منبع کنترل، انگیزش پیشرفت، خودشکوفایی، تقلید، خطر پذیری در مقابل احتیاط یا محافظه کاری.
- سبکهای تشکیل مفهوم و نگهداری:
که عبارتند از : سرعت مفهومی( سرعت و دقت پردازش) سبکهای ادراکی، گستره مفهومسازی، پیچیدگی شناختی در مقابل سادگی و همسانبینی در مقابل تعمق( تعمق به توجه بر تضادها و همسانبینی به توجه بر مشابهتها) اشاره دارد.
۲-۱-۷٫ مدلهای سبکهای یادگیری
در ادبیات تخصصی مربوط به سبکهای یادگیری، طبقه بندیهای متفاوتی صورت گرفته است و در مورد هر یک از این طبقه بندیها موافقتها و مخالفتهایی وجود دارد. در واقع تنوع در این مقوله به گستره و دامنۀ توجه، زمینۀ تخصصی مورد بررسی و دیدگاه نظریهپرداز بستگی دارد. با این حال، می توان آن ها را به سه دستۀ شناختی، عاطفی، فیزیولوژیکی تقسیم کرد.
۲-۱-۷-۱٫ سبک های یادگیری شناختی – عاطفی و فیزیولوژیک:
جیمز و بلانک(۱۹۹۳) سه بعد از سبکهای یادگیری را مورد شناسایی قرار دادند:
بعد اول به سبک فرایند پردازش اطلاعات فرد مربوط می شود (شناختی) که به صورت روش خاص ادراکتفکر، حل مسئله و حافظۀ فردی تعریف شده است، که موجب ترجیح دادن نحوۀ ادراک، سازماندهی و نگهداری اطلاعات میگردد.
بعد دوم به سبک عاطفی مربوط می شود که به صورت دخالت دادن خصایص شخصی نظیر توجه، هیجان و ارزشها و آنچه فرد نسبت به آن ها برانگیخته می شود.
بعد سوم سبک یادگیری فیزیولوژیکی قلمداد می شود. این بعد مبتنی بر پاسخ های فیزیولوژیک فرد در مقابل محرکهای محیط فیزیکی، تفاوتهای جنسیتی، وضعیت تغذیه و سلامتی فرد تلقی می شود. مانند ترجیح دادن، مطالعه در شب و روز یا ترجیح مطالعه در محیطهای گرم یا سرد. برخی از فراگیران گوش دادن به یک سخنرانی یا توضیحات معلم، خواندن متن یا انجام دادن تکالیف عملی ترجیح می دهند، در حالی که برخی دیگر خواندن مطالب و یادگیری از روی شکلها و نمودارها را میپسندند، و بعضی دیگر از انجام کارهای عملی و دستکاری آلات و ابزارها بهتر میآموزند. تلفیق این سه بعد با یکدیگر دیدگاه کلی و جامع یادگیرنده را نشان میدهد و او را به عنوان یک واحد بدنی، ذهنی، هیجانی مورد توجه قرار میدهد(خزائی،۱۳۸۵).
۲-۱-۷-۲٫ سبکهای یادگیری بر مبنای سلسله مراتب آگاهی از سبک :
راینر (۱۹۹۸)سه مرحله را در این فرایند توصیف میکند. در ابتدا شخص از سبک یادگیری خودآگاه نیست، یعنی سبک یادگیری از آگاهی او پنهان مانده است. فرد به تدریج از سبک یادگیری و کاربردهای آن در مورد یادگیری رفتار خود و دیگران آگاهی حاصل می کند و بالاخره کاربرد این آگاهی در موقعیت های متعدد زندگی را کشف می کند. این فرایند به افزایش خود شکوفایی منجر می شود. تحول آگاهی می تواند به فرد کمک کند تا قوتها و ضعفها و نیروهایش را بشناسد و به زمینه های ضعف خود پیببرد و به طور مشارکت جویانه ای با دیگران به شیوۀ اثر بخش تر به فعالیت بپردازد.
-
-
-
- پردازشگران عمیق در مقابل پردازشگران سطحی:
-
-
مارتون(۱۹۷۶) با بهره گرفتن از نظریه سطوح پردازش کرایک و لوکهارت پردازشگران عمیق را از پردازشگران سطحی متمایز ساخت. پردازشگران عمیق به هنگام مطالعه یک متن دربارۀ هدف نویسنده به تأمل میپردازند و محتوای تکلیف خواندنی را با دانش قبلی در ارتباط قرار می دهند. در حالی که پردازشگران سطحی در مواجه با یک تکلیف خواندنی از تفکر، حداقل استفاده را بعمل می آورند.
یادگیرندگان دارای رویکرد عمقی بر کسب معنی و درک مطلب تأکید میکنند. در مقابل، یادگیرندگان دارای رویکرد سطحی حفظ و یادآوری مطالب را مورد تأکید قرار می دهند. هم رویکرد عمقی مطالعه و یادگیری می تواند به موفقیت یادگیرندگان بینجامد هم رویکرد سطحی. در صورتی که روش سنجش معلم بر درک و فهم موضوع های درسی از سوی یادگیرندگان تأکید کند، رویکرد عمقی یادگیر و مطالعه به پیشرفت یادگیرندگان می انجامد. اما اگر روش سنجش معلم در برگیرندۀ اطلاعات پراکندۀ درس و باز تولد مطالب آموزش داده شده باشد، آنگاه رویکرد سطح یادگیری و مطالعه موفقیتآمیزتر است(سیف، ۱۳۹۱).
“