محدودیت خانواده های تک والدی
محدودیت خانوادههای تک والدی مرزها و نقشها را در برمیگیرد (گلن ویک وماوری ،۱۹۸۶). نواحی مختلف و مشکل ساز عبارتند از: مشاجرات درباره مرز میان زن وشوهر سابق ومیان فرزندان و پدر یا مادر قیم با پدر یا مادر قیم مشترک آنها، مشکلات مرزی میان زن وشوهر سابق هر چیزی از ملاقات تا رابطه جسمی را شامل می شود (گلداسمیت ،۱۹۸۲). درخانوادههای تک والدی هنگامی که مشاجره میان همسر سابق وپدر یا مادر قیم پیش میآید؛ اگر مرزها روشن وواضح نباشند، تعاملات دچارآشفتگی و بینظمی میشودو فرزند یا فرزندان از کنترل خارج میشوند (گلنویک وموری ،۱۹۸۶). متاسفانه بچههایی که درخانوادههای تک والدی بزرگ میشوند اغلب به علت مشکلات مرزی ، دچار مشکلات رفتاری میشوند. (گلادینگ،ترجمه بهاری،۱۳۸۲).
ازدیگرمشکلات این خانوادههانقشهامیباشند. اگرچه انعطافپذیری در ایفای نقش برای کمک به خانواده تک والدی به طورکلی درانجام وظایف مفید و باارزش است ، اماممکن است سبب افزایش استرس (فشارعصبی) و مشغله برای افراد خاصی ازخانواده شود. این اعضاء ممکن است به ترتیب نامطلوبی نقش یا سنگینی نقش را تجربه کنند (ویس ،۱۹۷۹).در حقیقت خستگی مفرط و فرسودگی ناشی ازکار زیاد که سبب آزار و پریشانی یک عضو یا بیش از یک عضو می شود، معمولا"نتیجه این شیوه عملی باز است.
محدودیت دیگر در خانوادههای تک والدی مربوط به هویت می شود. بسیاری از این فرزندان، بخصوص آنهایی که در خانوادههای تک والدی حاصل ازطلاق بزرگ میشوند، درکسب هویتی روشن وقوی وبرقراری ارتباط باجنس مخالف دچار مشکل هستند."بچههای طلاق خیلی زودتر از دیگران خانه را ترک می کنند، اما نه برای تشکیل خانواده، آنها در مقایسه بادوستان خود کمتر، پیش از ازدواج با کسی زندگی میکنندو هنگامی هم که ازدواج می کنند، طلاق میگیرند “(کارلسون واسپری ،۱۹۹۳،ص۶۰).آنها از دوران کودکی خود لذت کافی نمیبرند. در دوره بزرگسالی، از اینکه به سرعت رشد کنند، ابراز تنفر میکنندو آگاهانه یا ناآگاهانه مناسب سن خود رفتار نمیکنند.
محدودیت دیگر در خانواده تک والدی مربوط به وضع روحی –عاطفی اعضای خانواده می شود. از جمله حالات روانی که فرزندان و والدین این خانوادهها ابرازمیکنند عبارتند از : درماندگی، ناامیدی ، ناکامی، یاس، گناه، افسردگی وتبعیض است (موداک ،۱۹۸۰؛گلداسمیت،۱۹۸۲،بورگرافل وباروت ،۱۹۹۱).
خانوادههای دوباره ازدواج کرده
درتوصیف خانوادههای ازدواج مجدد عبارت های بسیاری به کارمیروند: خانوادههای ناپدری نامادری، خانوادههای بازسازی شده خانوادههای زوجیت یافته مجدد، خانوادههای درهم آمیخته وخانوادههای مخلوط. بدون توجه به اصطلاحات به کاررفته یک چنین خانوادهای از دو بزرگسال و نافرزندیها، فرزند خواندهها، فرزندان حضانتی تشکیل می شود (پیرسن ،۱۹۹۳).
تشکیل خانوادههای ازدواج مجدد
تشکیل خانوادههای ازدواج مجدد بیشتر هنگامی رخ میدهد که کسی ازدواج قبلیش به مرگ یاطلاق منجرشده، تصمیم به ازدواج بافردی بگیرد که وی نیز قبلا” ازدواج کرده یا هرگز ازدواج نکرده است .نتیجه آن، ترکیب جدیدی از افراد، گذشتهها، مشکلات وتعاملهاست که مختص این رابطه خاص است .از این پیوند پیچیده میان شخصیتها و خانوادهها، موقعیتها و شرایط بینظیری پدیدمیآید.
خانواده دارای ناپدری یا نامادری[۱]دارای ویژگیهای خاص خود هستند چون تعداد افراد بیشتری با هم در تعامل قرار میگیرند، خانواده دارای مشکلات بیشتری است (هترینگتون،۱۹۸۹رشک،۱۹۸۷؛نقل از بهاری، ۱۳۸۲).
زمانی که زن و مرد هر دو دارای فرزند هستند، روابط در خانوادهی جدید بسیار پیچیده می شود. معمولا پدر و خویشاوندان پدر در رابطه جدید حذف میشوند. و در این گونه موارد زوجین بایستی فشار زیادی را تحمل کنند (موسوی ،۱۳۸۴).
تشکیل خانوادههای ازدواج مجدد بیشتر هنگامی رخ میدهد که کسی ازدواج قبلیش به مرگ یاطلاق منجرشده، تصمیم به ازدواج بافردی بگیرد که وی نیز قبلا” ازدواج کرده یا هرگز ازدواج نکرده است .نتیجه آن، ترکیب جدیدی از افراد، گذشتهها، مشکلات وتعاملهاست که مختص این رابطه خاص است .از این پیوند پیچیده میان شخصیتها و خانوادهها، موقعیتها و شرایط بینظیری پدیدمیآید.
صرفنظر از اینکه نامادری چه اقداماتی برای برقراری رابطه ی صمیمانه ی والد –کودک انجام دهد، تلاش های او احتمالا درکوتاه مدت محکوم به شکست است (برک،ترجمه سید محمدی ،۱۳۸۶).
عموما ۳ تا ۵ سال طول میکشد تا خانوادههای آمیخته، پیوند و آسایش خانوادههای تنی دست نخورده را برقرار کنند (ای هینگر –تالمن و پسلی ،۱۹۹۷).