ساختار هویت…………………………………… 48
سبكهای پردازش هویت…………………………………… 49
سبك پردازش هویت اطلاعاتی…………………………………… 50
سبك پردازش هویت هنجاری…………………………………… 52
سبك پردازش هویت مغوشش – اجتنابی……………………… 54
یک مدل تصویری از سبكهای هویت…………………………………… 56
عوامل موثر بر شكلگیری هویت…………………………………… 57
جایگاه خود در نظریه سبك های پردازش هویت………………….. 58
سبكهای پردازش هویت و مبانی تعریف «خود» …………………59
سبكهای پردازش هویت و جهت گیری علّی……………………… 59
سبكهای هویت و مفروضههای معرفت شناختی………………… 60
سبك پردازش هویت و اهداف تحصیلی و شغلی……………….. 61
سبك های پردازش هویت و روابط بین فردی……………………. 62
سبكهای پردازش هویت و سن…………………………………… 62
رابطه سبك های هویت با عملكرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی…….. 63
پیشینه مطالعاتی…………………………………… 66
فصل سوم روش پژوهش……………………………………. 69
طرح پژوهش……………………………………. 70
جامعه آماری…………………………………. 70
حجم نمونه………………………………….70
شیوه نمونه گیر ی…………………………………. 71
روش گردآوری اطلاعات…………………………………… 71
نحوه نمره گذاری و تفسیر نتایج…………………………………… 71
ویژگی های روان سنجی…………………………………… 72
.پرسشنامه سنجش سبک هویت (ISI-G6)……………………… 73
پرسشنامه کفایت اجتماعی…………………………………… 75
روش تجزیه تحلیل داده ها………………………………….76
فصل چهارم (تجزیه و تحلیل دادهها)………………………………… 77
مقدمه…………………………………. 78
4-1 : داده های توصیفی…………………………………… 78
4-2 : تحلیل داده ها…………………………………. 86
فصل پنجم بحث و نتیجهگیری…………………………………… 91
1-5 خلاصه پژوهش…………………………………. 92
2-5 : بحث در چارچوب فرضیههای پژوهش…………………. 93
3-5 محدودیتهای پژوهش……………………………………. 97
4-5 پیشنهادها…………………………………. 97
پیشنهادهای پژوهشی…………………………………. 97
پیشنهادهای کاربردی…………………………………. 98
منابع …………………………………. 99
پیوست ها…………………………………. 107
چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت با کفایت اجتماعی دانش آموزان دبیرستان تدوین شده است . این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس دولتی شهرستان گیلان غرب استان کرمانشاه بوده است. نمونه این پژوهش با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای تعداد 240 نفر انتخاب شدند.و از پرسشنامه های کفایت اجتماعی ، پرسشنامه ی سبک های هویت، پرسشنامه سبکهای دلسبتگی استفاده شد. دادهها با بهره گرفتن از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، هیستوگرام و آمار استنباطی، تحلیل رگرسیون چند متغیری و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی و کفایت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی رابطه وجود دارد. بین سبکهای هویت و کفایت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی رابطه وجود دارد. بدان معنا که بین نمرات سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط معکوس و معنیداری وجود دارد اما بین نمرات دلبستگی ایمن و کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین نمرات سبک هویت سردرگم و کفایت اجتماعی دانشآموزان درسطح01/0=α ارتباط معکوس و معنیداری تایید شدو همچنین بین سبکهای هویت اطلاعاتی ، هنجاری و تعهد هویت با کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط مستقیم و معنیداری (01/0 P≤)تایید شد.
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه:
در مورد کفایت اجتماعی تعاریف متعددی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان ارائه شده است کفایت به طور کلی رابطهای است که هر ارگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط خود برقرار میکند. مفهوم ضمنی آن این است که افراد درگیر فرایندی مستمر برای ابراز استعدادهای خود واکنش نسبت به محیط و در عین حال تغییر دادن آن به گونهای مؤثر و سالم میشود (افشارنیاکان، 1380).
این مطلب را هم بخوانید :
به علاوه میتوان گفت که هرگاه تعادل جسمی و روحی فرد به گونهای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به فرد دست بدهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایتی خارجی باشد و در این اسلوب در بکارگیری ساز و کارهایی جدید موفق شود به شکل درست حل نماید فرایند کفایت به وقوع پیوسته است (اسلامینسب، 1383). اما کفایت اجتماعی به وضعیتی اطلاق میشود که افراد خود را به تدریج از روی عمد و غیرعمد تعدیل میکنند تا با فرهنگ موجود سازگار شوند، مانند رعایت عادت، عرف و یا تقلید (مصائبی، 1387). و این صحت نخواهد داشت جز اینکه کودک در یک محیط، این عاطفیگری و محبت مادرانه و پدرانه را بچشد و ارتباط عاطفی مناسبی با والدین خود برقرار نماید از این طریق زمینه را برای شکلگیری هویت مناسب و سازگاری اجتماعی مثبت و سازنده آماده نماید. بدون شک نوع ارتباط عاطفی با والدین یا نوع سبک دلبستگی[1] یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار است، در چگونگی شکلگیری هویت نوجوانان، هر کودکی که به دنیا میآید اولین کسی را که در بدو تولد مشاهده و لمس میکند مادر است در واقع کودک در حالی، دنیای بسته و امن جنبشی را وداع میگوید که امنیت از دست رفته را با آغوش پر مهر مادر میدان میکند و این پایگاه سرشار از عاطفه پایهگذار اولین روانبندهای عاطفی و طرحوارههای ارتباطی در نوزاد است که بیشک متضمن امنیت روانی ـ عاطفی کودک در چند سال اول زندگی است و چه بسا اثرات طولانی مدت عواطف مادری، گستره زندگی فرد را در بر میگیرد (بالبی[2]، 1969).نحوة شکلگیری و پرداخته شدن سبکهای دلبستگی ارتباط وتأثیر بسیار زیادی در چگونگی بروزکفایت اجتماعی دارد چرا که کفایت اجتماعی به معنی آن است که افراد یا گروهها رفتار خود را تعدیل و با فرهنگ و هنجارهای اجتماعی انطباق نمایند (اسماعیلی،1380).
رشد انسان با گذر از دوران کودکی به پایان نمیرسد بلکه فرایندی است مداوم، با گسترهای از تولد تا بزرگسالی ودر نهایت پیری، بعد از دوره کودکی، دورهای آغاز میشود که نوجوانی[3] نام دارد. در واقع این دوره، دورة گذر از کودکی به بزرگسالی است. این دوره مرز سنی کاملاً مشخصی ندارد اما از 12 سالگی آغاز میشود و تا آخرین سالهای دهة زندگی یعنی تا رسیدن به رشد جسمانی کامل، ادامه مییابد. در این دوره نوجوان به بلوغ جنسی و جسمی میرسد و هویت فردی خود را از هویت خانوادگی جدا میکند (اتکینسون و همکاران[4]؛ به نقل از براهنی و همکاران، 1382).
یک وظیفه مهم نوجوانی، شکلگیری هویت[5] است. هویت یک مجموعة به هم پیوسته است از ارزشهای شخصی مرتبط با اهداف شغلی، ارتباطات و ارزشهای مذهبی و سیالی میباشد (اریکسون[6]، 1968).
هویت در روانشناسی یکی از مشخصات شخصیت فرد به شمار میرود چنانکه در اغلب تعاریف هویت، این مسأله نهفته است که ما چه تعریفی از خود داریم (حاجیانی، 1387). دسترسی به یک هویت با ثبات نه تنها یک حس یکپارچه از خود فراهم میکند بلکه امکان پیشرفت و سازشهای آینده را در سراسر زندگی ایجاد میکند (فابر و همکاران[7]، 2003). یکی از مسائل مهم تحول انسان روند شکلگیری هویت است. این فرایند از بدو تولد آغاز میگردد و در دورة نوجوانی به اوج میرسد، در واقع یکی از تکالیف عمده نوجوانی در جامعه تشکیل هویت است (رزمی، 1383).
گلاسر[8] (1982؛ به نقل از رزمی، 1383) اعتقاد دارد که هویت عبارت است از نیاز به احساس جدا و متمایز بودن از دیگران است، به نظر وی این نیاز نه تنها نیاز روانی و اساسی انسان است که همة مردم و در