2-15 عملکرد زنجیره تأمین………………………… 42
2-16 افزایش کارایی و اثربخشی زنجیره تأمین………………………… 43
2-17 عملکرد های مدیریت در مقابله با چالش های زنجیره تأمین…………… 47
2-18 ارزیابی عملکرد زنجیره تامین………………………… 49
بخش سوم ارتباط و تأثیر برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد زنجیره تأمین……………. 54
2-19 کشف استدلالهایی برای برنامه ریزی منابع سازمان و یکپارچگی مدیریت زنجیره تامین…….. 54
2-20 یکپارچگی برنامه ریزی منابع سازمان ومدیریت زنجیره تامین………………………… 57
فصل سوم روش تحقیق………………………… 59
مقدمه……………………….. 60
3-1 روش تحقیق………………………… 60
3-2 جامعه آماری و دلایل انتخاب آن………………………… 62
3-3 روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه……………………….. 63
3-3-1 حجم نمونه……………………….. 63
3-3-2 روش نمونه گیری………………………… 64
3-4 ابزار و روش های گردآوری داده های تحقیق………………………… 65
3-4-1 مقیاس و طیف ابزار اندازه گیری تحقیق……………………….. 66
3-4-2 سنجش روایی پرسشنامه……………………….. 67
3-4-3 سنجش پایایی پرسشنامه ( ابزار تحقیق )……………………….. 67
3-5 متغیرهای تحقیق………………………… 69
فصل چهارم تحلیل داده ها………………………. 72
مقدمه……………………….. 73
4- 1 بخش اول آمار توصیفی………………………… 73
4-2 بخش دوم آمار استنباطی………………………… 75
2-4-1 بررسی جایگاه ماژولها در سازمان………………………… 75
2-4-2 بررسی تاثیر ماژولهای برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد زنجیره تامین…….. 78
فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات………………………… 82
مقدمه……………………….. 83
5-1 تحلیل یافته های تحقیق………………………… 83
5-2 پیشنهادهای کاربردی مدیریتی از فرضیه های تحقیق………………………… 85
5-3 محدودیت های تحقیق………………………… 85
5-4 پیشنهاد به محققان برای تحقیقات آینده……………………….. 86
منابع………………………… 87
Abstract ……………………….
چکیده:
امروزه سازمانهای تجاری با محیطی پیچیدهتر و رقابتیتر از گذشته روبرو هستند. موفقیت تجاری یک سازمان تنها به تجزیه و تحلیل وضعیت درونی آن سازمان محدود نشده و تا اندازه ای زنجیرهتأمین و توزیع آن را نیز شامل می شود. مدیریت یکپارچه زنجیرهتامین یک فرایند پیچیده است، زیرا سازمانها و شرکای سازمانی بسیاری با منافع متفاوت در عملیات زنجیرهتأمین درگیر میباشند. در زنجیرهتامین، مدیران و رؤسای هر سازمان به منظور پاسخگویی به نیازهای مشتریان و افزایش حداکثری سودآوری، نیازمند همکاری متقابل با شرکای تجاریشان هستند.برنامه ریزی منابع سازمان همواره یک مولفه جداییناپذیر از مدیریت زنجیرهتامین فرض شده است. هدف این تحقیق شناسایی و آماده سازی مدیران برای داشتن بینشی صحیح از تاثیر 5 ماژول برنامه ریزی منابع سازمان (یکپارچگی، برنامه ریزی تولید، کنترل، مدیریت مواد و مدیریت جریان کار) بر عملکرد زنجیرهتامین میباشد تا با توجه به نتایج آن به بهبود آن همت گمارند. روش تحقیق حاضر بر پایه هدف و ماهیت توصیفی- پیمایشی استوار بوده و ابزار اصلی آن پرسشنامه است. این پرسشنامه به صورت تصادفی میان کاربران بخش برنامه ریزی منابع سازمان در بین 5 شرکت تامین کننده ایرانخودرو توزیع گردیده است. در تجزیه و تحلیل پرسشنامه از مباحث استنباطی و توصیف آماری مورد استفاده قرار گرفته است. آمارههای توصیفی شامل جداول فراوانی بوده، در سطح استنباطی از معادله رگرسیون برای بررسی تأثیر آن و از روش آزمون میانگین تک متغیره برای تعیین جایگاه این ماژولها در سازمان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ماژولهای یکپارچگی، برنامه ریزی تولید، مدیریت مواد، کنترل و مدیریت جریان کار تاثیری بر عملکرد زنجیرهتامین نداشته و به تبع آن سیستم برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد زنجیره تامین تاثیر نخواهد بود.
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه:
دنیای رقابتی امروز، تولیدکنندگان محصول و ارائه کنندگان خدمات به سمتی سوق داده تا محصولات و خدمات خود را با کیفیتی بالاتر، مطابق با نیازهای خاص مشتریان و در زمانی کوتاهتر ارائه دهند. شرکتها برای حفظ توان رقابتی خود در این محیط تجاری، به دنبال راه کارهای جدیدی هستند، روشی که بتوان به وسیله آن از ظرفیتها و منابع موجود بیشترین استفاده را نموده و موجودی در گردش شرکت را کاهش دهد. در حقیقت هر شرکت، مجموعه ای پیچیده از گردش فعالیتها و فرایندهای مختلف اطلاعاتی است که این موضوع تحقق اهداف فوق را دشوار میسازد. در نتیجه مدیریت درست فعالیت ها و اطلاعات یک سازمان، تنها راهحلی است که می تواند در دستیابی به اهداف رقابتی یاریرسان باشد. در بیشتر سازمانها، به خصوص کارخانهها و شرکتهای تولیدی، ریشه اصلی مشکلات موجود، فقدان همکاری و هماهنگی در استفاده از منابع در دسترس کارخانه (افراد، اطلاعات، مواد، ابزار) و نیز ضعف مدیریت فرایندهای کاری است. یک مدیریت ضعیف با کاهش سطح کیفیت، سرعت فرایند پاسخگویی به مشتری را کاهش داده و در نهایت به افزایش هزینهها میانجامد. در این صورت، سازمان محکوم به ترک عرصه رقابت خواهد بود.
پیشرفتهای اخیر که در فناوری، نرمافزارهای فناوری اطلاعات[1] و اطلاعات کامپیوتری مشاهده گردیده، مدیران را قادر ساخته است تا از طریق سیستمهای اطلاعاتی مختلف، در کوتاهترین زمان و با سهولت به داده های مختلف سازمان دسترسی داشته باشند. این داده ها عموماً در سه سطح استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی وجود دارند.
در این میان دو سیستم اصلی شامل مدیریت زنجیرهتأمین و مدیریت برنامه ریزی منابع سازمان از اهمیت خاصی برخوردار هستند و در قلب جریان اطلاعات شرکت قرار دارند. زنجیره تأمین مجموعه ای از تسهیلات و کانالهای توزیعی است که از مواد خام استفاده کرده، آن ها را به محصول نیمه ساخته و یا محصول نهایی تبدیل می کند و محصول نهایی را به دست مشتری میرساند. این زنجیره،سازمان تولید کننده، تأمینکنندگان آن، کانالهای توزیع و فروشندگان محصول را در بر می
این مطلب را هم بخوانید :
خانوار روستایی، خانوارهای روستایی
گیرد.
بر اساس تعریف ارائه شده توسط جامعه بین المللی، آن دسته از اطلاعات توسط سیستمهای اجرایی ارائه میشود که امکان بهینهسازی فعالیتهای تولید را از صدور سفارش تا تولید کالاهای نهایی فراهم کند. این سیستمها با بهره گرفتن از داده های جاری و دقیق، فعالیتهای کارخانه را هدایت کرده و به محض وقوع مشکلات، اقدامات لازم به منظور رفع آنها را انجام می دهد. بنابراین با پاسخگویی سریع به شرایط متغیر و متمرکز، کاهش فعالیتهای فاقد ارزش افزوده، عملیات و فرایندهای کارخانه به شکل موازی هدایت میشود.
از این رو سیستم برنامه ریزی تولید، یک سیستم حیاتی در پائینترین سطح کارخانه است که اطلاعات لازم را برای به اجرا درآمدن تولید فراهم می کند. سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، یک سیستم واسط بین زنجیرهتأمین و خط تولید کارخانه است که کلیه فعالیتهای برنامه ریزی داخل سازمان تولید کننده را در بر میگیرد.
این تحقیق بر آن است تأثیر پیاده سازی برنامه ریزی منابع سازمان را بر عملکرد مدیریت زنجیرهتأمین مورد ارزیابی قرار دهد.
1-1- بیان مسأله
بسیاری از مطالعات، اهمیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمان را در اثربخشی عملکرد شرکتها نشان میدهد و به این دلیل است که سیستم برنامه ریزی منابع سازمان یکی از مهمترین پیش نیازها برای رقابت در عرصه تجارت جهانی و به دست آوردن سود رقابتی در این نوع اقتصاد شده است.
اجرای سیستم برنامه ریزی منابع سازمان منجر به اعمال تغییرات مهم در سازمان است که یکی از نتایج آن هدایت و سازماندهی زنجیرهتأمین آن سازمان می باشد، بنابراین تمامی افرادی که در زنجیره تأمین، به نحوی درگیر هستند، نیاز به درک و فهم این تغییرات دارند. اگر این تغییرات به درستی درک نشود، بر روی عملکرد کسب وکار -که شامل مدیریت زنجیرهتامین نیز می شود- تأثیراتی میگذارد که این موضوع بر