4-1- یافته های توصیفی………………………… 53
4-2- یافته های استنباطی (تحلیل فرضیات)…………………. 57
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- نتیجه گیری………………………… 70
5-1-1- نتایج حاصل از یافته های توصیفی………………………… 70
5-1-2- نتایج تحلیل فرضیات…………………………. 70
5-2- محدودیت های تحقیق………………………… 71
5-3- پیشنهادات…………………………. 71
5-4- پیشنهاد برای محققان آتی در زمینه قابلیت یادگیری سازمانی و اجرای حاکمیت بالینی…… 72
منابع فارسی………………………… 73
منابع انگلیسی………………………… 74
پیوست ها ………………………..75
چکیده:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر قابلیت یادگیری سازمانی بر اجرای حاکمیت بالینی در بیمارستان سبلان تامین اجتماعی اردبیل میباشد. با توجه به اهمیت قابلیت یادگیری سازمانی که شامل ابعاد تعهد مدیدیت، دید سیستمی، فضای باز و آزمایشگری وانتقال و یکپارجگی دانش میباشد و تاثیر آن بر اجرای حاکمیت بالینی، در این پایان نامه سعی شده است با بهره گرفتن از یک مدل معادلات ساختاری میزان تاثیر هر یک از ابعاد قابلیت یادگیری سازمانی براجرای حاکمیت بالینی در بیمارستان سبلان اردبیل اندازه گیری شود تا نقاط قوت و ضعف بیمارستان سبلان مشخص شود که با بهره گرفتن از روش توصیفی و ابزار پرسشنامه در بین کارکنان درمان بیمارستان سبلان تامین اجتماعی اردبیل به روش نمونه گیری تصادفی ساده بدون جایگزین انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان میدهد که تمام ابعاد قابلیت یادگیری سازمانی بر اجرای حاکمیت بالینی تاثیر معنا داری دارد همچنین بیشترین تاثیر به ترتیب شامل تعهد مدیریت ، دید سیستمی ، فضای باز و آزمایشگری وانتقال و یکپارچه سازی دانش است.
فصل اول: کلیات تحقیق
بیان مسئله
حاکمیت بالینی نیازمند آن است که توسط فرهنگی که برای یادگیری مداوم ارزش قایل شده و آن را كلید موفقیت در مسیر ارتقای كیفیت میداند، پایهریزی شود.سازمانی می تواند ادعا کند که توانایی اجرای حاکمیت بالینی را دارد که یکی از اجزای مهم (مدیریت خطر) این چهارچوب را تحت کنترل داشته باشد ولی برای مدیریت خطر نیازمند کارکنانی مجرب و دارای دانش و مهارت کافی است .آموزش، مهارتآموزی و توسعه دانش پرسنلی و یادگیری سازمانی یک فرایند ادغام یافته در حاکمیت بالینی است. این امر نه فقط به پرسنل برای ارتقای مهارتهایشان کمک می کند بلکه باعث کمک و حمایت از آن ها برای انجام کار به شیوه های مختلف میشود. هدف كلیه برنامه های آموزشی كاركنان شامل موارد زیر است:
- ایجاد فرصت رشد و توسعه عادلانه مهارت و دانش كلیه كاركنان سازمان در زمینه شغلی و كاری خود
- فراهم كردن برنامه های مختلف آموزشی داخل و یا خارج سازمانی
- برگزاری برنامه های آموزشی مورد نیاز با توجه به نیازسنجی های انجام شده
توسعه مستمر دانش و مهارتهای شغلی یا [1]CPDلازمه هر سازمانی است که میخواهد حاکمیت بالینی را به اجرا در آورد. توسعه مستمر دانش و مهارتهای شغلی عبارت است از فرایند یادگیری مداوم برای تمام افراد و تیمهای حرفهای، که بتوانند تواناییهای خود در مواجهه با نیازهای بیماران، گسترش داده و به ارائه خدمات سلامت بپردازند.
اساس «توسعه دانش و مهارت شغلی» یا CPD آن است که مختص کارکنان بالینی مانند پزشکان نیست. شواهد متعددی، اهمیت نیاز سنجی را قبل از طرحریزی و
اجرای برنامه های آموزشی، نشان میدهد، برای آموزش افراد، تدریس صرف دستورالعملها کافی نیست بلکه فعالیتهایی که آنان را تشویق به مشارکت، بحث و کارعملی کند، موثرتر است.
توسعه مستمر دانش و مهارتهای شغلی ( CPD ) زمانی است که یادگیری دارای خصوصیات زیر باشد:
- دانش پذیر، آشنایی قبلی با مطلب داشته باشد.
- براساس نیاز سنجی انجام شده از فرد، برنامه ریزی شود.
- بر محور مشکلات او بنا شود.
- مشارکت فعال فرد را در طی آموزش در برداشته باشد.
- از منابع خود دانش پذیر، استفاده کرده و براساس تجربیات او ارائه شود.
- شامل بازخوردهای به موقع و مرتبط باشد.
- وقتی ارائه شود که فرد نیاز به دانستن آن را حس و تجربه کرده باشد.
- با خود ارزیابی همراه باشد.
یکی از ابزارهای توسعه مستمر دانش و مهارتهای شغلی (CPD) برنامه توسعه فردی یا PDP [2] است. برنامه توسعه فردی (PDP) به پزشکان و پرستاران و کارکنان سلامت این امکان را میدهد که قدمهایی را که برای رسیدن به اهداف و موفقیتهای شغلی برداشته اند، ثبت نمایند (وزارت بهداشت، 1390).
برنامه توسعه فردی و یا ( PDP) چیست؟
برنامه توسعه فردی، فرایندی مستمر برای ارزیابی نیازهای آموزشی و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن نیازها است. این فرایند توسط سیستمی که به طور منظم این فرایند یادگیری را ارزیابی می کند، پشتیبانی شده و میزان پیشرفت و برنامه های آینده را طرح ریزی میكند. مستندسازی این فرایند همان تدوین PDP است كه به کارکنان در اولویتبندی اهداف و تعیین میزان پیشرفت خودشان کمک می کند. (وزارت بهداشت، 1390).
بنابراین برنامه توسعه فردی (PDP) در واقع فرایندی است که به شما کمک می کند که به دانستهها، عملکردها و موفقیتهای خود فکر کنید و برای توسعه و پیشرفت فردی، آموزشی و شغلی خود برنامه ریزی کنید. وجود برنامه توسعه فردی (PDP) برای نشان دادن حاکمیت بالینی در یک سازمان ضروری بوده و برنامهای ادغام یافته دراستراتژیهای مدیریت خطر است. از طرفی با توجه به جدید بودن موضوع حاکمیت بالینی و کمبود پیشینیه پژوهشی کشور در این زمینه لذا در پژوهش حاضر سعی خواهد گردید این خلا ء حتی المقدور پر شده و با عنایت به ماهیت موضوع و اهمیت ارتباط تنگاتنگ حاکمیت بالینی و یادگیری سازمانی گامی هر چند کوچک در این راستا برداشته خواهد شد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
در كشورهای مختلف روشها و ابزارهای متنوعی جهت ارتقاء كیفیت مراقبتهای سلامت تا به امروز بكار گرفته شده اند. از میان این روشها، حاكمیت بالینی برای نخستین بار در NHS انگلیس به عنوان استراتژی ارائه شده از سوی دولت و به منظور ارتقاء كیفیت مراقبتهای بالینی در سال 1998 مطرح شد.
آنچه اهمیت آن روشن است لزوم بهبود كارایی، اثربخشی و ایمنی بیمار است. بدین منظور، مسئولیت پذیری مراكز ارائه خدمات سلامت میبایست افزایش یابد تا از ناهمسانی خدمات ارائه شده به بیماران كاسته شود. هم چنین خطاهای پزشكی به عنوان یک اصل مهم در امر حاكمیت بالینی مورد توجه قرار گرفته تا بدین طریق مراقبتهای نامناسب، ضعیف و غیر اثربخش از بین بروند. از طرفی سازمانهای مراقبت سلامت از پیچیدگی زیادی برخوردار بوده و ساختار، فرایندها و مدیریت آنها برای ارتقاء مراقبتهای بالینی اهمیت زیادی دارد. حاكمیت خدمات بالینی این پیچیدگیها را تشخیص داده و میكوشد تا برخی از این مسائل و مشكلات را از طریق ایجاد راهكاری ادغام یافته و جامع وحركت مستمر به سمت بهبود كیفیت مرتفع سازد.
با توجه به اهمیت یادگیری سازمانی در بیمارستانهای اردبیل و همچنین اجرای حاکمیت بالینی بعنوان یک سیستم جامع مدیریت بیمارستانی، لذا سنجش تأثیر ابعاد قابلیت یادگیری سازمانی بر اجرای حاکمیت بالینی می تواند باعث بهبود کارآیی و اثربخشی بیمارستان تأمین اجتماعی سبلان اردبیل شود.
اجرای استراتژی حاکمیت بالینی عبارت است از مجموع فعالیت و انتخابهایی که برای اجرای حاکمیت بالینی لازم و ضروری است. اگرچه مرحله اجرای استراتژی حاکمیت بالینی پس از مرحله تدوین آن قرار دارد اما بخش کلیدی از فرایند مدیریت استراتژیک به شمار میرود. برای آغاز فرایند اجرای حاکمیت بالینی که یک تغییر استراتژیک به شمار میرود سنجش قابلیت یادگیری سازمانی و تأثیر آن بر اجرای حاکمیت بالینی می تواند بسیار با اهمیت باشد.
با توجه به جدید بودن موضوع اجرای حاکمیت بالینی و مفید بودن آن در صورت اجرای صحیح در بیمارستان تأمین اجتماعی سبلان اردبیل و ضرورت ایجاد بیمارستان یادگیرنده که مقدمه و اساس اجرای حاکمیت بالینی صحیح است این موضوع اهمیت و ضرورت پیدا می کند. فواید احتمالی نظری و عملی این تحقیق در اجرای صحیح حاکمیت بالینی خواهد بود که عاید بیمارستان سبلان تأمین اجتماعی اردبیل خواهد شد.
پیشینه تحقیق
در مورد بررسی تاثیر قابلیت یادگیری سازمانی بر اجرای حاکمیت بالینی تاکنون کار تحقیقاتی انجام نشده است ولی در مورد متغیرهای حاکمیت بالینی و نیز قابلیت یادگیری سازمانی در حوزههای مختلف تحقیقاتی به شرح زیر انجام شده است:
1- فنتون و سالتر (2009) درتحقیقی با عنوان« رقابت و سازش در مذاكره حاكمیت جدید عملكرد پزشكی (حاكمیت بالینی و سیاست اعتباربخشی درانگلستان )» به بررسی دو سیاست حاكمیت بالینی واعتبار بخشی حرفه پزشكی پرداخته است به این نتیجه رسیدهاند كه حاكمیت بالینی از طریق سازمانهای نظارتی در روش
این مطلب را هم بخوانید :
بایگانیهای آموزشی - مقالات علمی
های جدید درمانگاهها وارد شده و سلسله مراتب میتنی بر اشكال حاكمیت در عملكرد حاكمیت پزشكی را تقویت كرده است، بااین حال موفقیت اشكال سلسله مراتب حاكمیت بالینی به احتمال زیاد به فقدان یک سیستم واضح و روشن محدود شده و دولت برای اجرای استانداردهای بالینی به یک زنجیره طویل از دستورالعملها در خدمات بهداشت ملی متكی شده است.
2- دبی و همکاران (2006) در تحقیقی با عنوان « حمایت از حاكمیت بالینی درمراقبتهای اولیه » به بررسی حمایت از حاکمیت بالینی پرداخته و به این نتیجه رسیده است كه حمایت از كاركنان خط مقدم مراقبتهای اولیه به منظور بهبود تجربه بیمار براساس اصول حاكمیت بالینی و از طریق تمرین روز به روز ورائه آموزش های آنلاین و طبق برنامه آموزشی برای توسعه مدیران مراقبتهای اولیه و كار مشترك با طیف وسیعی از همكاران درفعالیت خود ایجادشده است .
3- هالیگان (2006) در تحقیقی با عنوان «حاكمیت بالینی :اطمینان وظیفه مقدس اعتماد به بیماران » به بررسی رابطه حاکمیت بالینی و اعتماد بیماران پرداخته و به این نتیجه رسیده است كه حاكمیت بالینی اهرم غیر اجباری برای دستیابی به كیفیت در NHSمی باشد
4- برینر و همکاران (2010) در تحقیقی با عنوان « ارزیابی مدیریت ریسك بالینی بیمارستان ها توسعه ابزارهای نظارتی » به این نتیجه رسیده است كه ابزارهای نظارتی در سازمان ها شامل موارد زیر می باشد.
الف :پیاده سازی و ادغام سازمانی CRM
ب : اهداف استراتژیک و عملیاتی پیاده سازی CRMدر سطح بیمارستانی
ج : بررسی اجمالی از CRMدرخدمات مختلف.
این ابزارها به بیمارستانها اجازه می دهد تا به جمع آوری اطلاعات سیستماتیک عملكرد CRMو شناسایی راه هایی برای بهبود بیشتر بپردازند .
5- شپس( 2006) در تحقیقی با عنوان «مرزهای جدید و رویكرد به حاكمیت بالینی از دیدگاه آمریكای شمالی» به بررسی مرزهای جدید و رویکرد حاکمیت بالینی در آمریکای شمالی پرداخته وبه این نتیجه رسیده است كه یک عنصر مهم در رفع چالش های جدید در حاكمیت بالینی تغییردر فرهنگ مدیریتی و بالینی است.
6- گاسک و همکاران (2008) در تحقیقی « با عنوان فراتر از حاكمیت بالینی :در مورد سلامت روان درمراقبت های اولیه انگلستان» به بررسی سلامت روان در مراقبت های اولیه انگلستان پرداخته و به این نتیجه