4-3-5- آزمون همجمعی…………………………………………………………………………………………..68
4-3-6- برآورد مدل VECM رابطه مبادله خالص، ناخالص و درآمدی……………………….70
4-3-7- تحلیل کشش شاخص جهانی شدن…………………………………………………………………..73
4-3-8- تحلیل اثر متغیرهای مدل بر رابطه مبادله کل بخش کشاورزی………………………….74
4-4- خلاصه و نتیجه گیری………………………………………………………………………………………..75
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1- آزمون فرضیات……………………………………………………………………………………………….76
5-2- بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………76
5-3- پیشنهادات……………………………………………………………………………………………………….81
منابع و مآخذ……………………………………………………………………………………………………………84
پیوست……………………………………………………………………………………………………………………89
– مقدمه
جهانی شدن واقعیتی كلی است كه ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را شامل میشود و درواقع باید آن را به مثابه یک نظام اجتماعی نوین دید كه كاركردهای مختلفی در ابعاد گوناگون دارد. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند كه جهانی شدن بیشتر جنبهی اقتصادی دارد و یكی ازبرجسته ترین تحولاتی كه در سالهای اخیر به وقوع پیوسته همگرایی و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصادهای جهانی بوده است كه در پی پیشرفتهای تكنولوژیک و فناوری اطلاعات ودر بستری از سیاستهای آزاد سازی به پیش رفته است. جهانی شدن واژهی رایج دههی ١٩٩٠ میلادی، هرچند در مورد آن بحثهای زیادی صورت گرفته است، ولی هنوز تعریفی جامع و فراگیر كه دربردارندهی كلیهی جوانب این پدیده باشد، ارائه نشده است و همچنان پیرامون تعریف آن مشاجرات و ابهامات فراوانی مشاهده میشود. کروگمن و رنه بالز جهانی شدن را ادغام بیشتر بازارهای جهانی تعریف کردهاند. کول آن را الگوی تکامل یابندهای از فعالیتهای فرامرزی بنگاهها و شرکتها میداند. مکایوان جهانی شدن را گسترش بین المللی مناسبات تولیدی و مبادلهی سرمایهسالارانه میداند(آذربایجانی وهمکاران،1382). همچنین پراتون، جهانی شدن را فرایندی از تحول میداند که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ کرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگها را افزون می نماید(دادگرو همکاران، 1382). صندوق بینالمللی پول(IMF)[1] نیز جهانی شدن را رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از طریق افزایش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماوراء مرزها و همچنین از طریق پخش گستردهتر و سریعتر تکنولوژی میداند(کریمی هسنیجه، 1386). در زمینه جهانی شدن اقتصاد بخش کشاورزی اهمیت ویژهای در اقتصاد ایران دارد. این بخش یکی از تواناترین بخشهای اقتصاد کشور و تأمین کننده بیش از یکپنجم تولید ناخالص داخلی، یکپنجم اشتغال، بیش از چهارپنجم نیازهای غذایی و بیش از یکچهارم صادرات غیرنفتی است. بنابراین هر گونه تغییر و تحول در این بخش می تواند شاخصهای مهم اقتصادی کشور را تغییر دهد. توسعهی بخش کشاورزی، پیش شرط و نیاز ضروری توسعه اقتصادی کشور است و تا زمانی که موانع توسعه در این بخش برطرف نشود، سایر بخشها نیز به شکوفایی، رشد و توسعه دست نخواهند یافت(امیرتیموری و خلیلیان، 1386 ). از مهمترین ابزار تصمیم گیری برای کارگزاران و بنگاههای اقتصادی قیمت کالاها و خدمات است. به عبارت دیگر قیمت کالاها و خدمات باعث ایجاد علائمی برای تصمیم سازی کارگزاران و بنگاههای اقتصادی برای تخصیص منابع محدود یک جامعه در بین خواسته های نامحدودآن است. برآیند تمام نیروهای بازاری و غیربازاری در قیمت کالا تجلی پیدا کرده و باعث ارسال علائم مذکور میگردد (مهرابی، 1382). تغییر در قیمتهای نسبی (رابطه مبادله قیمتی) هر فعالیت یا بخش اقتصادی در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصادی می تواند موجبات چرخش تخصیص منابع و سرمایهها از فعالیتی به فعالیت دیگر یا از بخشی به بخش دیگر را فراهم سازد. واضح است که هر بخش یا فعالیتی که رابطه مبادله قیمتی به زیان آن باشد در گردونهی تخصیص منابع و در نتیجه رشد تولید زیان میبیند. در ایران قیمتهای بخش کشاورزی و سایر بخشهای اقتصادی چه در بازار داخلی و
این مطلب را هم بخوانید :
جمع بندی کنفرانس اپل: ۹ مورد از مهم ترین محصولات و سرویس هایی که معرفی شدند
چه در بخش تجارت داخلی بوسیله انواع سیاستهای کلان اقتصادی مورد تأثیر قرار میگیرند و این امر به نوبهی خود موجب میگردد که رابطه مبادله قیمتی بخش کشاورزی و زیر بخش های آن نیز تحت تأثیر قرار گیرند. با توجه به اتکاء ایران به درآمدهای نفتی و نوسانات فراوان این درآمدها که اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده و خواهد کرد، بایستی به بخشهای دیگر اقتصاد، توجه شود که بخش کشاورزی در این زمینه دارای مزیتهای فراوانی است که باید تقویت شود. لازمهی شکل گیری یک بخش قوی در درازمدت، اتخاذ سیاستهای مناسب است و این سیاستها بدون شناسایی و تشخیص عوامل مؤثر و مهم نمی تواند عملی شود. لزوم گریز از صادرات تکمحصولی و رهایی از مشکلات ناشی از آن، ایجاد تنوع در محصولات