روانشناسی ورزشی
از نیمه دوم قرن بیستم تاکنون ورزش نقش مهمی در زندگی مردم ایفا کردهاست. برخی از مردم شیفته آرزوها و هیجانهای ورزشی شده اند، به طوری که با این ویژگیها تعریف میشوند. ورزش بخش مهمی از زندگی آنها می شود، تا جایی که به سختی میتوانند خود را از ورزشی که به آن مشغولند جدا کنند (لایی و اس. ویگینز، ۲۰۰۳) در بعضی از کشورها سهم ورزش از تولید ناخالص داخلی،در چند سال اخیر، به طور فزایندهای رشد کردهاست، و این کشورها از طریق ترویج ورزش در میان مردم، افزایش بازده کاری، و کاهش هزینه های مراقبت از سلامتی را تحقق بخشیدهاند.
براساس اطلاعات سال ۲۰۰۲ سازمان بهداشت جهانی، ورزش برای سلامتی جسمی مفید است: ورزش خطر سرطان روده بزرگ را کاهش میدهد؛ فشار خون را در افراد مبتلا به فشار خون کاهش میدهد؛ منجر به ایجاد عروق خونی جدید در قلب و سایر عضلات می شود؛ شریانهای تأمین کننده خون را بزرگتر می کند؛ به کنترل وزن کمک می کند؛ منجر به کاهش اضطراب و افسردگی می شود؛ به ساخت و دوام استخوانها، عضلات و مفاصل کمک می کند؛ از تصلب الشرائین جلوگیری می کند؛ آنزیم های آنتی اکسیدان که سلولها را از آسیب رادیکالهای آزاد حفظ می کنند، فعال می کند؛ حساسیت به انسولین را افزایش میدهد؛ قند خون را کنترل می کند؛ چربی بدن را کاهش میدهد؛ و می تواند به اندازه داروهای ضدافسردگی مؤثر باشد، اما اثرش را دیرتر آشکار می کند (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۲).
تحقیقات گستردهای، برای بهبود وضعیت روانی و کاهش استرس و پرخاشگری و تنشهای فرد، تمرینهای منظم هوازی را به عنوان یک روش کارآمد نشان می دهند. با ورزش عضلات سخت و سفت و تنیده بدن آرامش و رهایی مییابند و آدرنالین را که وارد رگهای خونی می شود به کار میگیرند. علاوه بر کنترل مطلوب استرس، فواید روانی دیگر ورزش قابلتوجه است، و آن عبارت است از افزایش هوشیاری، عزت نفس، احساس ارزشمندی و خویشتنداری. از دیگر نتایج روانی ورزش بهبود ادراک، بهبود روابط انسانی، احساس آرامش، کاهش اختلالات روانی و یادگیری مهارت های حرکتی است (نوابی نژاد، ۱۳۷۶).
صنعتیشدن جوامع و به تبع آن کاهش تحرک و فعالیت بدنی در افراد، ضرورت پرداختن به ورزش را بیش از پیش نمایان ساخته است، و توجه گستردهای را نسبت به ورزش، به ویژه نقش مسائل روانشناختی در ورزش، معطوف کردهاست.
روانشناسی ورزش را علم کاربرد اصول روانشناختی در زمینه های ورزشی دانسته اند؛ اصولی که غالباً به ارتقای عملکرد ورزشکاران در زمینه های روانی-اجتماعی اختصاص دارند. روانشناسی ورزش به بررسی رابطه متقابل رفتار فردی و فعالیت بدنی افراد می پردازد، و در صدد پاسخگویی به این سؤال اساسی است که عوامل روانی چه تأثیری بر رفتار ورزشی دارند و در مقابل، تجربههای ورزشی چگونه بر متغیرهای روانی فرد اثر میگذارند (کاکس[۱]، ۲۰۰۷)
عملکرد و موفقیت ورزشی[۲] تا حدود زیادی تحت تأثیر عوامل استرسزای معمول ورزشی، مانند ارتکاب خطای روانی یا بدنی، تحمل درد و ناراحتی، مشاهده تقلب یا موقعیت رقیب، دریافت جریمه از سوی داور و توبیخ مربی، قرار میگیرد. ناتوانی در مقابله مؤثر با استرس ورزشی برای عملکرد و رضایت ورزشی ورزشکار زیانبخش است (بشارت، ۱۳۸۳ب).
در جامعه جوان ایران توجه و اقبال فراوانی نسبت به ورزش وجود دارد؛ به گونهای که این امر، در معادلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… نیز مورد توجه واقع شدهاست. طبعاً چنین امری شایسته مطالعات علمی دقیق است، تا از این رهگذر، به بهترین نتیجهها نایل شده، و از آسیبها و خطرهای احتمالی تا حد ممکن دور ماند.
۲-۲- بیشتمرینی
بسیاری از مقالات جدید برای تعریف بیشتمرینی و فراتمرینی، به تعاریف کریدر و همکاران (۱۹۹۸) اشاره می کنند که در پی میآید.
فراتمرینی: تراکم فشار تمرینی و/یا غیرتمرینی که منجر به افت کوتاهمدت ظرفیت عملکردی، همراه با یا بدون علامتها و نشانه های روانشناختی و فیزیولوژیکی ناسازگاری که در آن بازگشت ظرفیت عملکرد ممکن است روزها تا ماهها به طول انجامد.
بیشتمرینی: تراکم فشار تمرینی و/یا غیرتمرینی که منجر به افت طولانیمدت ظرفیت عملکردی، همراه با یا بدون علامتها و نشانه های روانشناختی و فیزیولوژیکی ناسازگاری که در آن بازگشت ظرفیت عملکرد ممکن است هفتهها یا ماهها به طول انجامد (کریدر و همکاران، ۱۹۹۸).
در نوشتجات پزشکی، واژه بیشتمرینی دارای معانی متعددی است. این واژه برای معانیای همچون تمرین سنگین[۳]، فراتمرینی، و سندرم بیشتمرینی به کار میرود (مارسلو[۴]، ۲۰۰۶). بیشتمرینی تمرینهایی با حجم و شدت زیاد است که با دوره بازیافت ناکافی همراه است و منجر به عدم سازشپذیریهای فیزیولوژیکی می شود. در چنین حالتی ممکن است ورزشکار به چندهفته یا چند ماه استراحت یا کاهش زیاد تمرینها برای برگشت کامل به حالت اولیه در دوره بازیافت نیاز داشتهباشد (سلامی، ۱۳۷۹).
سندرم بیشتمرینی را نیز چنین تعریف کرده اند: اختلالات غدد درونریز[۵] (هیپوتالامو-هیپوفیزی) که منجر به بیتعادلی بین میزان تمرین و ظرفیت عملکردی شده و با بازیافت ناکافی بدتر می شود. همچنین منجر به کاهش عملکرد، درد ماهیچهای پایدار، تغییرات ایمنیشناختی[۶] و غدددرونریز پایدار، تغییرات حالت خلقی و خستگی پایدار می شود (دیامرولفز[۷]، دیکاروالو[۸]، امرتا[۹] و جیکربز[۱۰]، ۲۰۰۴). این سندرم با ازدستدادن انطباقپذیری برابر است و منجر به نشانگانی از این قرار می شود: افت عملکرد، دشواری تمرین، نبود انگیزه، اختلالات رفتاری (تحریکپذیری و مالیخولیا)، اختلالات خواب،بازیافت مشکل[۱۱]، افزایش رخداد عوارض ماهیچهای، و حساسیت بالاتر نسبت به عفونت (لاک[۱۲] و ماسو[۱۳]، ۲۰۰۴).
نشانهشناسی مرتبط با بیشتمرینی که در طول ۷۰ سال گذشته از برانگیختگی و بیقراری به رفتار خونسرد و بازداری تغییر کرده است (لمن و همکاران، ۱۹۹۳)، در بین ورزشکاران متعددی مانند بازیکنان بسکتبال، بوکسورها، اسکیتبازان سرعتی، و شناگران مشاهده شده (سلامی، ۱۳۷۹) و مشکلی جدی برای ورزشکاران استقامتی مانند دوندهها، دوچرخهسوارها، شناگرها، پاروزنها و ورزشکاران مسابقات سهگانه[۱۴] است (میهن[۱۵]، ۲۰۰۲). احتمال بهوجودآمدن بیشتمرینی در تمام سطوح فعالیت ورزشی وجود دارد (دیامرالفز و همکاران، ۲۰۰۴). سندرم بیشتمرینی یکی از بیمناکترین عواقب در میان ورزشکاران رقابتی است و در نتیجه، از موضوعات مورد توجه در پزشکی ورزشی و تحقیقات علمی است (اورهاوسن[۱۶] و کیندرمن[۱۷]، ۲۰۰۲). چنانچه بیشتمرینی به موقع شناسایی و از آن جلوگیری نشود، ماهها ورزشکار را ازمیادین ورزشی دور نگه میدارد (امیری، کارگرفرد، مرندی، فرامرزی و جلالی دهکردی، ۱۳۸۷). ورزشکاری که در طول ۷۲ ساعت نتواند تجدید قوا کند، احتمالاً بیشتمرینی داشتهاست (کنتا[۱۸] و هسمن[۱۹]، ۱۹۹۸).
مطالعات متعددی نشان دادهاند که سندرم بیشتمرینی، متراکمشدن فشارهای چندگانه زندگی را نشان میدهد؛ فشارهایی مانند تمرین جسمی، کم خوابی، مواجهه با فشارهای محیطی (مانند مواجهه با گرما، رطوبت، سرما، ارتفاع بالا)، فشارهای حرفهای، تغییر محل اقامت و مشکلات بین فردی. بنا بر این سندرم بیشتمرینی می تواند به عنوان بخشی از سندرم سازگاری عمومی (GAS)[20] سیل[۲۱] (۱۹۳۶) عمل کند (میوزن[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۶).
تفاوت بین بیشتمرینی و فراتمرینی در میزان زمان مورد نیاز برای بازگشت عملکرد به حد طبیعی است، و در زمینه نوع یا طول مدت فشار تمرینی یا درجه آسیب نیست. این تعاریف همچنین نشاندهنده این هستند که ممکن است نبود نشانه های روانشناختی با این شرایط رابطه داشتهباشد. به دلیل این که بهبودی از حالت فراتمرینی در دوره ای دو هفتهای ممکن است، این حالت می تواند تقریباً بهنجار و مرحله ای بیضرر از فرایند تمرین باشد. با این حال، ورزشکارانی که در حالت بیشتمرینی قرار دارند، ممکن است ماه ها یا احتمالاً سالها برای بهبودی کامل، زمان صرف کنند. فراتمرینی اغلب توسط ورزشکاران در طول یک چرخه تمرینی بهنجار، جهت بهبود عملکرد، انجام می شود. تمرین تشدیدیافته ممکن است منجر به کاهش در عملکرد شود؛ با این حال، هنگامی که دوره های مناسب بهبودی فراهم شوند، ممکن است اثر بیشجبرانی[۲۳] توسط ورزشکاری که عملکرد بهبود یافته را در مقایسه با سطوح پایهای، نشان میدهد، رخ دهد. این فرایند اغلب هنگام رفتن به اردوی تمرینی مورد استفاده قرار میگیرد، و منجر به افت عملکرد بعدی، که در پی عملکرد پیشرفته رخ میدهد، خواهدشد. در این شرایط، پاسخهای فیزیولوژیکی فشار مربوط به ورزش را جبران می کنند. این شکل فراتمرینی کوتاهمدت ممکن است همچنین فراتمرینی عملکردی نیز نامیده شود. هنگامی که این تمرین تشدیدیافته ادامه پیدا کند، ورزشکاران ممکن است وارد حالت فراتمرینی یا فراتمرینی غیرکارکردی شوند، که منجر به رکود یا افت عملکردی که به هفتهها یا ماهها خلاصه نمی شود، خواهدشد. فراتمرینی غیرعملکردی تأکید می کند که تکامل در پیوستار بیشتمرینی، منحصراً به طور کمی تعیین نمی شود (مثلاً به وسیله افزایش در حجم تمرینی) ولی تغییرات کمی نیز رخ می دهند (برای مثال، علامتها و نشانه های پریشانی روانشناختی و/یا غدد درونریز). این با یافته ها در مورد سندرم بیشتمرینی پاراسمپاتیک در مقابل سمپاتیک (احتمالاً همراه با سطوح کورتیزولی ثابت متفاوت و تغییرات ناشی از ورزش در کتکولامینهای آزاد خون)، و یافته های اخیر در مورد غدد درونریز که از آزمون ورزش مضاعف استفاده می کنند، همخوان است.
جدول ۲- ۱: بیشتمرینی
تمرین تشدیدیافته | تمرین (اضافه بار) | فرایند | ||
سندرم بیشتمرینی | فراتمرینی غیرعملکردی | فراتمرینی عملکردی | خستگی شدید | برآمد |
ماهها - … | هفتهها – ماهها | روزها – هفتهها | روز (ها) | بهبود |
کاهش | رکود/کاهش | افت بعدی عملکرد (برای مثال اردوی تمرینی) | افزایش | عملکرد |
جدول بالا مراحل مختلفی که تمرین بهنجار را از فراتمرینی (عملکردی و غیرعملکردی) و سندرم بیشتمرینی متمایز
می کنند، بیان شده اند. هنگامی که تمرین ادامه پیدا می کند، یا هنگامی که ورزشکاران تعمداً دوره کوتاهمدتی از تمرین (مانند اردوی تمرینی) را به منظور افزایش اضافهبار انجام می دهند، ممکن است افت عملکرد کوتاهمدتی را، بدون علامتهای جدی روانشناختی، یا سایر علائم منفی طولانیمدت، تجربه کنند. این فراتمرینی عملکردی (یا فراتمرینی کوتاهمدت) عاقبت منجر به پیشرفت در عملکرد بعد از بهبودی می شود. با این حال، هنگامی که ورزشکاران به میزان کافی به تعادل بین تمرین و بهبودی توجه نکنند، ممکن است فراتمرینی غیرعملکردی (فراتمرینی خیلی زیاد) رخ دهد. در این مرحله اولین نشانهها و علائم فشار تمرینی طولانی مانند افت عملکرد، اختلالات روانشناختی (کاهش انرژی[۲۴]، افزایش خستگی)، و اختلالات هورمونی رخ خواهند داد و ورزشکاران به هفتهها یا ماهها برای بهبودی نیاز خواهندداشت. ممکن است عوامل مختلکننده متعددی مانند تغذیه ناکافی (مصرف انرژی و/یا کربوهیدرات)، بیماری (رایجترین آنها عفونتهای در ناحیه فوقانی دستگاه تنفسی است)، فشارزاهای روانشناختی (مربوط به کار، گروه، مربی و خانواده) و اختلالات خواب بروز کنند. در این مرحله تمایز بین فراتمرینی غیرعملکردی و سندرم بیشتمرینی بسیار مشکل است و به تشخیصهای فرد به فرد و نتایج بالینی بستگی خواهدداشت (میوزن و همکاران، ۲۰۰۶).
ورزشکارانی که دچار سندرم بیشتمرینی هستند، دارای علایمی شامل خستگی مزمن (سلامی، ۱۳۷۹، میهن، ۲۰۰۲)، بیثباتی در فعالیت، ناتوانی در انجام تمرینها و عدم اجرای مسابقات در سطح ایدهآل (سلامی، ۱۳۷۹)، متوقفشدن طولانیمدت عملکرد ورزشی، خستگی پس از تمرین طولانی، خستگی ماهیچهای، ضعف عضلانی، درد مفصلی، سردرد، گلودرد، سرما خوردگیهای دائمی، یبوست، سرگیجه، تعرق نابهنجار، غدد لنفاوی دردناک، اختلالات خواب، اختلالات خلقی، مشکلات تمرکز، و خطاهای حافظهای (میهن، ۲۰۰۲) میشوند.
رکوردهای تازهای که در مسابقات جهانی به جا گذاشته می شود، انگیزهای قوی برای ورزشکاران حرفهای به وجود میآورد، که بر حجم و شدت تمرین خود بیفزایند. این ورزشکاران برای افزایش تواناییهای خود از شدیدترین نوع تمرین استفاده می کنند. اگرچه حجم کاری که در تمرینات در نظر میگیرند، محرک مهمی برای قرارگرفتن آنها در شرایط جسمانی مناسب است، ولی اگر این حجم کار، بیش از حد توان فیزیولوژیکی ورزشکاران باشد، و مدت دوره بازیافت کافی نباشد، ممکن است به عوارضی از قبیل خستگی مزمن، بیماری و سندرم بیشتمرینی منجر گردد ونهایتاً بر کیفیت و کمیت اجرای مهارت ها و تواناییهای بدن آنها اثر گذارد (سلامی، ۱۳۷۹) .
مرز بین تمرین بهینه و بیشتمرینی، فردی است. ورزشکاران قادر به تحمل حجمهای تمرینی متفاوتی هستند، و به دوره های بهبودی متفاوتی نیاز دارند. در نتیجه، برنامه تمرینی ورزشی باید برای فرد فرد افراد تنظیم شود (میهن، ۲۰۰۲). مربیان همواره در پی تعیین حجم و شیوه تمرینی مناسب هستند، تا بتوانند عملکرد ورزشکاران را به حداکثر ظرفیت ممکن برسانند. متأسفانه تعیین حجم و شدت بهینه تمرین برای ورزشکاران بسیار دشوار است (خالدان و میناسیان، ۱۳۸۱). مربی باید تا جای ممکن در برنامهای که برای ورزشکار تدارک میبیند، ضمن برنامه ریزی برای تمرین بهینه، از اثرهای مضر بیشتمرینی اجتناب کند. نکته بسیار مهم در ساختار برنامه تمرینی، وجود تعادل بین فشار تمرین و بازیافت است. دوره های بهبودی برای سازگارشدن بدن با تمرین مهم هستند. اگر به این دورهها توجه نشود، بدن فرصت کمی برای سازگارشدن با فشار تمرینی پیدا می کند و در این شرایط اجتناب از آثار زیان بار بیشتمرینی، مشکل است (میهن، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱- سبب شناسی
علل عمده بیشتمرینی عبارتند از: (الف) دوره بازیافت ناکافی در بین جلسات تمرین، (ب) تمرین درازمدت با شدت زیاد، و (ج) افزایش ناگهانی در حجم یا شدت تمرین و یا هر دو (مککینون، ۲۰۰۰). سایر عوامل مؤثر در ایجاد بیشتمرینی، شامل تمرینات قدرتی شدید، مسابقات و مسافرتهای مکرر، یکنواختی برنامه های تمرینی، تمرینهای سالانه بدون استراحت در بین فصلهای تمرین، و همچنین عوامل استرسزا در زندگی هستند (سلامی، ۱۳۷۹). فشارهای غیرتمرینی نیز بیشک در ایجاد بیشتمرینی سهیم هستند. برخی از این فشارها شامل جدایی و طلاق، مشکلات مالی و مطالعه برای امتحانات دانشگاه هستند. سایر آغازگرهای احتمالی میتوانند رقابتهای بیش از حد، مشکلات فردی و روانشناختی، و نیازهای هیجانی حرفهای باشند. آغازگرهای احتمالی که کمتر ذکر شده اند، فشار گرمایی ورزشی[۲۵] و مواجهه با بلندی هستند (میوزن[۲۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
[۱]. Cox, R. H.
[۲]. sport achievement
[۳]. overload training
[۴] . M. Marcello, B.
[۵]. neuroendocrine
[۶]. immunological
[۷]. D. M. Rohlfs, I. C. P.
[۸]. D. Carvalho, T.
[۹]. M. Rotta, T.
[۱۰]. J. Krebs, R.
[۱۱]. difficult recovery
[۱۲]. Lac, G.
[۱۳]. Maso, F.
[۱۴]. triathletes
[۱۵] . Meehan, H.
[۱۶] . Urhausen, A.
[۱۷] . Kindermann, W.
[۱۸] . Kentta, G.
[۱۹] . Hassman. P.
[۲۰]. general adaptation syndrome
[۲۱]. Seyle
[۲۲] . Meeusen, R.
[۲۳]. supercompensation
[۲۴]. vigor
[۲۵]. exercise-heat stress