استفاده می شود زیست سنجی کار دشواری است زیرا علفکش های مربوط به یک گروه علائم خسارت مشابهی ایجاد می کنند.
زیست سنجی علفکش را در واقع می توان روش ارزیابی علفکش بر اساس تعامل بین مولکول علفکش و موجودی زنده عنوان نمود. این ارزیابی ممکن است از ماهیتی کیفی یا کمی برخوردار باشد. معمولاً گیاهان عالی یا میکروارگانیسم ها تحت عنوان گونه های شاخص یا محک در این نوع مطالعات مورد استفاده قرار می گیرند. به عبارت کاملاً ساده در آزمایش زیست سنجی از گیاهان حساس به منظور تشخیص حضور علفکش، در حد غلظت هایی که سبب بازدارندگی جوانه زنی یا رشد شود استفاده می گردد. حساسیت گیاهان نسبت به علفکش درجات متفاوتی دارد. پاسخ گیاهان محک به علفکش ها در قالب مولفه های(پارامترهای)مختلف گیاهی ارزیابی می شود. علفکش ها ممکن است به شدت از جوانه زنی گونه های حساس ممانعت به عمل آورند، اما به ندرت فقط بر اساس جوانه زنی استنتاج می شود. در غلظت های کمتر از حد کشنده علفکش ممکن است از طویل شدگی ریشه یا شاخساره جلوگیری کند وبرخی گونه های حساس پاسخ وابسته به دزی نشان می دهند که امکان ارزیابی اندازه گیری ها را فراهم می کند. انواع مختلف روش های زیست سنجی شامل زیست سنجی با بهره گرفتن از میکروارگانیسم ها، روش ساده زیست سنجی، زیست سنجی مزرعه ای، زیست سنجی آزمایشگاهی، زیست سنجی های برگی، زیست سنجی گهر مایه ای و زیست سنجی در پتری دیش مورد استفاده قرار می گیرد(زند و همکاران، 1387).
استفاده از این روش های زیست سنجی سه مزیت اصلی دارد: اول حساسیت بالا برای علفکش هایی که در مقادیر کم به کار می روند نظیر سولفونیل اوره ها(بیر[9]و همکاران، 1988؛ هولاوی[10]و همکاران، 1999). دوم این که برخی روش های تجزیه جدید برای اندازه گیری این قبیل علفکش ها ارائه شده است که بسیار تخصصی، حساس و پرهزینه هستند و به طور گسترده ای در دسترس نیست(مثل روش آنالیز دستگاهی). در حالی که روش های زیست سنجی به سهولت در
دسترس و کم هزینه هستند. در نهایت در آزمایش های زیست سنجی قسمتی از کل باقی مانده علفکش در خاک که برای جذب گیاهی در دسترس است، اندازه گیری می شود و این همان چیزی است که در ارزیابی خطر آسیب دیدگی گیاهان زراعی بعدی به کار می آید(رشید[11] و همکاران، 2001).
در آزمایش های زیست سنجی معمولاً دو نوع متفاوت پاسخ گیاهی اندازه گیری می شود: (1) پاسخ اندام های گیاهی- مشتمل بر طویل شدگی ریشه یا شاخساره، تکثیر، کلروز یا نکروز شدن اندام گیاهی معین و تغییرات مرفولوژیکی آن؛ (2) پاسخ کلی گیاه- معمولاً به صورت کلروز یا فرونشانی یا بازدارندگی رشد گیاهی متظاهر می شود یا با برداشت گیاهان و اندازه گیری وزن تر یا وزن خشک معلوم می گردد. در صورت یکنواختی شرایط، در زیست سنجی وزن تر در مقایسه با وزن خشک از ارزش بیشتری برخوردار است، زیرا گیاهی که تازه از بین رفته و نکروز شده دارای وزن خشک تقریباً برابری با گیاهان سبز سالم خواهد بود. علاوه بر این ممکن است تاثیر فعالیت های فیزیولوژیکی گیاه مورد ارزیابی قرار گیرد. در مقایسه با معیار های وزن و ارتفاع بوته، میزان مصرف آب گیاه حساسیت بیشتری نسبت به فعالیت علفکش دارد. تعیین وزن تر و وزن خشک گیاه محک از جمله مهم ترین معیارهای ارزیابی در آزمایش های زیست سنجی است. اندازه گیری طول دمبرگ، طول برگ یا سطح برگ نیز در ارزیابی فعالیت علفکش ها مورد استفاده قرار می گیرد. چنین اندازه گیری هایی معمولاً بعد از گذشت 2 تا 3 هفته از رشد ثبت می گردد. کاهش فعالیت فتوسنتزی، محتوای کلروفیل و زیستایی بافت های ریشه ناشی از کاربرد علفکش ها نیز می تواند در زیست سنجی مورد استفاده قرار گیرد. در برخی موارد ارزیابی کیفی بر مبنای عارضه های گیاهی مربوط به هر گروه علفکش ها یا ترکیب معینی صورت می گیرد. در صورتی که شدت عوارض گیاهی وابسته به دز باشد، چنین معیاری می تواند به صورت کمی نیز به کار گرفته شود. برای مثال، باقی مانده علفکش توفوردی در خاک براساس اپی ناستی و بدشکلی ساقه نخودفرنگی و بدشکلی گیاه پنبه قابل اندازه گیری است(زندوهمکاران،1387).
این تحقیق به منظور:
1- سنجش حساسیت گیاهان زراعی عمده استان گلستان نسبت به مقادیر مختلف علفکش های خانواده سولفونیل اوره
این مطلب را هم بخوانید :
2- سنجش تاثیر محتوای ماده آلی خاک بر قابلیت دسترسی علفکش های خانواده سولفونیل اوره توسط گیاهان زراعی انجام شد.