4-3- اندیشه های عرفانی احمد غزالی. 47
4-3-2- سماع در سوانح العشاق. 51
4-4- اندیشه های عرفانی مولوی. 55
4-4-1- سماع، رهایی از تعلقات در مثنوی مولوی. 58
4-4-2- بررسی دیگر صور عرفان در اندیشه مولوی در مثنوی. 61
4-4-2-1- وحدت ازدیدگاه مولوی. 61
4-5-1- انسان و جهان از منظر مولوی. 63
فصل پنجم(بررسی جایگاه عشق در اندیشه مولوی و احمد غزالی)
5-2- بررسی تجلی عشق در مثنوی مولوی. 67
دوم: عشـق یا عشـق حقیقی که غزلیّات و اشعار عارفانه، تجلیّات آن است و به تعبیر اقبال لاهوری. 69
5-4- بررسی تجلی عشق در سوانح العشاق احمد غزالی. 72
5-7- عقل از منظر غزالی و مولوی. 84
5-8- مقایسه تطبیقی اندیشه های غزالی با مولوی. 84
5-9- مقایسه عرفان و زهد در اندیشه های غزالی و مولوی. 87
– بررسی تطبیقی عشق در اندیشه غزالی و مولوی. 94
چکیده
یکی از مباحثی که در پژوهشهای ادبی به صورت گسترده مورد نظر محققین قرار داشته، طرح پژوهشهای مقایسهای به منظور تبیین مضامین مشترک و متضاد آراء
این مطلب را هم بخوانید :
و نظرات ادبا و شعرای معاصر و کلاسیک بوده است. احمد غزّالی و مولوی جلالالدین بلخی، بخصوص در رابطه با اندیشه های عرفانی و عاشقانه از مهمترین رهیافتهایی بوده که مد نظر تحقیقی قرار داشته است. این پژوهش به دنبال بررسی و مقایسه اندیشه های احمد غزالی در سوانح العشاق با مثنوی معنوی مولوی بوده است. روش انجام پژوهش توصیفی، تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و استفاده از ابزار فیش برداری بوده است. هر دو شاعر اهل سلوک بوده و انسان در نگاه ایشان، اشرف مخلوقات است تجلی گه راز خداوندی است. کمال انسان، عشق به خدا و اتصال و راه آن، دل انسان است. مکتب و مذهب ایشان بنابر تجلی است و جهان تجلی گاه حق تعالی است. احمد غزّالی در كتاب سوانح سعی در نشان دادن گوشههایی از حقیقت عشق داشته است، امّا لحن كلام او اثر او را، از همان آغاز، در مقام یك اثر شاعرانه و استنباطی فردی و بیانناپذیر از عشق و احوال روانی مترتّب بر آن معرفی میكند. او «عبارت» را در سخن خود به منزله «اشارت» به معانی متفاوت میشمارد كه برای مخاطبی كه ذوقش آن را ندارد ناشناخته میماند. و در سراسركتاب عباراتِ اشارتگونه او با تصویر وآیه و حدیث و شعرآمیخته است تا شاید حجاب اشارتهای او را لطیفتر كند اما، طریقت مولوی بر «عشق» که رهایی از خودی است و بر «سماع»- که نزد وی نشانۀ شعور به عشق محسوب میشد- مبتنی است البته در بین صوفیه بیسابقه هم نیست اما تردید فقها در اینکه سماع با شریعت توافق داشته باشد موجب میشد که آنها اصل طریقت را در نزد او بدعت بشمرند و اقدام او را در آنچه بر وفق اقتضای طریقت برای هدایت و ارشاد خلق توصیه والزام میکرد غیر قابل قبول تلقی نمایند.