فصل سوم: عملکرد و تأثیر جامعه روحانیت مبارز در تحولات سیاسی- اجتماعی ج.ا.ا
گفتار اول: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی. 84
گفتار دوم: عملکرد جامعه روحانیت مبارز بعد از انقلاب اسلامی. 89
ادامه فهرست مطالب
عنوان صفحه
گفتار سوم: میزان و سطح حضور جامعه روحانیت مبارز در ارکان تاثیر گذار نظام جمهوری اسلامی ایران. 95
1- شورای انقلاب.. 98
2- نهاد رهبری.. 99
3- قوه مجریه.. 100
4- قوه مقننه.. 103
5- قوه قضائیه.. 105
6- مجمع تشخیص مصلحت نظام.. 106
7- شورای نگهبان.. 107
8- مجلس خبرگان رهبری.. 108
9- نیروهای مسلح.. 109
10- شورای عالی امنیت ملی.. 110
11- شورای عالی انقلاب فرهنگی.. 111
12- حوزههای علیمه.. 112
13- دانشگاهها و مراکز آموزش عالی.. 113
14- نماز جمعه و نمایندگی ولی فقیه در استانها.. 113
ادامه فهرست مطالب
عنوان صفحه
گفتار چهارم: پایگاه اجتماعی جامعه روحانیت مبارز. 123
1- پایگاه اجتماعی در کل کشور.. 123
2- پایگاه اجتماعی در پایتخت کشور.. 125
فصل چهارم : نتایج
نتیجه گیری.. 130
منابع و مآخذ.. 134
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره(1): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای انقلاب از دیماه 1356 هـ.ش تا پایان فعالیت آن.. 115
جدول شماره(2): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در نهاد رهبری از بهمن 57 تا اردیبهشت 1385.. 116
جدول شماره(3): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه مجریه از ابتدای پیروزی انقلاب تا اردیبهشت 1385.. 116
جدول شماره(4): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه مقننه طی هفت دوره مجلس تا اردیبهشت 1385.. 117
جدول شماره(5): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه قضائیه طی دو دهه انقلاب اسلامی تا اردیبهشت 1385.. 118
جدول(6): مسئولیتهای شورای مرکزی روحانیت مبارز در مجمع تشخیص مصلحت نظام تا اردیبهشت 1385.. 118
جدول(7): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای نگهبان طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت 1385.. 119
جدول(8): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در مجلس خبرگان طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت 1385.. 119
جدول(9): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در نیروهای مسلح طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت 1385.. 120
ادامه فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول(10): مسئولیت اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای امنیت ملی از تأسیس تا اردیبهشت 1385.. 121
جدول(11): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب تا اردیبهشت 1385.. 121
جدول(12): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در حوزههای علمیه تا اردیبهشت1385.. 122
جدول(13): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در امامت جمعه و نمایندگی ولیفقیه در استانها تا اردیبهشت ماه 1385.. 122
رویکرد و عملکرد جامعه روحانیت مبارز در فرایند سیاست و حکومت
جمهوری اسلامی ایران
چکیده:
انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 و در پرتو رهبری امام خمینی به پیروزی رسید، نتیجه سال ها مبارزه با رژیم پهلوی بود. در این مبارزه و پیروزی، گروه ها و احزاب بسیاری مشارکت داشتند که البته سهم آنها در هدایت و پیروزی انقلاب اسلامی به یک اندازه نبود. یکی از این جریانات فعال در انقلاب روحانیت بود. اکنون با گذشت بیش از سه دهه از وقوع انقلاب اسلامی، ما به دنبال فهم نقش و تاثیر این تشکل در فردای پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شدیم که، همین جریان در فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال مورد بررسی ما 1388 در تمامی سطوح و ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران حضور و نفوذ فعال داشته اند (و هنوز نیز دارند). بگونه ای که آقای هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، محمد یزدی و… از اعضای جامعه روحانیت مبارز، برای چندین دوره ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و قوه قضاییه را بر عهده داشته اند. همین امر موجب می گردد تا ما بیان داریم که این جامعه بیشترین نقش و تاثیر را در تحولات سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی داشته است.
کلمات کلیدی: جامعه؛ حزب؛ روحانی
این مطلب را هم بخوانید :
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مسئله :
به گواهی تاریخ، جریان اسلامی مهمترین نقش را در تحولات سیاسی، اجتماعی در ایران معاصر داشته است. بیگمان اگر از خودگذشتگی و مجاهدت نیروهای جریان اسلامی به رهبری روحانیت انقلابی نبود، شکست رژیمی ۲۵۰۰ ساله با برخورداری از ارتش مسلح و پیشرفته و حمایت کامل ابرقدرتهای زمانه ناممکن بود. جریان اسلامی به رهبری روحانیت، در عصر دیکتاتوری رضاشاه، دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. رضاشاه پهلوی مصمم بود با کمک قدرتهای استعماری به ویژه انگلیس و روشنفکران سکولار، به گمان خود اسلام، تشیع و روحانیت را ریشهکن کند. با سقوط استبداد رضاشاهی، محمد رضا پهلوی کوشید به چهره منفور نظام رضاشاهی بهبود ببخشد. جریان اسلامی از این فرصت و نیز از جوانی و بیتجربگی محمدرضا، استفاده لازم را برد و به سرعت خود را بازسازی کرد. در همین دوران جریانهای دیگری چون جریانهای مارکسیستی و ملیگرا نیز تلاش خود را برای به دستگیری قدرت آغاز کردند. جریان مارکسیستی به پشتوانه نیروهای اشغالگر شوروی حداکثر توانستند نمایندگانی معدود در مجلس و چند وزیر در کابینه وارد کنند، امّا نیروهای ملیگرا به رهبری دکتر محمد مصدق و با همراهی آیت الله کاشانی زمام دولت را به دست گرفتند. امّا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آنان را از صحنه قدرت حذف کرد. پس از کودتا و سرکوب شدید جریانهای مخالفِ جریانِ سلطنت، فضای یأس بر بسیاری از نیروها حاکم شده بود. در این میان برخی جوانان رادیکال راه مبارزه با رژیم پهلوی را در التقاط مکاتب و مبارزه مسلحانه به شیوه مارکسیستها دیده، بدان روی آورده بودند. عدهای دیگر نیز منفعلانه به مبارزه پارلمانی دل خوش کرده بودند. در این زمان جریان اصیل اسلامی با برنامه ریزی عمیق و مقاومتی شگفتانگیز، بزرگترین تحول تاریخ ایران، یعنی تغییر نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و برپایی نظام جمهوریت بر پایه اسلام را آغاز کردند. مرجعیت و روحانیت شیعه ابتدا به نصیحت، نامه، توصیه، پیامهای هشدار دهنده و انتقاد، بر اساس وظیفه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به محمدرضا پهلوی اقدام کردند. اما وقتی به نتیجه نرسیدند و به تصمیم و نقشه رژیم برای خارج کردن اسلام از سیاست و جامعه و حتی قلوب مسلمانان پی بردند، آنان نیز تلاش برای سقوط نظام سلطنتی را آغاز کردند. بیگمان در شرایط استبداد پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در حالی که سکولاریزم حاکمیت خود را در کشور و حتی حوزههای دینی گسترانده بود، در نظر بعضی شکست رژیمی چنان قدرتمند کاری ناممکن مینمود، چون علاوه بر رهبری هوشمند امام خمینی و مکتب غنی اسلام، حرکت انقلابی نیازمند کادر فعّالی از نیروهای جان بر کف بود که بتواند تا زمان به ثمر رسیدن نهضت، انواع سختیها اعم از نیش و کنایههای متحجرین و منفعلین، تا زندان و شکنجه و تبعید را به جان بخرند. هر چند با درایت عالمان بزرگی چون آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیت الله العظمی بروجردی و دیگر بزرگان، حوزه علمیه قم پشتوانه این نهضت به حساب میآمد، امّا بهرهگیری از این سرمایه عظیم خالی از مشکلات نبود. تردیدی نیست که درک جایگاه «روحانیت مبارز» شیعه در نهضت اسلامی اخیر مبتنی بر شناختِ جریانهای درون روحانیت در آغاز نهضت امام خمینی است. گفتنی است که جریان اسلامی در درون خود از دو نوع تشکل سیاسی برخوردار بوده است، اول: تشکلهای روحانی همچون جامعه مدرسین