جدول 4-1: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن.. 46
جدول 4-2: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب وضعیت اشتغال. 47
جدول 4-3: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب طبقه اجتماعی.. 48
جدول 4-4: فراوانی پاسخگویان بر حسب شاخص اصلاح بدن. 49
جدول 4-5: جدول توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گویههای سازنده شاخص اصلاح بدن. 50
جدول 4-6: فراوانی پاسخگویان بر حسب شاخص مصرف گرایی.. 54
جدول 4-7: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گویه های سازنده شاخص مصرف گرایی.. 55
جدول 4-8: فراوانی پاسخگویان برحسب شاخص میزان مصرف رسانه. 57
جدول 4-9: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گویه های سازنده شاخص میزان مصرف رسانه. 58
جدول 4-10: فراوانی پاسخگویان بر حسب شاخص هویت شخصی.. 59
جدول 4-11: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گویه های سازنده شاخص هویت شخصی.. 60
جدول 4-12: فراوانی پاسخگویان بر حسب شاخص سرمایه فرهنگی.. 62
جدول 4-13: توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب گویه های سازنده شاخص سرمایه فرهنگی.. 63
جدول 4-14: :بررسی نرمال بودن توزیع متغیرهای تحقیق به کمک آزمون کولموگرف اسمیرنف… 64
جدول 4-15: ماتریس همبستگی بین متغیرهای تحقیق.. 65
جدول 4-16: مشخصكنندههای تحلیل رگرسیونی رابطه بین مصرف گرایی و اصلاح بدن. 66
جدول 4-17: ضریب رگرسیونی رابطه بین مصرف گرایی و اصلاح بدن. 66
جدول 4-18: مشخصكنندههای تحلیل رگرسیونی رابطه بین مصرف رسانه و اصلاح بدن. 67
جدول 4-19: ضریب رگرسیونی رابطه بین مصرف رسانه و اصلاح بدن. 67
جدول 4-20: مشخصكنندههای تحلیل رگرسیونی رابطه بین هویت شخصی و اصلاح بدن. 68
جدول 4-21: ضریب رگرسیونی رابطه بین هویت شخصی و اصلاح بدن. 68
جدول 4-22: مشخصكنندههای تحلیل رگرسیونی رابطه بین سرمایه فرهنگی و اصلاح بدن. 69
جدول 4-23: ضریب رگرسیونی رابطه بین سرمایه فرهنگی و اصلاح بدن. 69
جدول 4-24: بررسی رابطه بین طبقه اجتماعی و اصلاح بدن. 70
جدول 4-25: بررسی رابطه بین وضعیت اشتغال و اصلاح بدن. 71
جدول 4-26: نتایج حاصل از تحلیل واریانس در ارتباط با اصلاح بدن در سنین مختلف… 72
جدول 4-27: نتایج حاصل از آزمون توکی در رابطه با اصلاح بدن. 72
جدول 4-28: نتایج حاصل از تحلیل واریانس در ارتباط با نگرش به اصلاح بدن در سنین مختلف… 73
جدول 4-29: مشخصكنندههای كلی تحلیل رگرسیونی متغیرهای مستقل بر اصلاح بدن. 74
جدول 4-30: تأثیر تفکیکی متغیرهای مستقل بر اصلاح بدن. 75
فهرست نمودارها
عنوان شماره صفحه
نمودار 4-1: نمودار سن پاسخگویان. 46
نمودار 4-2: نمودار وضعیت اشتغال پاسخگویان. 47
نمودار 4-3: نمودار طبقه اجتماعی.. 48
نمودار 4-4: نمودار شاخص اصلاح بدن. 49
نمودار 4-5: نمودار شاخص مصرف گرایی.. 54
نمودار 4-6: نمودار شاخص میزان مصرف رسانه. 57
نمودار 4-7: نمودار شاخص هویت شخصی.. 59
نمودار 4-8: نمودار شاخص سرمایه فرهنگی.. 62
نمودار 4-9: تأثیر رگرسیونی رابطه بین مصرف گرایی و اصلاح بدن. 66
این مطلب را هم بخوانید :
نمودار 4-10: تأثیر رگرسیونی رابطه بین مصرف رسانه و اصلاح بدن. 67
نمودار 4-11: تأثیر رگرسیونی رابطه بین هویت شخصی و اصلاح بدن. 68
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف بررسی عوامل مؤثر بر اصلاح بدن[1]، رفتارهایی چون کنترل وزن، خدمات زیبایی، استفاده از داروها، کرمها و خدمات پزشکی و آرایشی را به روش کمی مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش با بهره گرفتن از روش پیمایش، با بهره گرفتن از پرسشنامه با حجم نمونه 384 نفر بر اساس جدول لین[2] (1976,) از زنان20 تا 44 ساله مناطق 22 گانه شهر تهران به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش روایی و پایایی سؤالات پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار صوری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین اصلاح بدن، مصرفگرایی، مصرف رسانه، هویت شخصی، طبقه اجتماعی و سن رابطه معناداری وجود دارد. و 47 درصد از تغییرات اصلاح بدن توسط مصرفگرایی قابل تبیین است. همین طور حدود 7 درصد از تغییرات توسط مصرف رسانه و 12 درصد از تغییرات توسط هویت شخصی قابل تبیین میباشد. همچنین با بهره گرفتن از تحلیل واریانس، اصلاح بدن در سنین مختلف نیز تفاوت معناداری وجود داشت. و آزمون توکی نشان دهندهی این بود که کمترین میانگین اقدامات جهت اصلاح بدن را افراد بالای 35 سال و بیشترین اقدامات را در سنین 25 تا35 سال انجام میدهند. بین طبقه اجتماعی پاسخگویان و اصلاح بدن نیز رابطه معناداری وجود داشت که با بالارفتن طبقه اجتماعی اقدامات جهت اصلاح بدن افزایش پیدا می کند.
واژگان کلیدی: اصلاح بدن، مصرفگرایی، مصرف رسانه، هویت شخصی، سرمایه فرهنگی، طبقهاجتماعی، زنان
فصل اول:
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
توجه به بدن، ظاهر و تناسب به عنوان مقولهای تأثیرگذار منجر به مطالعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری جهت نظریه پردازی و مطالعات تجربی در دو دهه اخیر شده است. رفتارهای افراطی، نارضایتی نسبت به بدن، علاقمندی در نزدیک بودن به شاخصهای استاندارد، ایدهآلها، هنجارهای غربی میل بر تسلط و کنترل بدن، در زنان و جوانان بیشتر دیده میشود.
در قرن بیستم مخصوصاً در چند دهه اخیر برداشتهای نو به نو شونده از زیبایی سرعت گرفته است. در یک رویکرد کلی، زیبایی امری دنیوی (در برابر مقدس)، نسبی(در برابر مطلق)، جزئی (در برابر کلی) و از همه مهمتر ظاهری (در برابر باطنی) قلمداد شده و به عنوان مجموعه ای از مؤلفه هایی چون: تناسب اندام، آرایش، پوشش و جذابیت تعریف میشود (سینوت 1990، 40). این رویکرد برجنبه هایی از زیبایی تأکید دارد که قابل کسب کردن، پروراندن و خلق کردن بوده و براین اساس تأکید از زیبایی طبیعی برداشته میشود. در حقیقت این تغییر در تلقی از زیبایی همراه با دستاوردهای صنعتی و پزشکی باعث شده است که زیبایی دیگر یک مشخصهی طبیعی و زیستی نباشد. و ویژگی اکتسابی پیدا کند(وبستر و دریسکل 1983، 162).
در سالهای اخیر بدن انسان به عنوان یک موضوع مهم مورد مطالعه جامعه شناسان معاصر قرار گرفته است. اهمیت بدن نه تنها در تحقیقات تجربی بلکه در تئوری پردازیهای جامعه شناسی آشکار شده است (انگلس و هاوسن 2001، 200).
در سطوح ساختاری و ارزشی، فرایندهای چندی را میتوان در اهمیت و جایگاه ارتقاء یافتهی بدن و بدنی شدن فرهنگ به خصوص با مخاطب قرار دادن جوانان برشمرد، که از آن جمله میتوان به رشد فنآوریهای سلامت، تغذیه و ورزش، صنعت زیبایی و مد، افزایش علاقه به جوانی، اولویت یافتن مصرف، فردگرایی فزاینده، توجه به تمایز وسبک زندگی، رسانهای شدن فرهنگ (به ویژه تأکید بر بدن زیبا و جوان) و اهمیت یافتن فرهنگ عامه پسند اشاره کرد. فرایندهای فوق درتعامل با شرایط تاریخی، اقتصادی، ایدئولوژیک ومکانی خاص جلوههای متفاوتی مییابند و به مدد فرایند جهانی شدن و رسانهای شدن فرهنگ از اشتراکات زیادی نیز برخوردار گردیدهاند. بدین سان، فرهنگ بدن را باید منظری دانست که به کمک آن میتوان تحولات فرهنگی و روند آنها را مورد ارزیابی قرار داد. بدن عرصهای برای باز آفرینی فرهنگی و اجتماعی است و روشنگر روابط قدرت و نحوهی تأثیرگذاری آن بر تفاوتها و نابرابریهای اجتماعی است(ذکایی1387، 170).
1-2- بیان مسئله
جامعه شناسان بدن را به عنوان یک پروژه مفهوم بندی کردهاند که به عنوان بخش مرکزی هویت “خود” کار می کند (شیلینگ 2003 به نقل از گیملین 2006، 40). در جامعه شناسی پذیرفته شده است که بدن تصویر مرکزی است که ما از خودمان داریم(فدرستون 1991 و گافمن 1996، 101). شیوه های مدیریت بدن را به عنوان یک پروژه در نظر میگیرد که با احساس توسعهی “خود” در یک خط قرار دارد (شیلینگ 2003، 187).