4-3 تحلیل دادهها 55
4-3-1 آزمون دوربین واتسون. 55
4-3-2 آزمون كولموگوروف – اسمیرنوف.. 56
4-4 بررسی فرضیه های تحقیق. 56
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات.. 64
5-1 مقدمه 65
5-2 نتیجه گیری فرضیات.. 65
5-2-1 فرضیه 1. 65
5-2-2 فرضیه 2. 66
5-2-3 فرضیه 3. 66
5-2-4 فرضیه 4. 66
5-3 پیشنهاد مبتنی بر تحقیق. 67
5-4 پیشنهاد به محققین آتی. 69
پیوست ها 71
منابع و ماخذ 79
منابع فارسی: 80
منابع لاتین: 82
Abstract: 84
چكیده
كارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرایند توسعه ی جوامع دارد.کسب و کارهای کوچک بهترین مآمن برای فعالیتهای کار آفرینانه است و این امر مستلزم آن است که صاحبان و کارکنان کسب و کارهای کوچک از مهارت ها و تواناییهای کارآفرینانه برخوردار باشند.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری كارآفرینی روی رشد شركتهای كوچك در شهر گلپایگان می باشد .نمونه آماری تحقیق حاضر شامل 60 شركت از شركتهای كوچك در شهر گلپایگان است، كه با بهره گرفتن از فرمول ککران به دست آمده است. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه می باشد. با توجه به نوع مطالعه و متغیرهای آن و با توجه به مسئولیت كارآفرینی و حجم اطلاعاتی كه در اختیار مدیران ارشد قرار دارد، پرسشنامه ها به طور خاص در اختیار این مدیران قرار گرفته و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده است .پرسشنامه شامل 15 سؤال بوده و برای سنجش روایی پرسشنامه ها در ابتدا سعی شد از پرسشنامه- های استاندارد بهره گرفته و با بهره گرفتن از آن ها پرسش نامه ی ابتدایی تدوین شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه مذكور نیزاز آلفای كرونباخ و روش ثبات درونی استفاده شد كه میزان آلفای بدست آمده نشانگر پایایی مناسب بود. این تحقیق از نظر هدف كاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد.در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل و بررسی داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی )ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون وآزمون دوربین واتسون و کولموگوروف- اسمیرنوف ( و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین جهت گیری كارآفرینی با رشد فروش و رشد کارکنان شرکتهای کوچک رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد ولی بین عمر شرکتهای کوچک با رشد فروش و رشد کارکنان آنها ارتباط منفی و معکوس وجود دارد.
كلید واژهها :جهت گیری كارآفرینی ،کسب و کار،شرکتهای کوچک
كارآفرینی مفهومی عینی وعملی است كه همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین وتلاش برای كسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است . اما طرح این مقوله به عنوان یک مفهوم علمی سابقه ی چندانی ندارد ( سعیدی مهرآباد و مهتدی ، 1387 ، 2 ) .
كارآفرینی مقوله ی بسیارمهمی است كه بسیاری ازكشورهای توسعه یافته و درحال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. دراین میان، یكی ازشاخه های اصلی كارآفرینی، كارآفرینی درسازمان است كه بدون شك سهم چشمگیری درتوفیق وتعالی سازمانها دارد( احمدپور ، 1383 ؛ 132 -135) .
تغییرات درمحصولات مكانیسم های بازار ، اغلب بدین صورت است كه سازمانها دست به بهره برداری از فرصتهایی می زنند كه دیگرسازمانها دنبال نمی كنند و گاه حتی از وجود آنها مطلع نیستند. دراین زمینه ، نوآوری نقش راهبردی و عمده را ایفا می كند ( كولینس و رام ، 2003 ، ص 5-7) [1] .
كارآفرینی شركتی ، مجموعه فعالیتهایی است كه بهره برداری ازمزایای رقابتی نوآوری را دریک سازمان امكان پذیركرده و رهیافتی در نهادینه كردن نوآوری درسازمان ها است . درحقیقت ، كارآفرینی شركتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود ( كوراتكو و همكاران ، 2005 ؛ ص 699 ) [2] .
تحول و دگرگونی كه در مقوله ی كارآفرینی روی داده ، تمامی جهان را متأثركرده است؛ به گونه ی كه دنیای كار و تجارت برای همیشه متأثر از این مقوله خواهد بود . برای مثال ، می توان به شروع قدرتمندانه ی فعالیتهای كارآفرینی در كشور آمریكا طی ده سال گذشته اشاره كرد . آمارمربوط به ثبت شركتهای تجاری جدید ، رقمی درحدود 600 هزار مؤسسه ی تجاری درسال است. هر چند تعداد زیادی ازاین مؤسسه ها و واحدهای تجاری ممكن است درگذشته واحدهای كوچكتر و یا تعاونی مانند باشند ، اما تمایل وگرایش آنها به سمت كارهایی با خطرپذیری بالاتر، چه به هنگام شروع كار و چه درمراحل توسعه و پیشرفت مؤسسه ، افزایش یافته است.
این مطلب را هم بخوانید :
منابع و ماخذ تحقیق: حمایت خانواده
آمار دقیق تر نشان می دهد كه درسال 1995میلادی تعداد 807 هزارمؤسسه ی تجاری كوچك به ثبت رسیده اند . ازسال 1980میلادی تاكنون حدود پانصد شركت بزرگ ، بیش ازپنج میلیون فرصت شغلی را ازدست داده اند ، اما آمارنشان می دهد كه درمقابل این رقم ، حدود 34 میلیون فرصت شغلی جدید هم ایجاد شده است. درسال 96 نیز تنها یک زمینه ی شغلی كوچك توانست یک میلیون وششصدهزارفرصت شغلی جدید ایجاد كند . 15 درصد از واحدهای تجاری كه بسیارسریع درحال رشد بوده وتوسعه یافته بودند ، 94 درصد از شبكه ی ایجاد فرصتهای شغلی را به خود اختصاص داده بودند وحدود كمتر از یک سوم این واحدها ازفناوری پیشرفته ای برخوردار بودند .
كسب و كارهای كوچك ، یعنی آنهایی كه دارای كمتر از پانصد نفرشاغل هستند ،53 درصدازنیروی كارخصوصی رااستخدام كرده و همچنین 47 درصد از میزان فروش و 51 درصد از تولید ناخالص داخلی مربوط به بخش خصوصی را به خود اختصاص می دهند .
16 درصد ازتمامی واحدهای تجاری كه اكنون در آمریكا مشغول به فعالیت هستند ، ظرف یک سال گذشته به ثبت رسیده اند و واحدهای تجاری كوچكترهم حدود 67 درصد از اختراعات و اكتشافات جدید را به نام خود ثبت كرده اند ( رینولد ، های و كمپ ؛ 1999 ) [3] .
با وجود این داده ها و یافته های جدید ، روشن است كه باید پذیرفت تعداد واحدهای تجاری جدید ، چیزی حدود 600 هزار واحد دریک سال است و چند میلیون شغل جدید هم درقالب طرحهای خود اشتغالی ،همه ساله