3-4-3-مقیاس اضطراب کودک اسسپنس برای والدین (SCAS-P)……………………………… 60
1-3-4-3-روایی و پایایی مقیاس اضطراب کودک اسسپنس برای والدین (SCAS-P).. 61
2-3-4-3- تهیهپرسش نامهی اضطراب کودک اسپنس فرم والد (SCAS-P)…………. 62
3-3-4-3- تعیین پایایی و روایی پرسش نامهی اضطراب کودک اسپنس فرم والد. ….. 62
5-3- روش جمع آوری دادهها…………………………………………………………………………………. 63
6-3- روش تجزیه و تحلیل دادهها…………………………………………………………………… 64
فصل چهارم : نتایج
1-4- مقدمه……………………………………………………………………………………… 66
2-4- شاخص های توصیفی متغیر های پژوهش……………………………………………………. 66
3-4-روایی پرسشنامه ی نگرش های فرزند پروری نوجوان-بزرگسال(AAPI-2)………. 69
1-3-4-تحلیل عاملی AAPI-2…………………………………………………………………………………………. 69
2-3-4-همبستگی زیر مقیاس های AAPI-2 با یکدیگر و مقیاس کلی……………………….. 72
4-4- پایایی پرسشنامه نگرش های فرزند پروری نوجوان-بزرگسال AAPI-2))………… 73
1-4-4-همسانی درونی AAPI-2………………………………………………………………………………….. 73
2-4-4-ضریب پایایی به روش تصنیف …………………………………………………………………………… 73
5-4-نتایج تعیین روایی پرسشنامه اضطراب کودک اسپنس فرم والد SCAS-P……… 74
1-5-4-همبستگی گویه ها با مقیاس کلی………………………………………………………………………. 74
2-5-4-همبستگی زیر مقیاسهای آزمون با یکدیگر و مقیاس کلی……………………………… 77
6-4-پایایی پرسش نامه ی اضطراب کودک اسپنس فرم والد(SCAS-P)…………………. 78
1-6-4-همسانی درونی SCAS-P ……………………………………………………………………………….. 78
2-6-4-پایایی به روش تصنیف برای(SCAS-P) ………………………………………………………… 78
7-4-یافته های استنباطی………………………………………………………………………………. 79
1-7-4-سبک های تفکر و اضطراب………………………………………………………………… 79
2-7-4-نگرش های فرزند پروری مادران و اضطراب کودک………………………………………….. 80
3-7-4-ترکیب نگرش های فرزند پروری با سبک های تفکر ………………………………………… 81
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
1-5-مقدمه…………………………………………………………………………………………………… 83
4-5- سبک های تفکر مادران و اضطراب کودک …………………………………………………………… 83
1-4-5- نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………….. 85
5-5- نگرش های نا مناسب فرزند پروری مادران و اضطراب کودکان……………………………. 87
1-5-5-انتظارات نا مناسب و اضطراب……………………………………………………………………………… 87
2-5-5- فقدان همدلی و اضطراب……………………………………………………………………………………. 87
5-5-ترکیب نگرش های فرزند پروری با سبک های تفکر مادران در پیش بینی اضطراب
کودک……………………………………………………………………………………………………………. 89
6-5-نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………….. 90
7-5-نتیجه گیری نهایی …………………………………………………………………………………………… 90
8-5-پیشنهادات ……………………………………………………………………………………………….. 91
منابع ………………………………………………………………………………………………………… 93
پیوست ها 94
کلیات
تعاریف گوناگونی برای اضطراب وجود دارد که از یک مطالعه تا مطالعه دیگر متفاوت است. برای مثال بک ( 1972 به نقل از ژانگ[1] ،2009) اضطراب را به عنوان یک واکنش هیجانی ناخوشایند تعریف می کند که با تخلیه هیجانات منفی تحت عنوان وحشت ، تنش و عصبی بودن همراه است . دریک تعریف کراسک[2] (1999) بین صفت اضطرابی[3] و حالت اضطرابی[4] تمایز قائل میشود و تعاریفی برای هر یک از آنها ارائه می دهد. صفت اضطرابی یا روان رنجوری متشکل از علائم نامشخصی از ترس، نگرانی و دیگر حالتهای خلقی منفی دیگری است که نشانه یک اختلال جداگانه نیست، صفت اضطرابی یک خصوصیت پایدار است که وقتی شدت پیدا کند، نشانگر یک آسیبپذیری کلی برای اختلالات خلقی است.
حالت یا اختلالات اضطرابی (مثل هراس، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و …) نشان دهنده مجموعهای از علائم اضطراب است که یک بیماری یا ناراحتی را مشخص میکند. در سالهای اخیر مطالعات مشخص کردهاند اضطراب زمانی که در دوران کودکی و نوجوانی رخ دهد یک مسئله جدی است که حدوداً 3 تا 16 درصد از کودکان و نوجوانان با آن مواجه هستند ( (کوهن،کوهن، کاسن، ولز، هارتمارک و جانسون[5]،1993). این حالت ممکن است در طول دوره کودکی و نوجوانی باقی بماند با تعدادی از پیامدای نامطلوب از قبیل رفتارهای ضد اجتماعی، مشکلات تحصیلی و همچنین ایجاد اختلالات بیشتر مرتبط است (رابین و سیلور من[6]، 2000). علت اضطراب در کودکان هم متأثر از ژنتیک و هم تأثیرات محیطی است (گروس و هن[7] ،2004؛استیونسون، باتن، و چرنر[8]،1992). آسیبپذیری مربوط به ژنتیک شامل حالتهای طبعی (سرشتی) مثل عاطفه منفی/ روان رنجوری (لونیگان و فیلیپس[9]،2001)، و مؤلفه های رفتاری مثل بازداری رفتاری می شود (گلدسمیت و لمری[10]، 2000). آنچه مشخص است اینکه در سبب شناسی اضطراب کودک عوامل گوناگونی می توانند نقش داشته باشند. در مروری بر تحقیقات، بیجلز و برنچمنت- تاوسنت[11](2005) چهارگروه از متغیرهای خانوادگی موثر بر اضطراب کودک را مورد ملاحظه قرار می دهند( الف)سبکهای دلبستگی، ب) جنبههای کارکرد خانوادگی، ج) شیوههای فرزند پروری، د) عقایدی که والدین در مورد بچههایشان دارند. که تحقیقات شواهدی را برای هر یک از این عوامل ارائه میدهند.
تعدادی از مدلهای سبب شناسی اضطراب، رابطه والد – فرزند را به عنوان یک عامل اصلی در رشد اختلالات اضطرابی مورد توجه قرار میدهند به ویژه این مدلها پیشنهاد دادهاند که در اضطراب، رابطه والد- فرزند متأثر از سبکهای تعاملی محافظت بیش از حد یا دخالت بیش از حد است (هادسون و راپی[12]، 2001).
مدل های نظری بر نقش فرزندپروری در رشد و ماندگاری اضطراب کودک تأکید دارند
این مطلب را هم بخوانید :
( برایس- مکلئود ، جفری – وود، جان- ویز[13]، 2006). تحقیقات زیادی ارتباط اضطراب کودک با ابعاد مختلف فرزند پروری و رفتارهای والدین را مورد پژوهش قرار دادهاند و این عامل ها (سبک ها و رفتارهای فرزند پروری) را در ایجاد اضطراب کودک موثر یافتهاند. برای مثال رابطه ی رفتارهایی از قبیل عیبجویی، عدم توجه مثبت، فقدان همدلی، کنترل بیش از حد با اضطراب مشخص شده است (ترنر، بیدل، روبرسون- نای و تروو[14]، 2003) و همچنین رفتارهای منفی مادران با نشانههای درونی سازی شده در پسران و دختران رابطه دارد. تحقیقات جدید به سمت شناسایی مکانیسمهای واسطهای مرتبط با عوامل خانوادگی و اضطراب کودک متمایل شدهاند. به عنوان مثال، مک گین، کوکر و ساندرسون[15] (2005) ، در پژوهشی رابطهی بین فرزندپروری، اضطراب و نقش واسطهای تحریف شناختی را بررسی کردند و دریافتند که طرح وارهای شناختی منفی نقش واسطهای در رابطهی بین فرزندپروری نامناسب و اضطراب ایفا میکند.
یکی از متغیر هایی که می تواند بر رفتارهای فرزند پروری موثر باشد و آنها را شکل دهد، عقاید و نگرش هایی است که والدین در رابطه با تربیت فرزند دارند. نگرشهای فرزند پروری، یک جنبه برجسته از تربیت و مراقبت از کودک محسوب می شود نگرشهای فرزندپروری، تمایلات، حالات درونی، یا ارزیابیهای آشکار والدین را در مورد رفتار والدینی نسبت به کودک ، ادراک آنها از کودکان و دیدگاههای آنها نسبت به رشد کودک را منعکس میکند. (هولدن و بوک[16]، 2002). اگرچه نگرشهای والدینی ممکن است همیشه و به طور دقیق با رفتارهای آنها همپوشی نداشته باشد (سیگل[17]، 1992) ولی ارتباط بین نگرش و رفتار مادران مشخص شده است (ویتمن، بورکاوسکی، کیاگ، وید[18]، 2001) و همین طور رابطهی نگرشهای فرزند پروری با کارکردهای مادر و کودک در نمونههای مختلف نشان داده شده است (هولدن، 1995). نگرشهای فرزندپروری به طور خاص با رفتارهای معینی از والدین بخصوص در زمینه تربیت رابطه دارد. (هولدن وبوگ، 2002).
علاوه بر این عقاید و نگرش های فرزندپروری کارکرد های دیگری نیز دارد. توضیح بیشتر اینکه عقاید فرزندپروری به والدین درکنار آمدن با خواستههای روزانه کودکان در زمینه مراقبتی و تربیتی کمک میکند. این کمک برای کنار آمدن از این طریق انجام میشود که عقاید فرزندپروری چارچوب مشخصی از انتظارات کودک را فراهم میکند و آنها را قابل پیشبینی میکند. علاوه بر این نگرشهای تربیت فرزند والدین، میتواند تاریخچه روابط اجتماعی آنها و فرهنگ قومی آنها را منعکس کند (لایت فوت، والیسنر[19]،1992).
یکی از متغیر های شناختی که می تواند بر نحوه ی فعالیت ها، رفتارها و علایق افراد تاثیر گذار باشد، سبکهای تفکر است . به طور کلی سبکهای تفکر، به شیوههای ترجیهی افراد در استفاده از تواناییهای فردیشان