اجزاء مهم خودآگاهی
به منظور شناخت هر چه بهتر خود و افزایش سطح خودآگاهی تأمل بر روی اجزای خودآگاهی ضروری به نظر می رسد امّا از آن جا که شناخت خود و مهارت خودآگاهی طیف وسیعی از مباحث را در بر می گیرد و زمان مقتضی برای پرداختن به همه وجود ندارد ، فقط به بحث و گفتگو در خصوص برخی از مهم ترین اجزاء آن پرداخته می شود که عبارتند از :
۱ – ۳ – ۲ : ویژگی ها و صفات خود
واقعیت این است که افراد انسانی دارای طیف وسیعی از ویژگی ها هستند که بررسی همه ی آنها مقدور نیست . به همین دلیل ما بحث خود را بر روی سه دسته از ویژگی های ساده امّا بنیادی متمرکز می کنیم که شاید دسته ی وسیعی از ویژگی های خود از ترکیب همین چند گروه حاصل آید .
- ویژگی های جسمانی
- ویژگی های هیجانی
- ویژگی های رفتاری
۱ – ۱ – ۳ – ۲ : شناخت ویژگی های جسمانی
یکی از عوامل مؤثر در شناخت خود ، شناخت ویژگی های جسمانی و بدنی است . هر یک از ما از نظر جسمانی خصوصیاتی داریم که بعضی از آن ها را دوست داریم و برخی دیگر را دوست نداریم ، برای مثال قد بلندی داریم ، چشم های درشت ، بینی بزرگ و … هر چه قدر این ویژگی ها را عینی تر توصیف کنیم نشان دهنده ی این است که به خود توجه بیشتری داریم و دیگران هم بر این اساس بهتر ما را می شناسند . مثال : قد ۱۶۷ سانتیمتر ، وزن ۶۰ کیلوگرم ، چشم درشت و مشکی ، رنگ پوست سفید و … ۰
۲ – ۱ - ۳ – ۲ : شناخت ویژگی های هیجانی
همه ی ما در طول روز احساسات متنوعی را تجربه می کنیم ، غم ، شادی ، عصبانیت و … و اینها همه ی احساساتی طبیعی هستند و این احساسات از آن جایی ناشی می شوند که اتفاقاتی در محیط پیرامون ما به وقوع می پیوندند ؛ یعنی حوادثی در محیط پیرامون ما اتفّاق می افتد که باعث می شود احساسات متنوعی را تجربه کنیم . تجربه ی همه ی این احساسات امری طبیعی است امّا آنچه مهم است چگونگی بروز آن است . آیا وقتی عصبانی هستیم به خود اجازه می دهیم پرخاشگری کنیم و به دیگران آسیب بزنیم ؟ یا خودخوری می کنیم و به خود آسیب می زنیم ؟ واقعیت این است که بروز مناسب عصبانیت هنگامی است که نه به خود آسیب زده و نه به دیگری ، بلکه به شیوه ای مناسب و منطقی آن را بیان می داریم . توانایی درک صحیح و دقیق احساسات در همان لحظه ای که روی می دهند و فهمیدن این که در برخورد با موقعیت های مختلف چه تمایلاتی در ما به وجود می آید ، بخش مهمی از خودآگاهی است . به همین دلیل هم توجه و تمرکز بر روی هیجاناتی که تجربه می شوند و شناسایی آنها بسیار مهم است ؛ هر چند که در پاره ای اوقات و مخصوصاّ هنگام روبرو شدن با احساسات ناخوشایند ، این کار ممکن است بسیار زجرآور و ناخوشایند باشد ( محمدی ، ۱۳۸۷ ) .
۳ – ۱ – ۳ – ۲ : شناخت ویژگی های رفتاری
هر انسانی یکسری ویژگی های رفتاری دارد ، به انجام برخی رفتارها عادت کرده و مرتب آنها تکرار می کند . برای مثال خانم احمدی هر روز به موقع در محل کارش حاضر می شود . کارهای محوله را به موقع انجام می دهد . و… مجموعه ی این ویژگی های رفتاری باعث شده که او را کارمندی منضبط بدانند . توجه کنید که چون بحث در خصوص ویژگی رفتاری است ، ما فقط بر ویژگی های رفتاری بیانگر که بیانگر یک خصلت متمرکز شدیم . حال آن که ویژگی های دیگری هم چون ویژگی های هیجانی و … می توانند کامل کننده ی مجموعه ی ویژگی های رفتاری بیانگر یک خصلت خاص باشد . برای مثال خصلت مهربانی علاوه بر ویژگی های رفتاری ، دربردارنده ی ویژگی های هیجانی خاصی همچون عشق ، محبت و … می باشد ( محمد خانی ، ۱۳۸۰ ) .
۲ – ۳ – ۲ : شناخت توانایی ها ، استعدادها ، پیشرفت ها و تجربیات منفی
واقعیت این است که موقعیت ها و پیشرفت ها به یک سری کارهای بزرگ و عجیب مثل کشف جدیدترین عنصر شیمی ، یا یک اختراع عجیب و غریب محدود نمی شود بلکه منظور از پیشرفت و موفقیت انجام یک سری کارهای معمول زندگی است . شناخت واقعی از پیشرفت های خود ، آگاه بودن و به حساب آوردن آنها بر اعتماد به نفس فرد اثری مثبت بر جای گذشته و به فرد انگیزه حرکت می دهد . شهامت دیدن ناکامی ها و پذیرش آنها پیش شرط لازم برای حرکت در مسیر خودآگاهی است . واقعیت این است که دیدن پیشرفت ها و ناکامی ها به شکلی واقع بینانه ، به ما کمک می کند که بهتر بتوانیم به شناسایی نقاط قوت و ضعف خود بپردازیم . تجربیات منفی و ناکامی های موجود در زندگی مصداق های عینی و عملیاتی است که به ما نشان می دهد بخش عمده ای از نقاط قوت و ضعف ما در کجا قرار دارد و چگونه عمل می کند ( امامی نائینی ، ۱۳۸۵ ) .
۳ – ۳ – ۲ : شناخت نقاط قوت و ضعف
توانایی های انسان محدود است ، همه ی ما در برخی موقعیت ها ضعیف عمل می کنیم ، اشتباه کردن و داشتن نقطه ضعف هایی در هر فرد کاملاً عادی و طبیعی است ، نکته مهم این است که افراد قادر به شناسایی نقاط قوت و ضعف خود باشند و بتوانند آنها را بپذیرند و در جهت اصلاح آنها تلاش کنند ( محمد خانی ، ۱۳۸۵ ) .
۴ – ۳ – ۲ عزت نفس[۱] و خودپنداره[۲]
یکی از مؤلفه های مهم خود آگاهی عزت نفس است . عزت نفس به احساس ارزشمندی شخص اشاره دارد که تحت تاثیر عوامل عملکرد ، موفقیت ها ، توانایی ها ، ظاهر شخصی و قضاوت های افراد مهم است. عزت نفس پیامد مجموعه ای از عوامل فردی ، اجتماعی وخانوادگی است.عزت نفس بالا موجب اعتماد به نفس می شود که تصمیم گیری خوب و مستقلانه و برخورد مناسب با تعارضات بین فردی را تسهیل می نماید. عزت نفس افراد در محیط حمایت کننده و مثبت تقویت می شود. عزت نفس پایین یکی از عوامل خطر آفرین مصرف مواد است. عزت نفس چیزی است که افراد می توانند از طریق تجربه آن را افزایش دهند.برای داشتن عزت نفس بالا افراد باید اول بدانند چه چیزی در آنان احساسات خوب بوجود می آورد و سپس به گونه ای برنامه ریزی کنند که این نوع رویدادها در زندگی شان رخ دهد . ( محمدخانی ، ۱۳۸۵ ) .
خود پنداره یعنی اینکه ما خودمان را چگونه می بینیم ، یعنی تصویر یا برداشتی که هر کس از خودش دارد . طرز برداشت ما از خودمان تا حد زیادی به وسیله تجارب گذشته ما ، ( موفقیت ها و شکست های ما ) و آنچه دیگران درباره ما فکر می کنند، شکل می گیرد . برداشتی که هر کس از خودش دارد بر رفتار و عمل او تاثیر می گذارد . انسان ها معمولاً آنگونه عمل می کنند که فکر می کنند هستند . خود پنداره بر احساس ما از خودمان نیز تأثیر می گذارد. کسانی که احساس خوبی درباره خودشان دارند در مقایسه با کسانی که نگرش منفی به دیگران دارند، از اعتماد به نفس و رضایت بیشتری برخوردارند ، افراد موفق تری هستند ، و کمتر احتمال دارد که به سراغ سیگار ، مواد و سایر رفتارهای پرخطر بروند. هیچگاه پس از یک یا دو تجربه بد از خودتان خود پنداره منفی نسازید. اوضاع را بررسی کنید . به هر اندازه که می توانید به طور واقع بینانه تر به خود نگاه کنید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید. سعی کنید نقاط ضعف را اصلاح کنید . شما با تعیین اهداف خاص و رسیدن به آنها می توانید خود پنداره خود را تغییر دهید ( فتی ، موتابی ، محمدخانی و کاظم زاده عطوفی ، ۱۳۸۵ ) .
این موضوع برای متخصصان بهداشت روانی اهمیت خاصی دارد ؛ زیرا پندار فرد از شخصیت خود ، تا اندازه ی زیادی تصور او را درباره ی محیطش تعیین می کند ، و این دو عامل ، نوع رفتارهای او را طرح می ریزد . اگر تصور از خود ، مثبت نسبتاً متعادل است ، شخص دارای سلامت روانی است و اگر به عکس خودپنداری شخص ، منفی و نامتعادل باشد ، او از لحاظ روان تنی ناسالم شناخته می شود ( شاملو ، ۱۳۷۸ ) .
شناخت افکار و عقاید و ارزش های خود
ما انسان ها اغلب اوقات همانگونه رفتار می کنیم که احساس می کنیم و اغلب اوقات همانگونه احساس می کنیم که فکر می کنیم ؛ همه چیز به نگرش آدمی بستگی دارد . برداشت ها ، طرز تلقی ها و باورهای انسان تعیین کننده نوع برخورد او با جهان پیرامون خود است و حتی نوع برخورد ما با جهان اطرافمان بستگی به تفسیر ما از حوادث ، رویدادها و حتی اطرافیانمان دارد .تحقیقات نشان داده است که بین افکار ، رفتار و احساسات ارتباط وجود دارد . این ارتباط ، ارتباطی تعاملی است که هر یک بر دیگری تأثیر می گذارد .
ولی این چرخه با نوع فکر کردن ما آغاز می شود و همین موضوع ، اهمیت افکار را در شکل گیری احساسات و رفتار روشن می کند . بر این اساس ، هر گونه نگرش ، فکر یا انتظاری که موجب تشدید شدن احساسات و رفتارهای منفی شود ، “افکار ناکارآمد ” نامیده می شود . توانایی تشخیص افکار ناکارآمد و خنثی کردن آنها ، مهارتی است که پیامدهای مثبت آن ، کنترل کردن احساسات و رفتار است ( ناصری ، ۱۳۸۷ ) .
۶ – ۳ – ۲ : خودارزیابی صحیح