فهرست مطالب:
|
فهرست مطالب: -همای و همایون مثنوی عاشقانه ای است در داستان عشق همایون با همای دختر مغفور چین در بحر متقارب که خواجو آن را به سال 732 به اتمام رسانید. – مثنوی دیگری وی گل و نوروز است در بحر هَرج مدّس مخذوف در عشق شاهزاده یی به نام نوروز «گل» دختر پادشاه روم که شاعر آن را در برابر خسرو و شیرین نظامی سروده است. -روضه الانوار منظومه ای است در بحر سریع که وی را با توجه به مثنوی مخزن الاسرار نظامی که در حکمت وانواع حکایت سروده است. – کمال نامه منظومه ای ست عرفانی در دوازده باب بر وزن سیر العباد سنائی و گوهرنامه که بیش از هزار بیت است و در بحر هَزَج مدّس مخذوف و به نام امیر مبارزالدین نطفر حکمران کرمان و فارس سروده شده است،افزون بر اینها خواجوآثاری چون القلوب و -رساله البادیه و رسالهی سبع المثانی و رسالهی مناظره ی شمس و سحاب دارد. با مطالعه در آثار منظوم و منثور خواجو که مجموعه عظیمی را تشکیل می دهد به کمال تبّحر و استادی و مهارت وی در سرودن اقسام شعر با توجه به داستانهای غنایی، عرفانی و تاریخی، می توان پی برد، غزلیّات خواجو در میان آثار وی از پختگی، برجستگی، شیوایی و دل نشینی خاصّی برخوردار است که بخش عظیمی از این جذّابیت و دل نشینی غزلیّات مرهون انواع صور خیال در غزلیات اوست که نگارنده این پایان نامه به پژوهش (پایان) در صور بیانی غزلیات عاشقانه و عرفانی این شاعر شیرین سخن و سبک عراقی پرداخته است. 1-1- تاریخچه هر یک از علوم ادبی، علاقه مندان، پژوهشگران و مطالعه کنندگان ویژه ای دارد. گر چه دانش های ادبی همیشه مورد توجّه و علاقة دوست داران شعر و نویسندگی و علوم بلاغت بوده است امّا در میان این علوم، علم معانی و بیان، خصوصا بیانی که از مقوله صورخیال در شعر و نثر سخن می گوید و زبان ارجاعی را با پربار نمودن از فراهنجاری ها و ساختارشکنی های بلاغی و بیانی به سوی یک زبان کامل عیار ادبی و شاعرانه سوق می دهد. درست است که همه علوم ادبی به گونه ای از زبان ادب یعنی زبانی که فراسوی مرزهای زبان ارجاعی و عامیانه است، سخن می گویند و هر کدام به نوعی در زیبا کردن زبان ادبی و پیرایه و زیوربستن به قد وقامت زبان فارسی دری، می کوشند. اما علم بیان به درستی در شیوا و شرین و دل نشین کردن کلام در شهر کهن از روزگار سبک خراسانی، دخالت عمده و تاثیر برجسته و آفرینش های به جا ماندنی وماندگار داشته است.
هر یک از شاعران که دیرباز شعر کهن سروده اند، برای آگاهی بیشتر از زبان مادری و شناخت فراز و نشیبهای سخن چه از منظر ساختارهای زبانی و دستوری و چه شناخت واژگان (فقه اللّغه ) و چه آگاهی از صور بلاغی چهارگانه در حوزه شعر، بر خود لازم می دانستند که آثار پیشینیان را که درباره بیان در شعر، نگاشته شده بود و برجستگی های زبان ادبی و فراهنجاری را در حوزه بیان با ارائه و آفرینش بهترین نمونه ها و آثار نشان داده بود، مطالعه کنند و از نظرِ دقت آمیز و ظریف و نکته سنج خود بگذارنند. در میان نویسندگان، ادبای قدیم، نیز عدّه ای، شاعران جوان را به مطالعه آثار پیش از خود که اسوه و رهنمود و راهنمای خوب و نسبتا کاملی برای آنان بود، تشویق و ترغیب می نمودند. از آن جمله، نظامی عروضی سمرقندی است که در مقدّمة چهار مقاله در مورد بهره جویی شاعران از آثار گذشتگان، با ذکر کتاب ها و آثار نمونه، داد سخن داده و تاکید ورزیده است که شاعر نوپا و نوخاسته و جوان باید گردِ این کتاب ها بگردد و از شعر شاعران پیشینیان بیست هزاربیت پیش چشم داشته باشد (نظامی عروضی،1373 :5). اینکه تاکید نموده است، این همه شعر پیش چشم داشته باشد به این معناست که تقریبا این شمار انبوه از شعر گذشتگان را حفظ نموده و به وقت نیاز، برای تهیّج ذوق و تقویت طبع و داشتن حس و توان سرودن شعر، از خیل شعر به حافظه سپرده و از خرمن اشعار پیش چشم و حافظه داشته، به وقت فرصت بهره جویی کند و در گزینش واژگان و ترکیبات و تعبیرات و توصیفات و نیز ارائه صور خیال شاعرانه در ساختارهای تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه به خوبی بهره برداری کند و بداند از چه صورت بلاغی و بیانی، آن هم با چه قالب و ساختاری استفاده نموده و کلام را در پیمانه و ظرف صور خیال، مطابق با وزن و بحر شعر مورد نظر و فضا و مکان و مقام شایسته با کلامی بلیغ و رسا و زیبا در معنا و خوش تراش و موجز و یا با اطناب به جای خود، به معشوق، ممدوح، دوست یگانه و یا جمع فرهیختگان و دوست داران شعر و ادب عرضه و هدیه کند. بنابراین یکی از نقاط قوّت در سرودن شعر زیبا و فصیح و بلیغ رعایت اصول بلاغت و بیان در شعر بود و این امر، افزون بر شمّ خدادادی و داشتن ذوق و قریحه بالفطره، نیازمند مطالعه، مرور و ممارست در فنون بلاغت و صور خیال در شهر دیگران بود. شاعر بایستی دقّت می کرد که دیگران در گذشته به هنگام به سرودن شعر، چگونه از تنگناهای شعر با رعایت وزن و قافیه و گزینش لغات و ترکیبات مناسب سرافرازانه عبور کرده اند و چه هنرهایی آموخته و اندوخته بوده اند که نتیجه آن هنرها، ارائه یک قصیده یا غزل و یا قطعه زیبا و به جاماندنی از آنها شده است. قطعاً شاعران بزرگ در این یادگیری ها و به خاطر سپردن، و تمرین ذوقی و حالی در اوقات فراغت چه در ذهن و چه برروی کاغذ؛ از دیگران سبق برده و پیش افتاده بوده اند. تا کسی رنج شب درس و مطالعه و تحمّل بیخوابی نمی کرده و نفس و ذوق و ذهن خویش را با آثار برگزیدة ادبی گذشته، دمخور و مؤانس نمی دیده و از سرچشمه ذوق و طبع دیگر شاعران که به صورت سفینه و جُنگ و دیوان ظهور و جلوه کرده بود، بهره کافی نمی برده، کی و کجا می توانسته است که در میدان فصاحت و بلاغت، در کنار سخنوران بزرگ زمان خود و یا در ردیف شاعران گذشته از روزگار خود، هنرنمایی کند و از ذوق و قریحه اش اثر غزلی شیرین و لطیف و سنجیده و ظریف و یا قصیده ای مشحون به نکات و ظرایف بلاغی و بیانی، تراوش کند و بر صحیفة روزگار جاودان باقی بماند و کام جان ادب دوستان و علاقه مندان به شعر را با تک تک ادبیات خود، شیرین کند و مشام جان آنها را با عطر ظرایف و نکات بلیغ و فصیح شعر خویش، خوشبو و معطر کند؟ پس از روزگار سبک خراسانی و گذر زمان و ظهور و حضور گویندگان بزرگی در قصیده سرایی و شعر حماسی و سرودن غزل و قطعه و رباعی، راه شعر کهن برای ظهور گویندگان و شاعران فصیح و بزگ، با هنر نمایی های رودکی، فرّخی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی، انوری و در روزگار بعد عطار و مولانا و سعدی باز و بازتر شده بود. این مطلب را هم بخوانید : خواجوی کرمانی، واپسین حلقه شاعران پیش از خود و سرحلقه شاعران پس از خود است. دستمایه خواجو همه آن پشتوانة بلاغی، زبان آوری ها و هنرنمایی ها، خلق آثار زیبا در شعر غنایی و در سنایی و ارائه قطعات و غزلیّات و مثنوی های پیراسته و ویراسته و آراسته به فنون ادبی پیش از اوست. خواجو میراث خوارخیل عظیمی از شاعران پیش از خود است که در میان آنان، سعدی شیرین سخن حضور دارد که هیچ کس چون او، تاکنون غزل عاشقانه نسروده و نخواهد سرود: برحدیث من و حُسن تو، نیفزاید کس حد همین است سخندانی و زیبایی را (سعدی، 129:1373) سعدی خود، به فصاحت، شیوایی و بلاغت سخن خویش آگاه بوده است و بیت بالا که یکی از ابیات تعریف خود کرده سعدی است، وقوف او را در شیرین سخن و به گزینی و میدان داری در فصاحت و بلاغت به 2-2-2- دلایل سندیت قراءات مشهور از دیدگاه طبرسی.. 25 3-2- تاریخچه کتب اختلاف قراءات.. 26
فصل سوم: بررسی دیدگاههای ویژهی طبرسی درباره انواع اختلاف قرائت از بین صاحب نظران علم قرائت 30 مقدمه. 31 1-3- دیدگاه طبرسی درباره انواع اختلاف قرائتها 33 1-1-3- اختلاف در اعراب کلمات؛ که تفاوتی در صورت نوشتن و معنای آنها پدید نمیآورد. 33 2-1-3- اختلاف در اعراب که باعث تغییر معنا میگردد؛ نه صورت.. 34 3-1-3- اختلاف در حروف کلمات؛ که معنا را تغییر میدهد ولی صورت همچنان محفوظ است.. 36 4-1-3- اختلاف حروف که باعث تغییر صورت است؛ نه معنی.. 37 5-1-3- اختلاف کلمه؛ که صورت و معنا را تغییر میدهد. 38 6-1-3- اختلاف در جلو و عقب بودن کلمات.. 38 7-1-3- اختلاف در زیاد و کمی کلمات.. 38
2-3- بررسیها، ویژگیها و تحلیلها 39 1-2-3- توجه یا عدم توجه به حدیث سبعه احرف.. 39 2-2-3- اختلاف لهجه. 43 3-2-3- توجه به تغییر معنا و یا عدم توجه به آن. 46
فصل چهارم: ضوابط و معیارهای شناخت قرائت صحیح از دیدگاه طبرسی در مجمع البیان 48 1-4- ضابطه پذیرش قراءات.. 49 2-4- ضابطه پذیرش قراءات از دیدگاه طبرسی.. 51 1-2-4- مطابقت و سازگاری قرائت دیگر با آیات دیگر. 52 1-1-2-4- صریحاً و با ذکر آیه. 53 2-1-2-4- به طور اشاره و بدون ذکر آیه مورد نظر. 56 2-2-4- هماهنگی با قواعد ادبیات عرب.. 57 3-2-4- هماهنگی با قراءات مشهور. 65 4-2-4- هماهنگی با شعر شعرای عرب.. 68 این مطلب را هم بخوانید : 5-2-4- مطابقت با لغت.. 71 6-2-4- استفاده از روایات.. 74 7-2-4- استفاده از چند معیار با هم. 77
فصل پنجم: نقش اختلاف قرائتها در برداشتهای تفسیری مجمع البیان. 81 1-1: مار در ایران……………………………………………………………………………………………………80 1-2: مار در هند……………………………………………………………………………………………………..81 1- 3: نمادشناسی مار………………………………………………………………………………………………..82 2- ببر……………………………………………………………………………………………………………………84 2-1: ببر در ایران……………………………………………………………………………………………………84 2-2: ببر در هند……………………………………………………………………………………………………..85 2-3: نمادشناسی ببر…………………………………………………………………………………………………86 3- بوزینه(میمون)…………………………………………………………………………………………………….86 3-1: بوزینه در ایران………………………………………………………………………………………………..87 3-2: بوزینه در هند …………………………………………………………………………………………………87 3-3: نمادشناسی بوزینه…………………………………………………………………………………………….88 بخش سوم: تحلیل حکایت…………………………………………………………………………………………88 7- دیگر حیوانات «کلیله و دمنه» 1-آهو…………………………………………………………………………………………………………………..89 2- باخه………………………………………………………………………………………………………………….90 3- بط……………………………………………………………………………………………………………………91 4- پلنگ………………………………………………………………………………………………………………..92 5- خر…………………………………………………………………………………………………………………..92 6- خرچنگ…………………………………………………………………………………………………………..93 7- راسو…………………………………………………………………………………………………………………93 8- روباه…………………………………………………………………………………………………………………94 9- غوک……………………………………………………………………………………………………………….94 10- کبوتر……………………………………………………………………………………………………………..95 11- گربه………………………………………………………………………………………………………………96 12- گرگ…………………………………………………………………………………………………………….96 13- ماهی………………………………………………………………………………………………………………97 فصل سوم: بررسی کنشهای حیوانات و تحلیل ساختاری چند حکایت بخش اول: بررسی کنشها………………………………………………………………………………………100 1- آهو………………………………………………………………………………………………………………..100 2- باخه……………………………………………………………………………………………………………….100 3- ببر………………………………………………………………………………………………………………….101 4- بط…………………………………………………………………………………………………………………101 5- بوزینه……………………………………………………………………………………………………………..101 6- پلنگ……………………………………………………………………………………………………………..101 7- جغد……………………………………………………………………………………………………………….101 8- خر…………………………………………………………………………………………………………………101 9- خرچنگ…………………………………………………………………………………………………………102 10- خرگوش………………………………………………………………………………………………………102 11- راسو…………………………………………………………………………………………………………… 102 12- روباه……………………………………………………………………………………………………………102 13- زاغ………………………………………………………………………………………………………………103 14- شتر……………………………………………………………………………………………………………..103 15- شغال……………………………………………………………………………………………………………103 16- شیر……………………………………………………………………………………………………………..104 17- غوک………………………………………………………………………………………………………… 106 18- فیل……………………………………………………………………………………………………………. 107
19- کبک………………………………………………………………………………………………………….107 20- کبوتر………………………………………………………………………………………………………….107 21- گاو…………………………………………………………………………………………………………….107 22- گربه……………………………………………………………………………………………………………107 23- گرگ………………………………………………………………………………………………………….108 24- مار……………………………………………………………………………………………………………..108 25- ماهی…………………………………………………………………………………………………………..108 26- مرغ ماهیخوار……………………………………………………………………………………………….108 27- موش…………………………………………………………………………………………………………..108 بخش دوم: تحلیل ساختاری چند حکایت………………………………………………………………….109 1- حکایت «شیر و خرگوش» ……………………………………………………………………………….109 1-1: بررسی ساختار کلی دو حکایت…………………………………………………………………………..111 1-2:تحلیل تشابهات………………………………………………………………………………………………..113 1-2-1: خصوصیات قهرمان در حکایت شیر و خرگوش………………………………………………..113 1-2-2:خصوصیات قهرمان در حکایت بهیم سین و باکه………………………………………………..114 1-3: خصوصیات ضد قهرمان……………………………………………………………………………………115 1-3-1: در حکایت شیر و خرگوش…………………………………………………………………………115 1-3-2: در حکایت بهیم سین و باکه………………………………………………………………………..115 1-4: چاره جوییها………………………………………………………………………………………………116 1-5:همانندیهای داستان ضحاک در شاهنامه با حکایت شیر و خرگوش و بهیما و باکه……….118 1-5-1: خصوصیات قهرمان در داستان ضحاک………………………………………………………….118 1-5-2:خصوصیات ضدقهرمان در داستان ضحاک……………………………………………………..118 1-5-3: چاره جویی در داستان ضحاک……………………………………………………………………119 2- حکایت »شیر و گاو»…………………………………………………………………………………………121 3- بررسی تطبیقی ساختار داستان بوف و زاغ با داستان پادشاه جهود و نصرانیان:……………….122 4- داستان پادشاه و برهمنان در کلیله و دمنه……………………………………………………………….127 4-1 بررسی ساختاری داستان پادشاه و برهمنان در کلیله و دمنه با داستان بهرام گور و کنیزک در هفت پیکر نظامی …………………………………………………………………………………………………..129 فصل چهارم: بیان دو عامل دیگر ماندگاری «کلیله و دمنه» بخش اول: بررسی چند اندیشهی بارز دینی………………………………………………………………..134 1-1: زن در کلیله و دمنه………………………………………………………………………………………..134 1-2: زهد و ریاضت……………………………………………………………………………………………. 138 1-3 : دوستی و ایثار و حفظ پیمان…………………………………………………………………………..139 1-4 : حفظ جانوران و محیط زیست………………………………………………………………………..140 بخش دوم: کلیله و دمنه و تأویلهای رمزی………………………………………………………………..143 فصل پنجم: نتیجه گیری…………………………………………………………………………………….153 پینوشت…………………………………………………………………………………………………………..167 تصاویر………………………………………………………………………………………………………………182 چکیده انگلیسی(abstract)……………………………………………………………………………..193 فهرست منابع…………………………………………………………………………………………………… 194 چکیده: حضور مؤثر حیوانات در حیات آدمی باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشه های انسان قرار گیرد. قابل توجه است که حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی می کنند. این مطلب را هم بخوانید : پایان نامه درباره تحقیق رشته کامپیوتر - - دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۸
یکی از آثاری که حیوانات در آن ایفای نقش می کنند «کلیله و دمنه» است که اصل آن به نام «پنجاتنترا» از سرزمین هند و جایگاه رواج و شهرت آن در سرزمین ایران بوده است و در میان هر دو ملت ایران و هند جایگاه و اهمیت ویژهای دارد. با تأمل در نقش و کنش حیوانات این اثر مشاهده میشود حیوانات نقشآفرین آن، روزگاری کهن دارای نقش و جایگاه مهمی در اساطیر بوده اند. برخی حیوانات آن همچنان پشتوانهی اساطیری و نمادین خود را حفظ کردهاند و کنشهای آنها نیز مطابق جنبهی نمادینشان در اساطیر است. نگارنده در پژوهش حاضر به نمادشناسی حیوانات کلیله و دمنه بر مبنای اساطیر هند و ایران و مقایسه پشتوانهی اساطیری آنها در دو سرزمین و همچنین به بررسی کنشهای این حیوانات در حکایتهای کلیله و دمنه، پرداخته است. ساختار پژوهش در نگاهی گذرا چنین است: فصل اول شامل «كلیات» است و فصل دوم به نمادشناسی حیوانات «كلیله و دمنه» بر مبنای اساطیر هند و ایران اختصاص دارد. در فصل سوم، كنشهای حیوانات در «كلیله و دمنه» و ساختار چند حكایت، مورد مقایسه و بررسی قرار میگیرد. فصل چهارم، شامل نگاهی هر چند گذرا، به جایگاه «كلیله و دمنه» در چند اثر عرفانی است. در فصل پنجم نتیجهی مباحث این پژوهش بیان خواهد شد. فصل اول: کلیات 1- مقدمه اسطوره از مفاهیمی است که ارائه یک تعریف جامع از آن، كه دربرگیرندهی همهی مفاهیم و مطابق با فرهنگهای مختلف باشد، کار دشواری است. پژوهشگران، بر اساس دیدگاههای خاص خود، تعاریفی از اسطوره ارائه دادهاند. در این پژوهش نیز باید ابتدا تعریف خاصی از اسطوره پذیرفت و ارائه داد. ژاله آموزگار در بخش اساطیری «تاریخ ایران باستان» مطالبی دربارهی اسطوره آورده است که با مباحث پژوهش حاضر همخوانی بیشتری دارد: «اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیر مترقبه. قدرت تخیل، نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد. خدایان به این ترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همهی ویژگیهای یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند…از سوی دیگر اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونهای ناخودآگاه، برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار می کنند آرامشی به آنها دست میدهد…»(آموزگار،1383: 54) به عبارت دیگر، «اسطوره» بیان بینش و تفکر انسان ابتدایی در برخورد او با پدیدههای پیرامونش است. حضور مؤثر جانوران در حیات آدمی باعث شده این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت بیان اندیشه های انسانها قرار گیرند. حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و قصهها و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی می کنند و در برخی موارد پشتوانهی نمادین و کهن خود را(هر چند کمرنگ) حفظ کردهاند و ریشه بعضی از خویش کاریهایشان را میتوان در پشتوانهی اسطورهای آنها مشاهده کرد. 1-1- تعریف نماد نماد معانی متفاوت و مختلفی دارد. در ایران نماد درمعنای لغوی خود چنانکه در لغتنامهی دهخدا و به نقل از آنندراج آمده است، به معنای «فاعل»، یعنی ظاهر کننده و نشاندهنده و مظهر واقع شدن است. اما در دوران جدید، این واژه عمدتاً در «غیر ما وُضع له» به کار رفته است و غالباً با نقشهای کنایی، استعاری و حتی گاه در معنای نشانه و علامت استعمال شده است.(ر.ک:قبادی،1374: 339) کلمهی نماد، برابر(symbole)، در زبان فرانسوی است؛ «لغت symbole از واژهی یونانی«sumballein» میآید که به معنی به هم پیوستن و اتصال است. هر sumbalon در اصل نشانهای برای شناخت و بازشناسی بوده است، یعنی یک نیمه از آنچه را كه هرگز ندیده باشند، چون برادر بدانند و بپذیرند.»(ستاری،1366: 9) نماد همیشه سرشار از راز و رمز است. «از ابتدا که معرفت بشری از افسانهها و اساطیر فراتر آمده یعنی قالب فرضیه و فلسفه به خود گرفت تاکنون، تعریف نماد همچنان چند پهلو و ناگشوده باقی مانده است.»(قبادی،1374: 342) تعریف نماد از نظر اصطلاحی نیز بسیار گسترده و وسیع است و اغلب صاحبنظران، نماد را از دیدگاهی ویژه و سازگار با قلمرو کاری خویش تعریف کردهاند؛ چنانکه روانشناسان، فلاسفه، اسطورهشناسان، ادیبان و… هر کدام تعریفی متفاوت از نماد ارائه داده اند؛ البته در همه این تعاریف یک نقطهی مشترک وجود دارد و آن این است که: نماد بر معنی و مفهومی، ورای آنچه ظاهر آن مینماید دلالت دارد؛ معنی ای پوشیده و پنهان که باید کشف شود. به تعریف نماد از چند دیدگاه مختلف اشاره میشود که این تعاریف برگرفته از مقاله «نظری بر نمادشناسی و اختلاف و اشتراک آن با استعاره و کنایه» است: نماد در علم روانشناسی به معنی وجه آشکار و نمایان صورت مثالی ناشناخته و فینفسه بیاننشدنی است. هر صورت مثالی می تواند در جامهی نمادهای مختلف ظاهر گردد. این نمادها به نوبهی خود میتوانند مجموعهی صورتهای گوناگونی را تشکیل دهند و به شکل دسته های تصاویر به هم پیوستهای درآیند. از نظر یونگ، نمادهای گوناگون مجسمکننده صورت مثالی هستند.(ر.ک:باستید،1370: 70) «در فرهنگ فلسفی، نوشتههای سمبلیک و نمادین، آثاری مبتنی بر صور الهامی در مقابل تفکر منطقی مبتنی بر معانی مجرد، تعریف شده است. میرچا الیاده رمز و نماد را دنباله و ادامهی تجلی قداست در اساطیر نظران و پژوهشگران قرار داشته اند، اما این فکر را در من ایجاد کرد که توانایی این که، سخنی فراتر از آن چه بزرگان و منتقدان در باب آنها گفته اند، را ندارم، لیکن علی رغم تمایلم، از انتخاب آنها صرف نظر
این مطلب را هم بخوانید : |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|