فصل اول
بیان مسأله
سلامتی مفهوم وسیعی دارد و تعریف آن تحت تاثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار می گیرد، ضمن اینکه سلامتی یک روند پویاست و با گذشت زمان مفهوم آن تغییر خواهد کرد. قدیمی ترین تعریفی که از سلامتی شده است عبارتست از بیمار نبودن. پندر(1996)
می گوید” تمام افراد سالم به طور یکسان سالم نیستند “. این جمله نشان می دهد که مفهوم سلامتی مطلق نبوده و نسبی می باشد و هر فرد در مقایسه خود با شرایط قبلی اش و یا مقایسه خود با دیگران آنرا معنی
می کند و در زمانها و مکانهای مختلف ممکن است مفهوم آن متفاوت باشد(1). طبق آخرین تعریف سازمان جهانی بهداشت سلامتی یک مساله چند بعدی است که سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی را
در بر می گیرد(2).
در چند دهه اخیر سلامتی به عنوان یک حق بشری و یک هدف اجتماعی بیان شده است(1). در این دیدگاه جدید سلامتی به عنوان یک حق اساسی برای انسان، یک بخش تلفیق یافته توسعه و پیشرفت و یک هدف اجتماعی جهانی در نظر گرفته شده است. باید یادآور شد که سلامتی جزء مسئولیتهای فردی، کشوری و بین المللی بوده و حفظ آن یک سرمایه گذاری عمده اجتماعی است و برای ارتقاء سلامت باید به تمام ابعاد و جوانب سلامتی فردی و سلامت کلی جامعه توجه کرد(3).
همانگونه که دامنه بسیار وسیعی از تعاریف مرتبط با سلامتی وجود دارد، تعیین کننده های فراوان و متنوعی هم بر سلامت افراد جامعه تاثیرگذارند که مهمترین آنها شامل وراثت، عوامل فردی، عوامل اجتماعی، عوامل محیطی، سبک زندگی افراد، نظام مراقبت بهداشتی و خدمات ارائه شده است. آمارها حاکی از آن است که 53 درصد از علل مرگ و میرها به سبک زندگی، 21 درصد به عوامل محیطی، 16 درصد به عامل ارث و10 درصد به سیستم ارائه خدمات بهداشتی درمانی مربوط می باشد(1).
امروزه متخصصان سلامت شیوه زندگی را یکی از مهمترین عوامل موثر بر سلامتی می دانند و اهمیت سبک زندگی مطلوب تاحدی است که امروزه شاخه جدیدی در علوم پزشکی به نام ” طب سبک زندگی” بوجود آمده که کاربرد آن در پیشگیری و کنترل بیماریهاست(1). باید گفت سبک زندگی ترکیبی از الگوهای رفتاری و عادات فردی (نظیرعادات غذایی، تحرک و عدم تحرک، تفریحات سالم، اعتیاد به دخانیات و الکل، ارتباط با سایر افراد جامعه و…) بوده و خود تحت تاثیر عوامل متعددی همچون فرهنگ، نژاد،مذهب، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و… می باشد(4). سبک زندگی بسیاری از جنبه های زندگی ما را شامل شده و بر سلامت ما تاثیر می گذارد. سبک زندگی افراد در خانواده ها پایه ریزی شده و از طریق روابط متقابل افراد با والدین، دوستان، خواهر، برادر و افراد هم سن و سال آموخته می شود. از این رو سبک زندگی افراد با یکدیگر متفاوت بوده و تحت تاثیر عوامل فردی و اجتماعی است(5) .
برای آنکه بتوانیم برنامه ریزی مناسبی برای حفظ و ارتقاء سلامت افراد جامعه داشته و سبک زندگی مطلوب را ترویج دهیم، ابتدا باید عوامل خطر تهدید کننده سلامتی راشناسایی کنیم. بررسی های متعدد نشان داده است که مهمترین عوامل خطر تهدید کننده سلامتی عبارتند از: رژیم غذایی نامناسب، بی تحرکی، کمی فعالیت بدنی و مصرف سیگار. این عوامل از اصلی ترین علل بروز بیماریهای قلبی، هایپرتانسیون، چاقی، دیابت نوع2، استئوپروز، پوسیدگی دندانها، سکته های مغزی و تعدادی از سرطانها می باشند(6). کنترل عوامل خطر در سبک زندگی و عادات غیربهداشتی مانند تغذیه نامناسب، فقدان فعالیت ورزشی، استعمال سیگار، مصرف الکل و مواد مخدر تقریبا سبب کاهش حدود 50 درصد از مرگهای زود هنگام می شود(7).
اگرچه سلامت و تندرستی مساله ای است که باید در میان تمام اقشار و گروه های سنی جامعه مورد توجه باشد، اما به دلیل نقش تعیین کننده جوانان به عنوان سرمایه های انسانی هر جامعه ای، تندرستی آنها باید در محور توجه باشد(1). جوانان به علت اینکه در معرض استرسها و فشارهای زیاد روحی بوده و غالبا در مورد آینده خود نگرانیهای بسیاری دارند، ممکن است در این مرحله از زندگی شیوه های سالم یا ناسالم سبک زندگی را برگزینند(4). این دوران به علت اینکه افراد اغلب عادات و رسوم زندگی و نگرشها را کسب می کنند، زمانی است که بیشترین تغییرات در فرد اتفاق می افتد. خطرپذیری بخشی از فرایند رشد جوانان است اما به دلیل اینکه آگاهی کمی نسبت به پیامدهای خطر دارند با مشکلات زیادی مواجه
می شوند(8). گزارش سازمان جهانی بهداشت حاکی از آنست که 70 درصد مرگها بدنبال رفتارهایی رخ
می دهند که در نوجوانی رخ داده و قابل اصلاح بوده اند. بنابراین از آنجا که افراد جوان در عین با نشاط و فعال بودن ممکن است درک صحیحی از ارزش تندرستی نداشته باشند، لذا تمرکز بر نیازهای بهداشتی و سلامتی آنان این شانس را افزایش می دهد که بزرگسالان آینده یک روش زندگی سالم داشته باشند(9).
استعمال سیگار یکی از عوامل مهم تهدید کننده سلامتی افراد خصوصا جوانان بوده و یکی از اولویت های بهداشت عمومی برای كاهش شیوع مصرف سیگار، پیشگیری از سیگاری شدن جوانان است .استدلال برای پیشگیری از مصرف سیگار در جوانان بر این پایه است كه اگر مصرف سیگار در دوران جوانی شروع نشود سیگاری شدن فرد در آینده احتمال كمتری دارد. به عبارتی دیگر هرقدر کشیدن سیگار در سنین پایین تر شروع شود احتمال ترک آن در بزرگسالی کمتر است. حتی تجربه نامكرر مصرف سیگار در جوانی خطر مصرف سیگار در بزرگسالی را به طور چشمگیری افزایش می دهد. بنابراین برای كاهش شیوع مصرف سیگار متمركز كردن اقدامات پیشگیری و كنترل در این گروه سنی پرثمر خواهد بود(10).
سیگار نسبت به مواد مخدر ماده ای است که به آسانی در دسترس عموم قرار دارد و قبح اجتماعی آن نیز کم است. بنابر این مردم بویژه جوانان و نوجوانان به آسانی به استعمال سیگار روی می آورند و در اثر تداوم مصرف به آن معتاد می شوند. اعتیاد به سیگار علاوه بر عوارض جسمانی و روانی در فرد، سلامت جامعه را از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز مورد تهدید قرار می دهد(11).
بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای ایالات متحده مهمترین و قابل پیشگیری ترین علت مرگ در آمریکا مصرف سیگار می باشد. در این کشور سالانه 443000 نفر بر اثر استعمال سیگار گرفتار دام مرگ می شوند(12). اگر الگوهای کنونی استفاده از تنباکو در ایالات متحده ادامه یابد حدود 5 میلیون فرد زیر 18 سال در اثر بیماریهای ناشی از سیگار دچار مرگ زودرس می شوند(13).
آمارها حاکی از آنست که در حال حاضر در کل جهان حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر سیگاری وجود دارد و برآورد می شود تا سال 2030 یک میلیارد نفر دیگر از بزرگسالان جوانتر شروع به کشیدن سیگار خواهند کرد. 47 درصد مردان و 12 درصد زنان در جهان سیگار می کشند. تا پایان قرن بیستم مصرف دخانیات حدود 62 میلیون نفر(52 میلیون مرد و10 میلیون زن) را در کشورهای توسعه یافته از بین برده است که حدود نیمی از این مرگها در سنین 35 تا 69 سالگی اتفاق افتاده است(14). بر اساس برآوردهای سازمان جهانی بهداشت در سال 2015، مصرف سیگار در مقایسه با ایدز 50 درصد بیشتر مرگ و میر را در برخواهد داشت و 10 درصد تمامی مرگ و میرها در جهان مرتبط با مصرف سیگار خواهد بود(15).
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی مصرف سیگار در کشورهای توسعه یافته 20 درصد مرگهای قابل پیشگیری را تشکیل می دهد و از سوی دیگر باعث افزایش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف به خصوص بیماریهای قلبی عروقی، ریوی و بدخیمی ها و… می گردد. درعین حال روند سیگاری شدن در کشورهای پیشرفته رو به کاهش است به طوری که شیوع سیگار کشیدن در آمریکا از 4/36 درصد در سال 1997 به 3/22 درصد در سال 2004 رسیده است. بر عکس در کشور هندوستان 4 برابر و در گینه نو سه برابر افزایش یافته است (16). طبق آمار اعلام شده توسط وزارت بهداشت در سال 1380 شاخص مصرف سیگار در کل کشور در افراد بالای 15 سال 2/13 عدد سیگار است (در شهر 7/12 درصد و در روستا 9/11درصد) (14). رئیس مرکز سلامت محیط وزارت بهداشت در سال 1390 عنوان نمود 21 درصد مردان و 1 درصد زنان به طور روزانه سیگار می کشند. سیگاریها سالانه 1740 میلیارد تومان صرف خرید و استعمال سیگار می کنند و سالانه 3 برابر همین مبلغ در کشور خرج درمان بیماریهای ناشی از مصرف و استنشاق سیگار
می شود(17). بر اساس طرح بررسی سلامت و بیماری در ایران توسط معاونت پژوهشی وزارت بهداشت که در سال 1380 صورت گرفته است، در گروه سنی 15 تا 69 سال تعداد افراد سیگاری 6/14 درصد از کل جمعیت کشور است و این تعداد در مردان بطور معناداری بیشتر است(2/27 درصد در مقابل4/3 درصد) (18).
به عقیده اغلب محققین کلید اکثر انحرافات اجتماعی دو چیز است: سیگار و الکل. ارتباط نزدیکی بین مصرف سیگار و انحرافات مختلف وجود دارد. در کسانی که سیگار می کشند احتمال مصرف الکل، برقراری روابط جنسی نامشروع، افت تحصیلی و مصرف مواد مخدر خیلی بیشتر است به نحوی که مصرف سیگار را دروازه این انحرافات می نامند. فقر نیز که سر منشاء اغلب انحرافات اجتماعی است توسط دخانیات تشدید می گردد، چرا که مصرف دخانیات منابع قلیل خانواده های فقیر را از غذا و سایر ضروریات زندگی به سویی دیگر معطوف می دارد(19). علت واحدی برای شروع سیگار در نوجوانان وجود ندارد، بلکه کشیدن سیگار رفتار پیچیده ای است که با عوامل روانی- اجتماعی، بیوشیمیایی و اقتصادی – سیاسی در ارتباط است(20). مطالعات متعددی به تعیین علل شروع و تداوم استعمال سیگار در میان گروه های مختلف جامعه پرداخته اند. در بسیاری از آنها مهمترین انگیزه مصرف سیگار در بین نوجوانان خودنمایی است زیرا با این عمل آنها می خواهند به دیگران نشان دهند که بزرگ شده اند و دوران کودکی را پشت سر گذاشته اند(21). سایر عوامل زمینه ساز عبارتند از: سیگاری بودن شخصیت های انتخاب شده به عنوان الگو، وجود فرد سیگاری در خانواده(بویژه پدر)، ارزان بودن و دسترسی راحت به سیگار، جنسیت(مذکر)، خریدن و روشن کردن سیگار برای والدین، سطح اجتماعی-اقتصادی والدین، دوستان سیگاری و تعارف سیگار که در این میان داشتن والدین و دوستان سیگاری و تعارف سیگار و تکرار این عمل مهم ترین عوامل در تداوم سیگار کشیدن است(22). جهت پیشگیری از مصرف سیگار باید توجه ویژه ای به جوانان نمود. جوانان بدلیل عوامل خطراجتماعی، جمعیتی، محیطی و فردی بیشتر در معرض استعمال سیگار هستند. عوامل خطر اجتماعی و جمعیتی مرتبط با استعمال سیگار شامل خانواده با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین است. عوامل خطر محیطی شامل دسترسی و موجود بودن سیگار، مصرف سیگار توسط همکلاسی ها، خواهر و برادرها و بی توجهی والدین به این مساله می باشد. عوامل خطر فردی شامل کمبود اعتماد به نفس، وجود این عقیده که استعمال سیگار منفعت دارد و ناتوانی در رد کردن پیشنهاد استفاده از تنباکو می باشد(23).
این مطلب را هم بخوانید :
در مقابل ازعوامل بازدارنده استعمال سیگار می توان به اعتقادات و پایبندی به دستورات و احکام مذهبی و انجام فرایض دینی(شرکت در نماز، مراسم مذهبی، مطالعات مذهبی، شرکت در گروه ها و انجمنهای مذهبی) اشاره نمود(24).
برای داشتن درک صحیح از رفتارهای نامناسب بهداشتی افراد جامعه و جهت پیشگیری از نهادینه شدن سبک های نامناسب زندگی(مانند استعمال سیگار)ضروری است عوامل موثر بر بروز اینگونه رفتارها شناسایی شده و مداخلات بهداشتی مناسب توسط مراقبین بهداشتی انجام شوند(25). توصیه شده که در برنامه ریزی ها به منظور مطالعه و تغییر رفتار و انجام پژوهشهای کارآمد از الگوها و نظریه های مطالعه رفتار استفاده شود(26). الگوها و نظریه ها راهنمای فعالیتهای بهداشتی و ارتقاء سلامت هستند. نظریه ها
می توانند به پرسشهای برنامه ریزان در مورد اینکه چرا مردم رفتار مطلوب مورد نظر را ندارند و چگونه باید رفتارها را تغییر داد پاسخ دهند(27). الگوی باور بهداشتی[1] که یکی از پرکاربردترین مدلها در زمینه رفتارهای بهداشتی می باشد به عنوان یک مدل فردی مطالعه رفتار بهداشتی است که رابطه بین اعتقاد بهداشتی و رفتار بهداشتی را می سنجد و بر این فرضیه استوار است که رفتار پیشگیری کننده بر اساس اعتقاد شخص است. این الگو در دهه 1950 میلادی توسط گودفری هوکبام [2] و اروین روزن استاک [3]در آمریکا پایه ریزی(21) و سپس توسط بیکر و میمن [4]در سال 1974 برای بالا بردن کارایی آن اصلاح شد. این الگو یکی از اولین تئوریهایی است که منحصرا برای رفتارهای مربوط به سلامت بوجود آمد و درآغاز به عنوان یک شیوه ساختاری برای بیان و پیش بینی رفتار بهداشتی و پیش گیری کننده مطرح و توسعه پیدا کرد. الگوی باور بهداشتی در ابتدا به منظور توضیح دلایل عدم مشارکت افراد در برنامه های پیشگیری یا تشخیص بیماری مطرح گردید. سپس در این مدل تجدید نظر شد و انگیزه های بهداشت عمومی، پاسخ افراد به بیماری و رفتار در نقش بیمار و پذیرش رژیمهای درمانی را نیز در برگرفت و در طراحی و اجرای برنامه های آموزشی نیز بکار رفت. این مدل تئوریهای تصمیم گیری روانشناختی را (که در تلاش برای توضیح عمل در قالب یک موقعیت انتخابی هستند) به یک تصمیم شخصی در مورد رفتارهای بهداشتی جایگزین مرتبط می سازد. همچنین مداخلاتی را پیشنهاد می کند که احتمالا مشارکت افراد را در رفتارهای محافظت کننده سلامتی افزایش می دهد و می تواند چارچوبی موثر به منظور تدوین استراتژیها و برنامه های آموزش سلامت باشد. مدل اعتقاد بهداشتی اینطور فرض می کند که کنش وابسته به سلامت بستگی به وقوع همزمان سه دسته از عوامل دارد: 1- وجود انگیزش کافی (یا نگرانی بهداشتی) تا موجب برجسته سازی و قابل توجه نشان دادن مسائل بهداشتی گردد. 2- این باور که شخص نسبت به یک مسئله بهداشتی جدی یا در برابر پیامدهای آن ناخوشی یا اختلال، حساس(آسیب پذیر) می باشد که اغلب تهدید درک شده نامیده می شود. 3- این باور که پیگیری یک توصیه بهداشتی خاص، در کاهش تهدید درک شده و با یک هزینه قابل قبول از نظر ذهنی مفید خواهد بود. این الگو در پژوهشهای رفتاری، پیشگیری اولیه و پیشگیری ثانویه مورد استفاده قرار گرفته است. با این وجود این کاربردها را می توان در قالب سه دسته جای داد:
1) مدلسازی پژوهش رفتاری و ایجاد ابزار. 2) پیشگیری اولیه، یعنی هنگامی که الگوی باور بهداشتی برای آموزش بهداشت در مورد پیشگیری از بیماری یا برای حفاظت اختصاصی بر علیه بیماریها نظیر ایمن سازی بکار رفته است. 3) غربالگری بیماریها، پذیرش درمان و سایر وظایف مربوط به پیشگیری ثانویه. برخی از نمونه پژوهشهایی که در آنها از مدل الگوی باور بهداشتی استفاده شده است بدین قرارمی باشد: ایجاد مقیاس اعتقاد بهداشتی برای ایدز، ارتقاء استفاده از کلاه ایمنی، ابزار غربالگری سرطان pestan، ارتقاء رفتار تغذیه ای سالم، تعیین عوامل پیش بینی کننده رفتارهای بهداشتی در دانشجویان، استعمال دخانیات در دانشجویان، مدل سازی اجتماعی- روانشناختی برای افراد دیابتی، ترویج واکسیناسیون بر علیه هپاتیت، غربالگری سرطان دهانه رحم و غربالگری پوکی استخوان و سل(21و28). با بهره گرفتن از الگوی باور بهداشتی و تعیین عوامل موثر بر استعمال سیگار می توان به خوبی برای پیشگیری از بروز(پیشگیری اولیه) این رفتار نامناسب بهداشتی برنامه ریزی کرد(29). مفروضات اصلی این الگو عبارتند از تهدید درک شده [5] (که خود تحت تاثیر دو عامل حساسیت درک شده[6] و شدت درک شده [7] می باشد)، موانع درک شده[8]، منافع درک شده[9] و راهنماهای عمل[10]و خودکارآمدی[11]. براساس این مدل برای اتخاذ عملکردهای پیشگیری کننده از کشیدن سیگار، افراد باید نخست در برابر مسئله (ابتلا به سیگار کشیدن یا مواجهه با دود آن) احساس خطر نمایند(حساسیت درک شده) و سپس عمق این خطر و جدی بودن عوارض مختلف آن در ابعاد جسمی، اجتماعی، روانی و اقتصادی خود را درک کنند(شدت درک شده) و مفید و قابل اجرا بودن برنامه پیشگیری از کشیدن سیگار را باور نموده(منافع درک شده) و خود را قادر به غلبه بر عوامل بازدارنده از ترک سیگار بدانند(موانع درک شده) تا در نهایت به عملکرد پیش گیری کننده از کشیدن سیگار اقدام کنند(29). اگر چه برخی محققین بیان کرده اند که برای درک بهتر دلایل رفتارهای پیچیده مانند استعمال سیگار باید الگوی باور بهداشتی با الگوهای دیگری همچون تئوری عمل منطقی[12] ادغام شود، اما با این وجود الگوی باور بهداشتی بدلیل گنجاندن دو مقوله باورهای بهداشتی و فاکتورهای اجتماعی در درون خود می تواند یک مدل خوب برای پیش بینی رفتارهای مرتبط با استعمال سیگار باشد(25).
اگرچه اعتیاد به سیگار یکی از معضلات جوامع انسانی است که در تمامی اقشار جامعه، از بیسواد تا تحصیل کرده مشاهده می شود ولی وجود آن در قشر تحصیل کرده سیستم بهداشت و درمان کشور یکی از معضلاتی است که تاثیرات مخرب روی این سیستم می گذارد(30). مرگ زودرس و قابل پیشگیری میلیونها نفر از افراد آموزش دیده و مهارت یافته در سنین دارای حداکثر بازدهی که خود نقش مهمی در کنترل و مبارزه با مصرف سیگار دارند فراتر از حدود ملی است. آنها می توانند به مردم آموزش داده و از سیاستهای جهانی کنترل اعتیاد حمایت نمایند(31). رفتار دانشجویان علوم پزشکی که صاحبان آینده مشاغل پزشکی و بهداشتی هستند، باید الگویی برای سایر افراد، خصوصا کسانی که از خدمات آنها بهره می جویند باشد. لذا این گروه بایستی انسانهایی آراسته به صفات عالی و انسانی باشند و در کار خود دقیق و دلسوز باشند تا بتوانند اعتماد کسانی را که از خدمات آنها بهره می جویند جلب نمایند(32). عقاید، نگرش و رفتارهای بهداشتی دانشجویان علوم پزشکی می تواند سرویسهای درمانی را که آنها برای بیماران خود ارائه می نمایند تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل آگاهی، رفتار، عملکرد و نگرش کارکنان بهداشتی هم در عمل و هم درآموزش، عامل اساسی پیشرفت سیاستهای کنترل دخانیات محسوب می شود (33).
پرستاران بهداشت به عنوان اعضاء تیم بهداشتی – درمانی نقش به سزایی جهت نیل به این اهداف دارند. طبق تعریف انجمن بهداشت عمومی آمریکا، پرستار بهداشت کسی است که ” ارتقاء و حفاظت از سلامت مردم، با تکیه بر دانش پرستاری، بهداشت عمومی و علوم اجتماعی ” را برعهده داشته و فعالیت وی متوجه افراد، خانواده ها، گروه ها و جمعیتها می باشد(34). پرستاران بهداشت جامعه وظایف متعددی را برعهده دارند از جمله بررسی، برنامه ریزی، سازمان دهی و اجرای برنامه های توسعه سلامتی برای گروه های سنی مختلف و یا برای مشکلات بهداشتی موجود در جامعه. شناسایی گروه های آسیب پذیر که در آنها احتمال بروز مشکلات بهداشتی بیشتر از سایر گروه هاست و طرح ریزی برنامه های خدماتی در میان آنها جهت کاهش میزان خطر از وظایف پرستاران بهداشت جامعه می باشد(3).
جوانان کشورمان با پذیرش در دانشگاه و دوری از خانواده موقعیت جدیدی را تجربه می کنند. این گروه عظیم به دلایل مختلفی همچون شرایط سنی، تالمات روحی ناشی از دوری خانواده، فشارهای روحی و روانی، عدم حضور و کنترل والدین، احساس رشد و استقلال شخصی، استقلال نسبی مالی، وجود دوستان سیگاری و … گروهی در معرض خطر برای استعمال سیگار هستند. بنابر این با توجه به مطالب فوق و همچنین گزارشهای متفاوت در خصوص عوامل موثر بر استعمال سیگار و همچنین به علت تاثیرات فراوانی که گروه های پزشکی بر الگوپذیری، نگرش و باورهای مردم در خصوص مسائل مختلف بهداشتی دارند لزوم انجام مطالعه ای جهت مشخص نمودن شیوع و علل گرایش به سیگار در دانشجویان گروه پزشکی ضروری به نظر می رسد. بدین منظور پژوهشگر بر آن شد تا از طریق تعیین و شناسایی عوامل پیش بینی کننده استعمال سیگار مبتنی بر الگوی باور بهداشتی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان، گامی هر چند کوچک در ارتقاء سطح سلامت دانشجویان و آینده سازان میهن عزیزمان بردارد. لازم به ذکر است که مطالعات متعدد وجود دارند که در آنها از تمامی سازه های الگوی باور بهداشتی استفاده نشده و فقط از چند سازه این مدل استفاده شده است (25و29) در این مطالعه پژوهشگر فقط به بررسی 4 سازه آسیب پذیری درک شده ، شدت درک شده ، موانع و منافع درک شده پرداخته است. امید آنکه نتایج حاصل از این مطالعه بتواند راهگشای برنامه ریزی های آتی در جهت کاهش استعمال سیگار در میان دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی کشور باشد.
[1] health belief model
[2] Godfery Hochbaum
[3] Irwin Rosen stock
[4] Becker & Maiman