تاریخ و تربیت بدنی
انسانهای اولیه برای بدست آوردن غذا، لباس، مسکن و نیز برای مقابله با دشمن ناچار به تلاش وکوشش بوده و غریزه طبیعی میل به زندگی بشر را قادر ساخته است بر تواناییهای خود بیفزاید تا بتواند رفته رفته به مهارتهایی دست یابد که برای محافظت از خود و مصون ماندن از شر دشمنان و حوادث و خطراتی که همواره زندگی او را تهدید می کردند به آنها نیاز داشته است. تنها پرورش قدرت فیزیکی و تواناییهای بدنی بود که میتوانست انسانهای اولیه را از نظرامنیت به ادامه زندگی مطمئن کند. و از همین جاست که افراد قبایل نخستین وجود کودکان قوی بنیه و چابک را موهبت و کودکان ضعیف و ناتوان را خطری برای گروه می پنداشتند. با این همه، اهمیت و اعتبار بسیاری که انسانهای روزگاران کهن برای قوای جسمانی و مهارتهای بدنی و چابکی و چالاکی، به منطور مقابله با حیوانات درنده یا جنگ با دشمن یا شکار و تهیه غذا قائل بودند آنان را از توجه به برخی دیگر از نیازهای بشری غافل نکرده بود. تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که آنان احترام بزرگتران و از جمله پدر و مادر را نگه می داشتند و به روابط گروهی و زندگی اجتماعی و امور تفریحی و عبادت نیز توجه خاص مبذول می داشتند. اگر با دقت در نحوهی زندگی انسانهای اولیه بنگریم شاید بتوانیم موضوعاتی را که آنان برای تعلیم و تربیت به فرزندانشان انتخاب می کردند به چهار دسته تقسیم کنیم:
الف) تعلیماتی که جوانان را برای مسائل ایمنی و زیستی از قبیل تهیه ی خوراک، پوشاک، پناهگاه و حفاظت خود و وابستگانشان آماده و تربیت میکرد.
ب) تعلیماتی که راه و رسم زندگی دوستانه ی اجتماعی را به آنان می آموخت.
ج) تعلیماتی که جهان هستی و عظمت آن و آفرینش و اعتقادات مذهبی و عبادات و اموری از این قبیل را به آنان یاد می داد.
د) تعلیماتی که مسائلی همچون قدرت بیان و سخنوری، مراسم ها وغیره را دربرمیگرفت.
همانگونه که مشخص است موضوع امنیت و مسائل مربوط به آن که لزوم پرداختن به افزایش قدرت استقامت بدنی و توانایی های جسمانی را ایجاب می کند از اولویت و اهمیت خاصی برخوردار بوده است (حسینی، کریمی، فتحی-۱۳۸۸).
۲-۱-۱- تاریخ تربیت بدنی در ایران باستان
ایران به معنی مکان آریاییان سرزمینی است که در آسیای غربی واقع شده و مردمان آن در روزگاران بسیار قدیمی به این منطقه از آسیا آمده اند. این اقوام هم نژاد را آریا یا ایریا به معنی دوست با وفا می نامیدند. ایران در حقیقت معرف فرهنگی خاص و منحصر به فرد است. روحیات، طرزتفکر و شخصیت ایرانیان با سایر مردم مشرق زمین متفاوت است و آنان بر روی هم مردمی خون گرم، مهربان، خوش مشرب و باگذشت هستند. به طورکلی ایرانیان از لحاظ دینی به مبدأ اصلی که آفریننده همه چیز است معتقدند و ازمذهب خویش لزوم فعالیت و امید و احساس مسئولیت فرد و اندیشه درست و نیز سلحشوری و جنگجویی و احیاناً ستیزه جویی و کشورگشایی را الهام میگیرند. آغاز تحصیل در ایران باستان از ۵سالگی و در مواردی هم ۷سالگی ذکرشده است. هرودت و استرابون ۵سالگی را سن آغاز تحصیل در ایران ذکر می کنند و افلاطون و دینکرد و شاهنامه ی فردوسی به سن هفت سالگی اشاره کرده اند. قبل از پرداختن به امر ورزش و تربیت بدنی در ایران باستان بی مناسبت نیست یادآوری کنیم که درباره روش تدریس و برنامههای آموزشی و سوادآموزی در ایران باستان به علت نبودن اسناد و مدارک لازم نمیتوان به طورقطع و یقین اظهار عقیده کرد و فقط ضمن مطالعه سیر تحول آموزش در آن دوران می توان آگاهی مختصری به دست آورد.
۲-۱-۲- برنامه های آموزشی تربیت بدنی در ایران باستان
ایران در میان کشورهای مشرق زمین تنها کشوری بود که که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی داده بود. ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدنی به عنوان وسیله ی بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند. در ایران باستان به موجب تعالیم زردشت حفظ مرز و بوم ایران که مقدس به شمار می رفت وظیفه بزرگی محسوب می شد. به همین دلیل به استثنای فرزندان طبقه ی اعیان و شاهزادگان تقریباً همه آموزش و پرورش به تربیت بدنی معطوف می شد و تربیت بدنی هم باتوجه به اهداف نظامی شکل می گرفت.کودکان تا هفت سالگی زیر نظر مادران پرورش می یافتند و پسران از هفت سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز می کردند و از همان هنگام رسماً متعلق به کشور شناخته می شدند و تا سن پانزده سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول بودند و از آن سن خدمت در ارتش را شروع می کردند و تا سن پنجاه سالگی همچنان به عنوان عضو رسمی ارتش در خمت باقی بودند. برنامههای تربیت بدنی در ایران باستان بیشتر به آماده سازی جوانان برای جنگ های احتمالی اختصاص داشت. هرودت تاریخ نویس مشهور یونانی می نویسد: ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را می آموختند: