بی یورن تورپ[4] تلاش کرد رابطهی فیزیولوژیک بین تجربههای استرس زا و شروع دیابت نوع 2 را توضیح دهد. در تئوری جالب او امده است که استرسهای روحی با یک واکنش احساس شکست یا درماندگی باعث فعال شدن محور هیپوتالاموس -هیپوفیز-ادرنال[5] شده که خود منجر به اختلالهای هورمونی شامل بالا رفتن سطح کورتیزول سرم و پایین آمدن سطح استروئیدهای جنسی و هورمون رشد میشود که این روند مخالف عمل انسولین است. موی[6] و همکاران در سال 2000 در جریان غربالگری دیابت وجود یک رابطه بین تعداد استرسهای تجربه شده و شیوع دیابت نوع 2را مشخص کردند. همچنین نوربگ[7] و همکاران استرسهای شغلی و حمایت روحی ضعیف را همراه با شانس خطر ابتلا به دیابت در زنان گزارش کردند (همان منبع).
محرابی، فتی، دوازده امامی ورجب (1387) ادعا میکنند: به نظر میرسد 14 الی 23 درصد از بزرگسالان بالای سی سال ایرانی دیابت داشته باشند. با توجه به انچه گفته شد به نظر میرسد ابتلا به دیابت خود منبع استرس ونگرانی زیادی برای این بیماران است.
امروزه استرس به عنوان عاملی خطر زا برای سلامتی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات متعدد نشان داده است که افراد با استرس بالا در هر دو سطح جسمانی و روانی شکایات بیشتری را مطرح میکنند. بنابراین برنامههایی اثر بخش هستند که مستقیما در ارتباط با روشهای مقابله با استرس تنظیم شده باشند (پرالتا، رامیرز، روبلز، ناوریت[8] 2009به نقل از؛ امیری، اقایی و عابدی، 1389).
استرس میتواند نقش مهمیدر سلامت عمومی افراد ایفا کند، بدین صورت که تلاش برای غلبه بر استرس میتواند پاسخهای فیزیولوژیک و روان شناختی ایجاد کند که نتیجه آنها، به وجود آمدن مشکلاتی در زمینه سلامتی است (فلدمن، 2002).
عوامل استرس زا در افراد مبتلا به دیابت بیشتر از افراد سالم میباشد. انجمن دیابت آمریکا بیان میکندکه استرس روانی و فیزیکی مانند بیماری یا صدمه، سطح قند خون را بالا برده و مانع آزاد شدن انسولین در بدن میشود که در افراد باعث ابتلا به دیابت میشود(آقا محمدیان، 1389).
درمان شناختی رفتاری به نحو فزایندهای در همه رشتههای پزشکی به کار میرود. ارتباط بین افکار، خلق و رفتار بایستی بررسی شود و هر جنبه غیر مفید به نحو انتقادی مورد بحث قرار گیرد. این درمان در توانبخشی قلبی، کنترل دیابت، آسم، درد مزمن، صرع، سندرم روده تحریک پذیر و برخی بیماریهای دیگر به کار رفته و موثر بوده است (آلدر، 1391).
این مطلب را هم بخوانید :
طراحی و بکار گیری مداخلههایی مبتنی بر رویکردهای روان درمانی اثر بخش و سودمند در بیماریهای طبی و مزمن به طور کلی، و دیابت به طور خاص، حایز اهمیت است. به نظر میرسد آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری بتواند تاثیر مطلوب بر شاخصهای مذکور گذاشته و به عنوان راهکاری برای کنترل بهتر بیماری و کاهش و پیشگیری از مشکلات و عوارض جسمی و روانی-اجتماعی مرتبط با دیابت سودمند باشد. مدیریت استرس به مجموعه تکنیکها و روشهایی اطلاق میشود که برای کاهش استرس تجربه شده توسط افراد یا افزایش توانایی آنها در مقابله با استرسهای زندگی به کار گرفته میشوند (دوازده امامی، روشن، محرابی، 1388).