ماندگاری آن تا چه حد است؟
روستای خاروانا که در استان آذربایجان شرقی واقع است در سال 1380 به مرکز بخش تبدیل شد و عنوان شهر رابه خود اختصاص داد و دارای شهرداری شد .
اما با توجه به تعاریفی که از شهر و روستا می شود و معیاری برای تمایز شهر از روستاست نمی توان خاروانا را در قالب هیچ کدام از این دو تعریف قرار داد .در زیر به تعاریفی استناد می شودکه در رابطه با روستا و شهر وجود دارد تا به یک نتیجه ی کلی در ارتباط با روستا و یا شهر بودن خاروانا رسید :
در سرشماریهای 1365 و 1375 کلیه ی نقاطی را که دارای شهرداری بوده اند شهر محسوب شده اند ( بدون در نظر گرفتن تعداد جمعیت آنها) در سرشماریهای قبلی داشتن 5 هزار نفر جمعیت ملاک تعریف بوده است.
(نقدی ; 1375، 18-19)
دکتر صدیق نیز مجموعه ی تعاریف شهر را در چهار دسته تقسیم بندی نموده است :
- تعاریف دموگرافیک که، اساساً شهر را بر مبنای اندازه ی جمعیت و تراکم آن تعریف می کنند.
- تعاریف نهادی، جوامعی را شهر می نامند که دارای نهادهای اجتماعی خاصی باشند .
- تعاریف فرهنگی که وجوه فرهنگی خاصی را نشانه ی شهریت می دانند. مثلاً گروهی از روشنفکران یا هنرمندان.
- تعاریف رفتاری، شیوه های رفتاری معین و مجزایی را خاص شهریان می دانند ( مثلاً شیوه ی کنش متقابل اجتماعی غیر عاطفی ) شهر جایی است که جمعیت نسبتاً زیاد و متراکم دارد و هر جامعه ای که به لحاظ جمعیتی بزرگ و انبوه باشد جامعه ی شهری است .( صدیق سروستانی ؛ 1369 ،199)
علاوه بر این معیارها، معیارهای دیگری نیز برای تعریف شهر وجود دارد :
- یکی از رایج ترین تعاریف مربوط به شهر، تعریف شهر بر اساس اندازه است. بر این اساس کشورهای مختلف معیارهای گوناگونی را جهت تمیز نقاط شهری از سایر نواحی به کار می گیرند. ( همچنان که در کشور ما تا این اواخر داشتن 5000 نفر جمعیت برای وزارت کشور و سایر سازمانها ملاک شهر بود .( نقدی ؛ 1382 ، 20 )
- معیار دوم انبوهی ( تراکم ) جمعیت است. در اینجا تعداد جمعیت به عرصه ی سکونت بر اساس کیلومتر مربع یا هکتار تقسیم می شود که خود به دو نوع تراکم حسابی و تراکم زیستی محاسبه می گردد.
- معیار سوم تعریف شهر بر اساس نوع معیشت و اشتغال ساکنین آن . بر این مبنا جایی که شغل اکثریت آن غیر کشاورزی ( صنعت ، خدمات و … ) باشد شهر تعریف می شود .
- و اما مهمترین معیار ، از نظر جامعه شناسان گمنامی است . در این نگاه شهر جایی تعریف می شود که افراد و ساکنین آن همدیگر را به راحتی نشناسند. البته گمنامی خود تا حدودی تحت تأثیر معیار اندازه و تراکم است برخی عقیده دارند که شهر به همین دلیل بستر مناسب تری برای انحراف از هنجارهای اجتماعی و بروز رفتارهای آسیب شناختی و در عین حال بستری برای شکست هنجارهای کهنه شده و بدعت های نوین است . ( نقدی ، 1382 ،21 )
پیش از پرداختن به اختلافات بین شهرو روستا ابتدا به چند تعریف از شهر و روستا اشاره می شود :
- شهر: منطقه ی جغرافیایی است که دارای جمعیت مشخص بوده و تراکم جمعیت در آن وجود داشته باشد و افراد در آن به امور غیر کشاورزی اشتغال داشته باشند و نیز دارای شهرداری باشد . نقاط شهری معمولاً ارتباط وآشنایی فراوانی را با ارزشهای مادی جدید ، شیوه های جدید زندگی و نظایر آنها دارند . به عبارت دیگر نقاط شهری به خاطر ویژگیهای مربوط به پویایی خود به عنوان جامعه ای باز ، همواره شاهد تحولات ارزشی ، فرهنگی و دگرگونی در نظام هنجاری خود می باشد . ازاین رو مشاهده کردن ارزشهای فرهنگی جدید در نقاط شهری از دیدگاه جامعه شناسان شهری جریانی عادی می باشد . یعنی در نقاط شهری نمی توان انتظار ایستایی فرهنگی را داشت .( شیخی ؛ 1380 ، 36 -20 ).
- تعریف روستا: یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی مستقل تشکیل می شود و اکثریت ساکنان شاغل دائمی آن به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی ، دامداری ، باغداری ، صیادی ، صنایع روستایی و یا ترکیبی از اینها اشتغال دارند و از آن ارتزاق می نمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیقی بین اعضای جامعه ی آن برقرار است. از خصوصیات عمده ی روستا وابسته بودن آن به زمین است .
( رضوانی ؛ 1374 ،16 )
- در تعریف دیگری از روستا، آن را سرزمینی تعریف می کنند که تراکم کم جمعیت مشخصه ی اصلی آن است و کشاورزی آن مهم است . یا روستا ،زیستگاه جماعتی از مردم در خارج از محدوده ی شهرهاست که با مشخصات جمعیتی معین ، و به عنوان جامعه ای مستقل و دارای هویت خاص فرهنگی ، اقلیمی ، جغرافیایی ، اقتصادی و با اتکا بر نظامهای رهبری و مدیریت محلی خود عرصه ی فعالیت های کشاورزی است .( حسینی ابری ؛ 1380 ، 4 )
دربیان اختلافات بین شهر و روستا نیز اندیشمندان نظرات بسیاری ارائه کرده اند که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم :
به عقیده ی دکتر محسنی اولین و آشکارترین اختلاف مربوط به جنبه ی جغرافیایی شهر است که به کلی با ده متفاوت است .
- شهر فضایی متراکم است که تراکم جمعیت در رابطه با فضای احاطه کننده ی آن نسبتاً زیاد است . جامعه ی شهری عملاًفاقد فعالیت های کشاورزی است. اختلاف اساسی دیگر میان شهر و ده مربوط می شود به ساخت شغلی جمعیت آنها .( محسنی ؛ 1369 ،376)
- شاید بتوان گفت که فعالیت های اقتصادی مردم و نحوه ی توزیع این فعالیتها در بخش های سه گانه ی اقتصادی ، میزان سواد، تجهیزات درمانی، آموزشی و رفاهی، شرایط زندگی و سطح درآمد، چگونگی مشارکت زنان در امور خارج از منزل از عواملی هستند که بهتر است در تشخیص روستا و شهر مورد عنایت قرار گرفته و در جداسازی شهر از روستا مؤثر واقع گردیده اند. ( نقدی ؛ 1382 ،19)[1]
و در تفاوت شهر و روستا برخی از اندیشمندان به این نکات توجه می کنند:
الف – قدرت ارزشهای سنتی:
این ارزشها به منزله ی یک حاکم در روستا حکمفرمایی می کنند .
ب – ارتباطات و تماسهای اولیه :
در روستا ارتباطات چهره به چهره است ، در شهر غیر مستقیم و رسمی و ثانویه است.
ج – سادگی و یکنواختی زندگی :
یعنی اینها حداقل تغییرات را تجربه می کنند، و به دست آوردن مقام و جاه طلبی در نواحی روستایی کمتر به چشم می خورد . سطح زندگی شاهد تغییرات سریع نبوده و به کندی تغییر می یابد .
د – تخصص گرایی :
تولیدات در نقاط شهری بر اساس تخصص و در قالب تخصص صورت می گیرد. در حالی که فعالیت و تخصص مسلط در جامعه روستایی کشاورزی است. شهرنشینان وابستگی های مختلف سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و … را دارند در حالیکه روستائیان به ندرت وابستگی های سازمانی و صنفی دارند .
ه- استقرار و جایگزینی درست افراد :
با رقابت در نقاط شهری، افراد عموماً در منصبها و مشاغل خود استقرار می یابند. در حالیکه در نقاط روستایی چنین فرصت و امکانی کمتر وجود دارد .
و – تحرک اجتماعی :
جامعه ی شهری نیاز به تحرک دارد و آن را تقویت می کند. در این جوامع بیشتر تأکید بر اکتساب است تا انتساب . پویایی و حرکت لازمه ی تداوم حیات جوامع شهری است .
ز – محدوده های تخصصی :
هر منطقه را به فعالیتی اختصاص می دهد .
ح – موقعیت زنان:
منظور از موقعیت زنان ،فعالیت زنان شهری در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی می باشد.اما در رابطه با زنان روستایی فعالیت زنان روستایی در مزارع موجب به دست آوردن درآمد نمی گردد.
ط – تضاد در تفاوت بین خصلتها :
روستائیان تحمل کمتری در برابر اعتقادات جدید دارند. اما شهرنشینان خودشان را با شرایط و اعتقادات جدید وفق می دهند.( زرنقی ؛ 1382 ، 27-28 -29 )
با این تفاسیر در مورد خاروانا باید گفت که ، خاروانا روستا شهری دارای 2500 نفر جمعیت است اکثر ساکنین آن به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و کارمندان شاغل در اداراتی مانند بخشداری و شهرداری و … بیشتر غیر بومی هستند و انجام کارهای تخصصی با غیر بومیان است که از خارج از روستا آمده اند و صنعت و خدمات در این روستا نقشی ندارد با توجه به اینکه این روستا سرشار از معادنی است که در صورت بهره برداری و استفاده از آن می تواند نقش مهمی در ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی ساکنان و پدیدار شدن شاخه ی جدیدی از اشتغال و سبک زندگی برای ساکنان منطقه باشد، روابط حاکم بر افراد روستا غالباً از نوع روابط اولیه (چهره به چهره ) است و ساکنان آن همدیگر را می شناسند و علاوه بر مطالب گفته شده مشارکت زنان در عرصه جامعه ی مورد بررسی در حداقل ممکن است.
مطابق با آنچه دربالا به ان اشاره شد چه نامی برای منطقه ی مورد مطالعه برازنده تر است ؟
این منطقه از نظر تسهیلات رفاهی مانند مسافرخانه، رستوران و … برای ارائه ی خدمات به میهمانان غیر بومی در مضیقه است و همچنین دارای جاده ای نامناسب و پر از پیچ های متعدد است که فقط افرادی که در اینجا ساکن هستند و یا بنا به اقتضای شغلشان در آن رفت و آمد می کنند به آن آشنا هستند .
اما واژه ای ما بین روستا و شهرنیز وجود دارد که آن روستا شهر است در اینجا به این موضوع پرداخته می شود که آیا می توان منطقه ی مورد بررسی ما را روستا شهر نامید ؟
در این رابطه برخی از صاحبنظران، معیارهای جمعیتی، برخی دیگر معیارهای کارکردی و برخی نیز امکانات و خدمات سکونتگاه ها را مبنای تعریف خود قرار داده اند. اما در میان تعاریف مختلف از روستا شهرها بیشتر صاحبنظران ملاک جمعیتی سکونتگاه ها را مد نظر قرار داده اند .
جان فرید من[2] و مایک داگلاس[3] به عنوان نخستین صاحبنظران تئوری روستا شهر، روستا شهر را شهری با 10 تا 50 هزار نفر جمعیت می دانند. و با توجه به نقش و کارکرد روستا شهر و ناحیه ی اطراف آن به تعریف ناحیه ی روستا شهر می پردازند .( فریدمن و داگلاس ؛ 1975 ، 62 )
همچنین نظریان ،با ملاک قرار دادن میزان جمعیت 25000 نفر، معتقد به تمایز بین شهرهای کوچک و روستا شهر بوده و بیان می دارد که طبق سرشماری سال 1365 تعداد 333 روستا شهر کمتر از 25000 نفر در ایران وجود داشته است.( نظریان ؛1379 ، 159 )
علاوه بر معیار جمعیت برخی دیگر از محققان ضمن در نظر داشتن ملاک میزان جمعیت معیار کارکردی سکونتگاه ها را در نظر گرفته و با توجه به نوع فعالیت شاغلان سکونتگاه ها ، روستا شهرها را به بیانی تعریف کرده اند . این عده از محققان بر کارکرد کشاورزی روستا شهرها تأکید می کنند و معتقدند روستا شهرها (urban village) یا (rurban) نقش خدماتی، کشاورزی دارند و به جای واژه ی (agropolice) این واژه ها را به کار می برند.( جاسبرینگ ؛ 1932 ، 512 ).
سعیدی اصطلاح روستا شهررا برای توصیف شرایط بسیاری از شهرهای کشورهای جنوب در سالهای اخیرمناسب می داندوبه نظر وی ، وا ژه ی urban(شهری ) و rural(روستایی) به صورت rurban رواج یافته است این اصطلاح از دو صفت انگلیسی که در بالا به آن اشاره شد ساخته شده و عبارت است از ترکیب و ادغام ساختارهای اجتماعی شهری و روستایی در حاشیه ی مراکز شهری.
( سعیدی ؛ 1377 ، 124 – 125 )
علی اکبری روستا شهر را یک مجموعه ی زیستی مستقل و منفصل از مادر شهر اصلی می داند که شامل ساخت و سازهای نسبتاً سازمان یافته ای است که در محدوده ی یک روستا انجام می گیرد و به آن ماهیت شبه شهری می بخشد . اینگونه سکونتگاه ها از ویژگیهای صرفاً روستائی شان فاصله گرفته و با این حال موقعیت شهری هم نیافته اند و مراحل گذار شهری را سپری می کنند، به این دلیل برخی از عناصر و خصوصیات روستایی همچنان در آنها دیده می شود .روستا شهر، در نامگذاری و تعریف این تیپ شهری به کار می رود، که بیانگر
این مطلب را هم بخوانید :
پایان نامه روانشناسی : نظریه تعاملی نگری نمادین
(village city) است. درایران در مواردی واژه ی روستاشهر شهری گرایی یا نفوذ فرهنگ و عناصر شهری در نواحی روستایی است.( علی اکبری ؛ 1383 ، 209 -210 )
رضوانی، واژه ی روستا شهر را با شهرهای کشاورزی یکی می داند و معتقد است که ((روستا شهر یا شهرهای کشاورزی روستاهای بزرگ و پرجمعیتی هستند که در آنها چشم اندازهای شهری و روستایی با هم ادغام شده اند و فعالیت اقتصادی غالب بر این روستا ها امکان دارد که فعالیت کشاورزی باشد ولی فعالیتهای خدماتی و گاهی صنعتی نیز در آنها رواج دارد.همچنین ساختار اجتماعی، فرهنگی و کالبدی این روستا ها به شهر شباهت دارد. این قبیل روستا ها را که ترکیبی از چشم اندازهای فیزیکی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شهر و روستا در آنها دیده می شود را می توان روستا شهر نامید)).( رضوانی ؛ 1377 ،142 )
در واقع با تکیه بر نظریاتی که بیان شد در ایران دو نوع روستا شهر وجود دارد :1 – روستا شهر هایی که در اثر نفوذ فر هنگ شهری گرایی به وجود آمده اند.2 – شهر های کشاورزیکه در آنها چشم اندازهای روستایی و شهری ادغام شده اند.
چرا خاروانا را می توان روستا شهر نامید؟
در رابطه با خاروانا باید گفت که دامداران این منطقه ( کسانی که دارای گوسفندان زیادی هستند) در تابستان به ییلاق کوچ می کنند و در فصول سرد سال به روستا و به خانه های خویش مراجعت می کنند و برای تغذیه ی دامهای خود از علوفه ی خشکی که در تابستان کشت کرده اند استفاده می کنند.زبان ساکنین این روستا شهر مانند ساکنین سایر نقاط آذربایجان شرقی ترکی است و مذهب آنان نیز شیعه است. از نظر جمعیتی هم دارای رشد منفی و مهاجر فرستی بالایی هستند. از نظر سطح سواد نیز تحصیلات در دوره ی دبیرستان به خصوص برای دختران پایین است . و مشارکت زنان در اداره ی امور روستا به صفر می رسد با ایجاد شهرداری در این روستا شهر تغییراتی از نظر کالبدی به وجود آمده است البته قبل از ایجاد شهرداری به علت اجرای طرح هادی در روستا تغییراتی کالبدی به وجو آمده بود که ازجمله ی آنها کشیدن خیابان بود که سبب تغییراتی در کالبد روستا شد بدین نحوکه قسمتی از قبرستان روستا و یا خانه های ساکنین را ویران کرد و ساکنین نیز به اجبار به قسمت پایین ده که مناطق اداری در آن وجود دارند رفتند و در آنجامنازل مسکونی خود را احداث کردند .
مسأله ی اصلی تحقیق
با اینکه تغییراتی که به آنها اشاره شد اهمیت خود را دارا هستند، اما آنچه مهم است تغییراتی است که به علت ایجاد دانشگاه در این روستا شهر در حال وقوع است تغییراتی که از دید انسانهایی که در آن محیط زندگی می کنند شاید پنهان بماند اما این تغییرات رخ می دهند و در ارزشها، فرهنگ وسبک زندگی و پوشش مردم تأثیرات خود را دارند.
دانشگاه آزاد اسلامی خاروانا در سال 1383 در لوای دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورزقان کار خود را آغاز کرد ناگفته نماند که احداث دانشگاه به خواست مردم و با تصمیم گیری خارواناییهای مقیم شهر تهران که در