فصل چهارم
1-4 مقدمه
2-4 تحلیل توصیفی متغیرهای جمعیت شناسی جنسیت وضعیت تاهل سطح تحصیلات سابقه کار رشته تحصیلی سن وضعیت استخدامی 3-4 تحلیل توصیفی داده های پرسشنامه های تحقیق الف- اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین ب- اطلاعات توصیفی پرسشنامه شهروندی سازمانی 4-4 تحلیل استنباطی داده های تحقیق |
90
90 90 91 92 93 94 95 97 98 98 103 112 |
فصل پنجم
1-5 مقدمه
2-5 تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش 1-2-5 اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین 2-2-5 – تحلیل اطلاعات توصیفی پرسشنامه شهروندی سازمانی 3-5 تحلیل نتایج 4-5 پیشنهاد های پژوهشی:
5-5 محدودیتهای محقق: |
127
128 129 130 134 141 142 |
1-1 مقدمه
تغییرات گسترده و جهانی شدن در دنیای امروز مستلزم سبك رهبری متفاوت و جدیدی است كه با استفاده بهینه از منابع و دارایی های مادی و انسانی، اهداف سازمان را تحقق بخشیده و قادر به توسعه ظرفیت ها و استفاده از آن ها باشد. رهبرانی كه با خلق چشم اندازهای نوین، تدوین و توسعه بینش ها و الهام بخشی موجب تحول و نوآوری شده و با برانگیختن پیروان و ایجاد تعهد و مسئولیت پذیری و هماهنگی در آن ها، عوامل و عناصر سازمانی را به گونه ای به كار می گیرند كه هم بقای سازمان راتضمین كرده و هم موجبات رشد آن هارا فراهم می سازند. این رهبران توانایی عمل مؤثر در شرایط پیچیده و مخاطره آمیز را داشته و این حس را در خود و زیردستانشان به وجود می آورند كه در برابر چالش ها و فرصت های احتمالی واكنش مناسب از خود بروز دهند. رهبرانی كه با مسئولیت پذیری و به كارگیری قوه تخیل خود و تحقق تخیلات و ایده ها، موجبات تعهد، مشاركت داوطلبانه و تلاش فوق العاده را در زیردستان فراهم آورده و در نهایت سازمان ها را به سمت سازمان های یادگیرنده هدایت میكنند. چنین رهبرانی را رهبران تحولی می نامند(مرتضوی و همکاران به نقل از میرکمالی، 1390).
پس پیروز این میدان مدیرانی هستند که سرمایه های مذکور را به اثربخش ترین، کاراترین و بهره ورترین طُرق ممکن به کار گیرند. عمده منابع هرسازمانی متوجه منابع انسانی، مالی و فنی آن است که مسلماً سرمایه انسانی تعیین کنندة سمت و سوی دیگر سرمایه هاست، زیرا نیروی انسانی است که با توانایی های خود و با برنامه ریزی، دیگر منابع را به خدمت گرفته است(یعقوبی و همکاران، 1391).
به تعبیر چین سازمان های موفق نیازمند كاركنانی هستند كه بیش از وظایف معمول خود كار كرده و عملكردی فراتر از انتظارات سازمان داشته باشند و به طور داوطلبانه همكاری جمعی را در جهت تحقق اثربخشی به كار گیرند. رفتارهایی كه از انتظارات رسمی نقش فراتر رفته اند، ولی برای بقای سازمان خیلی مهم و حتی ضروری هستند، به عنوان رفتارهای شهروندی سازمانی تعریف شد ه اند(شعبانی و همکاران، 1390)؛ این متغیر در چند دهه اخیر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته (یعقوبی و همکاران، 1391) به تعبیر پادساكوف و همكارن ( 2000 ) رفتار شهروندی عامل بسیار مهمی در اثر بخشی سازمان ها است؛ تا جائی كه اثربخشی فردی و سازمانی را می توان نتیجه مستقیم چنین رفتاری دانست(شعبانی و همکاران، 1390). این تحقیق در صدد پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی بر اساس مولفه های رهبری تحول آفرین یعنی ویژگیهای آرمانی، رفتار های آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی است.
2-1 بیان مساله
رهبری تحول آفرین[1]، یکی از تازه ترین رویکردهای مطرح شده نسبت به رهبری است که تحقیقات مربوط به آن در کشور انگشت شمار است. نظریه سبک رهبری تحول آفرین یکی از چارچوبهای نظری در دنیا است، که از سوی برنز[2] (1978) و بس[3] (1985) مطرح شده است. در سالهای اخیر نیز توجه زیادی به آزمودن الگوی نوین مدیریتی رهبری تحول گرا شده است. همچنین تحقیقات نشان داد بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، مبادله رهبر- پیرو و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد (Bass,1985; Smit et al.,1983; Organ, 1988; Boyal & brison, 1988; Yukle, 1989; به نقل از یعقوبی و همکاران، 1391).
در ادبیات آكادمیک و حرفهای مدیریت، برای فهم تأثیر نقشهای فرا وظیفهای كاركنان بر مشاركت آنان به صورت مثبت در عملكرد سازمانها توجه قابل ملاحظهای صورت گرفته است. در میان نقشهای مختلف فرا وظیفه ای، اهمیت حیاتی رفتار شهروندی در اثربخشی سازمانی، برای مدیران عملگرا به اثبات رسیده است. «كوهن و ویگودا» اهمیت رفتار شهروندی سازمانی را در تمام شكلهای سازمانی تأكید كرده و متذكر شدهاند كه رفتار شهروندی سازمانی، اثربخشی سازمانی را به طرق
این مطلب را هم بخوانید :
ایجاد احساس توانمندی در کارکنان
مختلف بهبود میبخشد. «ارتورك» نیز در اینباره معتقد است، رفتار شهروندی سازمانی به عنوان الگوی نوین رفتار كاركنان در سازمان، امروزه به عنوان رویكرد مدرن مدیریت نوین نیروی انسانی در بسیاری از سازمانها مورد استفاده قرار گرفته است. به طور كلی، رفتار شهروندی، یک نوع رفتار ارزشمند و مفید است كه افراد آن را به صورتدلخواه و داوطلبانه از خود بروز میدهند. به این ترتیب، مطالعه و بررسی اینگونهرفتار افراد در سازمان بسیار مهم و ضروری به نظر میرسد(اسلامی و سیار، به نقل از اسعدی و همکاران، 1387).
با وجود علاقه فراوان به تحقیق رفتار شهروندی سازمانی، هنوز ابعاد آن به طور كامل شناخته نشده است، و صاحبنظران مختلف برای آن ابعاد مختلفی، که این مفاهیم همپوشانی زیادی وجود دارد، ارائه نموده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
رفتارهای كمكی[4]: شكل مهمی از رفتارهای شهروندی سازمانی است كه عملاً مورد توجه هر فردی كه در این زمینه كار كرده واقع شده است. از لحاظ مفهومی رفتارهای كمكی، به معنای كمكهای داوطلبانه نسبت به دیگران (نوع دوستی، میانجیگری و تشویق) و جلوگیری از وقوع اتفاقات و مشكلات كاری (احترام) است.
نوع دوستی: رفتارهای اختیاری از جانب كارمندان برای كمك به افرادی كه درگیر مشكلات كاری هستند.