3-7-3-2- مراحل روش تخمین مدل بوسیله داده های تلفیقی.. 70
3-7-3-3- روش برآورد. 71
3-7-3-4-آزمون ریشه واحد در داده های پانل.. 72
3-7-4- مرحله چهارم : تخمین و استباط آماری.. 73
3-7-5-مرحله پنجم: نتیجه گیری.. 73
3-8-فروض کلاسیک…. 73
3-8-1-بررسی نرمال بودن باقیمانده ها(جمله اخلال) : 73
3-8-2-ناهمسانی واریانس…. 73
3-8-3-بررسی عدم خود همبستگی.. 74
3-8-4- بررسی ناهمبسته بودن جمله اخلال.. 74
3-9- فرضیات تحقیق.. 75
3-10- مدل رگرسیونی پژوهش….. 75
3-11-متغیرهای پژوهش….. 76
3-11-1-متغیر وابسته DCA.. 76
3-11-2-متغیرهای مستقل.. 77
3-11-3-متغیرهای کنترلی.. 78
3-12- پایایی و اعتبار ابزار تحقیق.. 81
3-13- خلاصه فصل.. 81
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه. 84
4-2- تبیین مدل تحقیق اول.. 84
4-2-1- آمار توصیفی مدل اول.. 85
4-2- 2- آمار استنباطی.. 86
4-2-2-1- بررسی مانایی متغیرها 86
4-2-2-2- آزمون ریشه واحد.. 86
4-2-3-تخمین مدل اول.. 87
4-2-4-مقدار DCA.. 89
4-2-4-1- نرمال کردن متغیر DCA.. 89
4-3-تبیین مدل دوم. 91
4-3-1- آمار توصیفی مدل دوم. 92
4-3-2- آزمون ریشه واحد.. 93
4-3-3-تخمین مدل دوم. 94
4-4- بررسی نرمال بودن باقی مانده ها (جمله اخلال)…..99
4-5- ناهمسانی واریانس……..100
4-5-1- واریانس در نرم افزار sata………….101
.-6-4 بررسی عدم خودهمبتگی………102
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1-مقدمه. 104
5-2- خلاصه موضوع وروش پژوهش….. 104
5-3- نتایج آماری آزمون فرضیه ها 105
5-4- نتایج آزمون فرضیه. 105
5-5-بحث ومقایسه پژوهش….. 106
5-6- محدودیت های پژوهش و نتیجه گیری کلی… 106
5-7- پیشنهادهای پژوهش….. 108
5-7-1- پیشنهادهایی مبتنی بر نتایج پژوش…. 108
5-7-2-پیشنهادهایی جهت پژوهش های آتی.. 108
منابع و مأخذ.. 110
پیوستها…. 115
1- آمار توصیفی.. 120
2- آزمون ریشه واحد.. 121
3- آزمون اثرات ثابت… 161
4- آزمون اثرات تصادفی.. 165
5- خروجی تخمین.. 161
چکیده
به منظورافزایش کیفیت وارتقای امور مالی وحسابداری و باتوجه به تناقض دریافته های مطالعات پیشین درموردارتباط بین متغیرهای مدیریت سودوبدهی،برآن شدیم تابادرنظرگرفتن متغیرموثراعتبار،به تناقض درنتایج پژوهش های پیشین پاسخ مناسبی بدهیم.این پژوهش به بررسی ارتباط بین مدیریت سودو بدهی های کوتاه مدت درشرکت های رتبه بندی شده سازمان مدیریت صنعتی دربورس اوراق بهادار تهران می پردازد. به منظوربررسی این ارتباط تعداد94شرکت درطی سالهای 1387 الی 1391(دوره 5ساله)انتخاب گردید.آزمون فرضیه هابااستفاده ازرگرسیون چندمتغیره وتجزیه تحلیل داده ها ازطریق داده های پانل وبااستفاده ازالگوی اثرات ثابت انجام شده است. یافته های پژوهش حاضرنشان می دهدکه بین متغیراعتبارشرکت هاومدیریت سود رابطه منفی ومعناداری وجوددارد. ازسوی دیگربین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سوددرشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا رابطه منفی ومعناداری وجودداردامابین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سوددرشرکت های بااعتبارپایین رتبه پایین رابطه مثبت ومعناداری وجوددارد. براساس نتایج می توان اینگونه استدلال کرد که درشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا، تمایل مدیران برای مدیریت سود، باافزایشِ بدهی های کوتاه مدت، افزایش نمی یابدواین بادرمعرض نظارتِ بیشترقرارگرفتنِ شرکت های بااعتباربالاازسوی وام دهندگان سازگاراست. این نظارتِ بیشتر، بواسطه استفاده بیشترِشرکت های بااعتباربالا رتبه بالا ازبدهی های کوتاه مدت است. نظارتِ بیشتربربدهی های کوتاه مدت به این دلیل می باشدکه بدهی های کوتاه مدت ریسک نقدینگیِ شرکت را افزایش می دهندواستفاده شرکت های با اعتباربالاازبدهی های کوتاه مدتِ بیشترنشان دهنده عدم رفتارفرصت طلبانه آن ها به منظور مدیریت سودمی باشد، زیراامکان دستکاری دربدهی های کوتاه مدت جاری به منظورمدیریت سودکمترازبدهی های بلندمدت است. با استناد به نتایج پژوهش حاضر از آنجایی که شرکت ها ی با اعتبار بالا سود حسابداری قابل اتکاتری ارائه می دهند و گزارشات مالی آن ها حاوی اطلاعات مفیدتری می باشد، لذا به سرمایه گذاران و تحلیل گران ایرانی پیشنهاد می شود که در تصمیم گیری های خود اعتبار شرکت ها را نیز مد نظر قرار دهد.
کلید واژه : بدهی های کوتاه مدت ،مدیریت سود،اعتبار، نظارت
فصل اول
کلیات تحقیق |
1-1- مقدمه
ارزش یک شرکت ناشی از انتظارات بازار از عملکرد آتی آن شرکت است. لذا سیستم حسابداری اطلاعات موردنیاز جهت اخذ تصمیمات صحیح اقتصادی را در اختیار استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی می گذارد.استفاده کنندگان از صورتهای مالی جهت اخذ تصمیمات صحیح اقتصادی بیشترین توجه خود را به رقم سود حسابداری معطوف می دارند.لذا به دلیل توجه زیاد استفاده کنندگان از گزارشهای مالی برروی سود، مدیران شرکتها سعی میکنند که رقم اعلام شدهی سود در صورتهای مالی را با اختیاراتی که دارند تحت تاثیر قرار دهند و آن را با توجه به شرایط و اهدافشان تغییر دهند. یکی از موارد دستکاری در اقلام تعهدی می تواند زمانی باشد که سود گزارش شده به عنوان یکی از عوامل مهم در ارزیابی ریسک اعتباری شرکتهای دارای بدهی در نظر گرفته می شود.از آنجایی که تحقیقات پیشین در مورد رابطه بین بدهی ومدیریت سود متناقض می باشد، فرض ما براین است که عدم توجه به الف)نوعِ بدهی(بدهی های کوتاه مدت وبدهی بلندمدت)
این مطلب را هم بخوانید :
ب)متغیراعتبار، منجر به نتایج تجربی متناقض موجود در مطالعات قبلی شده است.بنابراین به نظر می رسدانجام تحقیقی درمورد رابطه بین بدهی های کوتاه مدت ومدیریت سود با در نظر گرفتن اعتبارشرکت ها ضروری می باشد.
1-2- تشریح وبیان موضوع تحقیق
به عقیده اسکات[1] مدیریت سود عبارت است از” انتخاب رویه های حسابداری توسط مدیرتا اینکه به واسطه این انتخاب، به اهداف خاصی نایل آید”. در این تعریف، انتخاب رویه های حسابداری یک مفهوم گسترده است که هم شامل انتخاب روش های حسابداری، مانند انتخاب روش استهلاک مستقیم در مقابل روش نزولی ویاانتخاب روش شناخت در آمد می باشد وهم شامل اقلام تعهدی اختیاری است. اقلام تعهدی اختیاری مواردی نظیر سیاست های خریدو فروش های اعتباری، ذخیره هزینه های تعلق گرفته وپرداخت نشده، ذخیره هزینه های تضمین کالا، ذخیره کاهش ارزش موجودی کالا، ذخایر مربوط به مخارج سازماندهی مجدد وزمان بندی برای استهلاک ویا حذف دفتری دارایی ها می باشد. (اسکات، 1389، ص13).
در سالهای اخیر تعدادی از پژوهشگران تلاش كرده اند تا مدیریت سود را طبقه بندی کنند. پژوهش های حسابداری در حوزه مدیریت سود، از جمله پژوهش های اثبا تی حسابداری می باشد. تاكنون پژوهشهای اثباتی حسابداری از دو دیدگاه فرصت طلبانه و كارآیی بررسی شدهاند. موضوع بحث رویکرد فرصتطلبانه در واقع توضیح رفتار فرصت طلبانه مدیر در انتشار اطلاعات است و مدیر تلاش میکند که با دستکاری در ارقام حسابداری، به خواستههای شخصی خود نظیر پاداش بیشتر دست یابد. اما در مقابل رویکرد کارایی، دستکاری در ارقام حسابداری توسط مدیر را همواره درارتباط با منافع شخصی مدیر نمی داند. به عبارت دیگر در این رویکرد معتقدند که مدیریت سود موجب شفافیت بیشتر اطلاعات در شرکتهای غیر متمرکز میشود و باعث کاهش عدم تقارن اطلاعات میان استفاده کنندگان مختلف میگردد. (بنی مهدوعرب عامری، 1390)
تحقیقات پیشین ازجمله تحقیقات کلین[2] (2002) وگوپتا [3](2008) در مورد بدهی و مدیریت سود به طور کلی نشان دهنده یک اثرمضربرای بدهی است. ادبیات مالی نشان می دهد که بدهی ممکن است اثر مفیدی