3-2-4- مقیاس سرمایه اجتماعی…………………………………………………………………………………… 49
3-2-5- مقیاس سرمایه اقتصادی……………………………………………………………………………………. 50
3-3- نحوه اجرای آزمون………………………………………………………………………………………………………. 51
3-4- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات…………………………………………………………………………………… 51
عنوان صفحه
فصل چهارم: یافتهها
4-1- یافته های توصیفی متغیرهای مورد پژوهش……………………………………………………………… 53
4-2- یافته های مربوط به سئوالات پژوهش………………………………………………………………………. 54
4-2-1- رابطه سرمایه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی با خودکارآمدیو رضایت از زندگی……. 54
4-2-2- پیشبینی خودکارآمدی بر اساس سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی….. 55
4-2-3- پیشبینی رضایت از زندگی بر اساس سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی……………… 58
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
5-1- بحث و بررسی یافته های پژوهش………………………………………………………………………………. 60
5-2-کاربردهای نظری و عملی…………………………………………………………………………………………….. 68
5-3- محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………………………….. 70
5-4- پیشنهادهای تحقیق……………………………………………………………………………………………………. 71
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی ……………………………………………………………………………………………………………. 72
منابع انگلیسی………………………………………………………………………………………………………….. 77
کلیات
زندگی هر انسان از باورها، هیجانها و عواطف او ساخته شده است. فرایندهای شناختی و هیجانی در جایجای زندگی، بر عملکرد انسان تأثیر میگذارند. باورهای خودکارآمدی[1] از مفاهیمی هستند که همواره توجه روانشناسان را به خود جلب کردهاند و در ابعاد گوناگون زندگی انسان متجلی میشوند. برای نخستین بار بندورا[2] (1977)، مفهوم خودکارآمدی را به ادبیات روانشناسی وارد کرد. خودكارآمدی از مفاهیم مهم در نظریهی شناختی-اجتماعی بندورا است (باسول[3]، 2010). در نظریهی شناختی-اجتماعی خودکارآمدی عبارت از احساس شایستگی، کفایت و قابلیت در کنارآمدن با زندگی است (شولدز و شولدز[4]، 1998). بندورا خودکارآمدی را یکی از فرایندهای شناختی میداند که ما از طریق آن بسیاری از رفتارهای اجتماعی خود و بسیاری از ویژگیهای شخصی را گسترش میدهیم. رفتارهای اشخاص به این بستگی دارد که خود باور داشته باشند که میتوانند عمل خاصی را با موفقیت به انجام برسانند (بندورا، 1977؛ ترجمه ماهر، 1372). باورهای فرد نسبت به تواناییهای خود بر رفتار به شیوههای مختلف، از جمله بر انتخابهای آنها تأثیر مثبت میگذارد و باعث میشود که فرد جریان عمل را دنبال یا قطع کند (آبنیکی، 1385). خودکارآمدی بالا موفقیت و زندگی شخصی انسان را از طرق بسیار، غنی میکند (پرسکیوا، بوتا و پاپاگیانی[5]، 2008)، پژوهشهای انجام شده، نشان میدهند که خودکارآمدی در شکل دهی به رفتار فردی و دستیابی موفق به اهداف نقش قدرتمندی دارد (استیس[6] و همکاران، 2006).
از نظر بندورا، خودکارآمدی تنها زمانی بر کارکرد تأثیر میگذارد که شخص، مهارتهای لازم را برای انجام کاری ویژه دارا باشد و برای انجام آن کار به اندازهی کافی برانگیخته شود (فراری 1991، به نقل از پاجارس[7]، 1996). خودکارآمدی به عنوان یکی از مفاهیم محوری در مبحث شناختی- اجتماعی، کانون توجه بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت میباشد و سهم مهمی در روانشناسی تربیتی دارد، چرا که باور افراد از توانمندیها و شایستگیهایشان و همچنین تفکر، استدلال و تفسیر آنان هنگام مواجه شدن با مسائل و موقعیّتها، جنبه های مختلف زندگی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد (نیکنام، 1390).
از دیدگاه پاستورلی و همکاران (2001)، خودکارآمدی سازهای چند بعدی است و باید در زمینه های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. خودکارآمدی به توان فرد در رویارویی با مسائل برای رسیدن به اهداف و موفقیت او اشاره دارد.
تحقیقات نشان دادهاند که خودکارآمدی بیشتر از این که تحت تأثیر ویژگیهای هوش و توان یادگیری دانشآموزان باشد، تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی از جمله باور داشتن خود (اعتماد به نفس)، تلاشگر بودن و تسلیم نشدن (خودباوری)، وارسی علل عدم موفقیت به هنگام ناکامی (خودسنجی)، آرایش جدید مقدمات و روشهای اجتماعی رسیدن به هدف (خودتنظیمی) و تحت کنترل درآوردن تکانهها (خودرهبری)، قرار دارد. این عوامل در برخی از دانشآموزان حتی بیشتر از توان یادگیری موجب پیشرفت آنها میشود (بهرامی، 1386؛ به نقل از پور جعفردوست، 1386).
ارتباط خودکارآمدی با بافت اجتماعی، انکارناپذیر است. به بیان لیننبرینک و پینتریچ[8] (2003)، خودکارآمدی به عنوان قضاوت فرد درباره توانایی انجام یک فعالیت خاص، تحت تأثیر تفاوتهای درون فردی و محیطی قرار دارد؛ به طوری که برای تکالیف یکسان، ادراک خودکارآمدی افراد با توجه به بافت محیطی، متفاوت است. بنابراین، خودکارآمدی میتواند با انواع مختلف سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) رابطه منطقی و نزدیکی داشته باشد. با توجه به پیشینهی موجود، این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بر همین اساس پژوهش حاضر تلاش کرده است رابطۀ خودکارآمدی را با انواع مختلف سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی[9]) بررسی کند تا در جهت پیوند مفاهیم جامعهشناختی با مفاهیم روانشناختی و ارائهی دید سیستمی به مفاهیم یادشده گام کوچکی برداشته باشد. در عین حال، یادکرد این نکته بایسته است که تمام سرمایه های زندگی انسان، اگر در او احساس رضایت درونی ایجاد نکنند، از کارکرد اصلی خود دور ماندهاند. بنابراین، دیگر متغیر این پژوهش، که به عنوان یکی از پیامدهای سرمایه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی محسوب میشود، «رضایت از زندگی[10]» است.
این مطلب را هم بخوانید :
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی میکند. اینگلهارت[11] (1998) مفهوم رضایت را این گونه تعریف می کند: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فردی به وجود میآید.
ازکمپ[12] (1995)، در تعریف رضایت از زندگی میگوید: رضایت بر تجربه شناختی و داورانهای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف میشود. این تعریف طیفی را تشکیل میدهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر میگیرد. این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربهی عاطفی (هیجان و احساسات) میشود، تفاوت دارد. رضایت از زندگی، نگرش فرد، ارزیابی عمومی نسبت به کلیت زندگی خود و یا برخی از جنبههای زندگی، همچون زندگی خانوادگی و تجربه آموزشی است (دینر، سان، لوکاس و اسمیت[13]، 1999).
رضایت از زندگی یک مفهوم ذهنی و منحصر به فرد برای هر انسان است که جزء اساسی بهزیستی ذهنی را تشکیل میدهد و عمومأ به ارزیابیهای شناختی یک فرد از زندگی خود اشاره دارد. این مفهوم شامل یک ارزیابی کلی از زندگی بوده و فرایندی مبتنی بر قضاوت فردی است. در این روند، مقایسهای بین ملاکهای فرضی شخص با زندگی واقعیاش صورت گرفته و هر چه واقعیت زندگی با این ملاکهای فرضی نزدیک به هم باشند، فرد احساس رضایت بیشتری از زندگی میکند (دلاهایج، گیلارد و وان دام[14]، 2010).
آنگونه که در پژوهشها آمده است، عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند؛ گیبسون[15] (1986) تعامل اجتماعی، دینر (1985) عوامل شخصیتی، جورج[16] (1981) سطح درآمد و طبقه اجتماعی و ویلیتس و کرایدر[17] (1988) مذهب را در میزان رضایت از زندگی مؤثر دانستهاند. لذا بر اساس آنچه که پیشتر بیان شد و با توجه به پارهای عوامل تأثیرگذار بر شاخصهای رضایت از زندگی، در پژوهش حاضر از میان عوامل مختلف مرتبط با رضایت از زندگی، رابطهی انواع سرمایه (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی)، با این متغیر بررسی شده است. بر همین مبنا در ادامه، درآمدی به متغیرهای سرمایۀ