4-1 – مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………………….66
4-2 – تعریف و مفهوم مجتمع های نظامی- صنعتی……………………………………………………………………………..66
4-3 -تاریخچه ظهور و قدرت گیری مجتمع های نظامی- صنعتی……………………………………………………….70
4-4 – تداخل اعضای مجتمع های نظامی- صنعتی و سیستم دولتی ایالات متحده امریکا…………………79
4-5 – نومحافظه کاران و کابینه بوش……………………………………………………………………………………………………..89
4-6 – تحول در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001…………………… 99
4-7 – افزایش سریع هزینه های نظامی ایالات متحده در سالهای2000 تا 2008…………………………….104
فصل پنجم: نتیجه گیری
5- نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….115
منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………127
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل2- 1 ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….34
شکل4-1………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….78
شکل4-2……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….105
شکل4-3……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….106
شکل4-4……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….108
شکل4-5……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….110
فصل اول
کلیات
1-1 – شرح و بیان مسئله:
از جنگ دوم جهانی به بعد، طبقات استثمارگر جوامع سرمایهداری عمدتا با تهدید یا با بکارگیری قوه قهریه سعی می کنند به اهداف و امیال خود در جهان دست یابند. بدین خاطر امروزه یکی از پایههای اساسی قدرت نظام سرمایهداری را دستگاه عریض و طویل ارتش و نیروهای مسلح تشکیل میدهد. دستگاه دیوانسالاری نظامی، که با اختلافات جزیی، چه از لحاظ تجهیزات و چه از لحاظ تشکیلات و چه از لحاظ پرسنل در تمام کشورهای سرمایهداری بطور فزایندهای در حال رشداست.
دیتر زینگهاوس استاد علوم سیاسی دانشگاه فرانکفورت اصطلاح مجتمع های نظامی- صنعتی را به جای میلیتاریسم بکار برد و دلیل او این بود که اگر در گذشته جدایی و تفکیک بین جامعه، ارتش و سیاست امکان پذیر بود و حتی بررسی آن از جنبه های مختلف با اهمیت و ضروری بود ولی اینها در عمل و تئوری اهمیت خود را از دست داده است و بهتر است به جای اصطلاح میلیتاریسم از اصطلاح مجتمع های نظامی- صنعتی که بیانگر واقعیتهای جوامع سرمایهداری معاصر است، استفاده کرد. منظور زینگهاوس از این اصطلاح روابط پیوسته و سودجویانه بین برگزیدگان بخشهای سیاست،اقتصاد، ارتش، علوم و تکنولوژی است که با همکاری و پشتیبانی متقابل موضع خود را برای تامین منافع مشترک در دولت و جامعه بطور مستمر و بطور غیرقابل کنترلی مستحکم کردهاند(ازغندی،1364 :29).
ایالات متحده امریکا همانند امپراتوریهای گذشته از قدرت نظامی بارها برای دستاوردهای اقتصادی، ارضی وغیر ارضی استفاده کرده است. تردیدی نیست که دستاوردهای اقتصادی امریکا ناشی از جنگ در ایجاد دوره دیرپای توسعه اقتصادی این کشور پس از جنگ جهانی دوم دخیل بوده است.به نظر می رسد که در سالهای اخیر بویژه در جهان پساجنگ سرد الگوی دستاوردهای اقتصادی ناشی از عملیات نظامی امپریالیستی تا اندازهای دگرگون شده است. صرفنظر از مسائل اخلاقی، اردوکشیها و عملیات نظامی امریکا حتی به دلایل اقتصادی امپریالیستی نیز به صرفه نیست. در واقع، تشدید توسعهطلبیها و جنگهای امریکا رفته رفته پر هزینهتر و از دیدگاه منافع ملی اسرافکارانه و کمرشکن است. پس اگر الگو یا تجربه امپریالیسم بیانگر علت تشدید جنگهای نظامی امریکا در سالهای اخیر نیست، پس توضیح اینگونه تاخت و تازها چگونه است؟
برخی تحلیلگران دلیل این توسعهطلبیها را به قدرت رسیدن گروه به اصطلاح ارتشگرایان نومحفظهکار میدانند، برخی این توسعهطلبیهای امریکا را به ویژگیهای جورج بوش و راه و رسم وی در سیاست وتمایل او به مغتنم شمردن منزلت خود در مقام رئیس جمهور زمان جنگ نسبت می دهند. برخی نیز استدلال می کنند که این سیاست حداقل در خاورمیانه بوسیله لابیهای صهیونیست تعیین می شود.
در این پژوهشدر پی بحث در مورد چگونگی و میزان تاثیرگذاری مجتمع های نظامی- صنعتی بر سیاستگذاری دفاعی ایالات متحده امریکا در دوره ریاست جمهوری
این مطلب را هم بخوانید :
پایان نامه منابع مالی شهرداری؛مدیریت شهری کشور اندونزی
جورج بوش پسر هستیم. بدین صورت که این گروه منافع تاثیرگذار در سیاست، سیاست خارجی و سیاست دفاعی ایالات متحده، در محیط تکثرگرای جامعه امریکا در رقابت با سایر گروه های منافع چگونه و از چه روش هایی توانسته است در فرایند تصمیم گیری های کلان این کشور نفوذ کند و به چه مقدار این تصمیمات را به سمت منافع گروهی خود هدایت کند. و بالاخره اینکه چقدر توانسته به اهداف گروهی خود دست پیدا کند و ابزارهایی که استفاده کرده کدامند.
1-2- پیشینه تحقیق:
مباحث مربوط به اقتصاد سیاسی نظامیگری قدرتهای بزرگ بخصوص جمهوری آلمان فدرال، شوروی و ایالات متحده امریکا دیر زمانی است که در محافل دانشگاهی در جریان است و این تحقیقات توانسته است زوایای پنهانی از دلایل سیاستهای نظامی این کشورها را روشن سازد ولی این مطالعات هنوز نتوانسته است بسیاری از پیچیدگیهای این سیاستها و روابط پیچیده بین سیاستمداران ، نظامیان وگروه های صنعتی تسلیحاتی را در کشورهای سرمایهداری بزرگ، بویژه ایالات متحده را کشف کند.شرحی از مطالعاتی را که در این زمینه صورت گرفته و به نحوی مرتبط به موضوع بحث ما است را در زیر بیان کردهایم.
علیرضا ازغندی در پژوهشی با عنوان ” مجتمعهای نظامی- صنعتی”پس از تعریف این اصطلاح، به بررسی وجود و نقش این پدیده در امریکا ، شوروی و آلمان می پردازد و میگوید که در جنگ دوم جهانی رابطه بسیار نزدیکی بین نظامیان و صنایع تسلیحاتی ایجاد شده که توسط رهبران سیاسی قابل کنترل نبود.بعد از جنگ هم نظامیان تسلط خود را بر فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی و امنیتی امریکا حفظ کردند و هر روزه این اتحاد درآمد شهروندان بیشتری را وابسه به امور نظامی می کند. نویسنده در این کتاب به بررسی کلی وضعیت نظامیگری پیش آمده در سیاست و جامعه ایالات متحده و دو کشور دیگر می پردازد و مخصوصا در مورد امریکا به مسائل کلان و بوجود آمده با دیدی کلان توجه دارد و به مصادیق عینی ، دلایل و چگونگی بوجود آمدن این وضعیت نمی پردازد(ازغندی،1364).