“
در جدول ۴-۴ به بررسی میان همسانی درونی گویه ها از طریق روش آلفای کرونباخ و روش دو نیمه کردن پرداخته شد. پس از آنکه محقق در مرحله مقدماتی ۶ سؤال را به دلیل پایین آوردن ضریب آلفا حذف کرده بود، این بار در هیچ عاملی گویه ای باعث وجود نداشت که پایایی را کاهش داده باشد لذا هیچ گویه ای حذف نگردید. بنابرین تمامی گویه ها در هر عامل با یکدیگر همگون و دارای همبستگی قابل قبولی با عامل مربوطه بوده است. کمترین میزان همسانی درونی از روش آلفای کرونباخ برابر با ۸۳/۰ برای عامل خودآگاهی و بیشترین میزان همسانی درونی در روش مذکور برابر با ۸۷/۰ به طور مشترک برای عامل های بهبود پذیری و امتداد زمانی محاسبه شد.
روش دو نیمه کردن نیز برای اندازه گیری پایایی آزمون به کار گرفته شد. در ادامه به طور مختصر روش دو نیمه کردن معرفی شده است.
پایایی ثبات درونی فقط با اجرای یک آزمون و به دلیل جلوگیری از بروز مسائل همراه تکرار آزمونها برآورد می شود. مشهورترین کاربرد این روش، برآورد پایایی از طریق دو نیمه کردن است. این آزمون به دو قسمت که هر کدام فرم های موازی یکدیگرند تقسیم می شود و سعی دارد این قسمتها به نحوی انتخاب شوند که موازی یا اساساً معادل باشند. چنانچه نیمه های آزمون موازی باشند، پایایی کل آزمون با بهره گرفتن از فرمول اسپیرمن-براون برآورد می شود (آلن و ین، ۱۹۷۹؛ ترجمه: علی دلاور).
در پایایی همسانی درونی با بهره گرفتن از فرمول اسپیرمن-براون، کمترین میزان پایایی برابر ۸۱/۰ برای بعد شمّ اجتماعی و بیشترین میزان پایایی برابر با ۸۸/۰ به طور مشترک برای بعد توجه و امتداد زمانی محاسبه شد.
نتیجه گرفته می شود که میزان همسانی درونی پرسشنامه با بهره گرفتن از دو روش مذکور در کل قابل قبول و مطلوب میباشد.
۵-۱-۲٫ سؤال دوم: آیا پرسشنامه سبک های هیجانی از روایی قابل قبولی برخوردار است؟
برای بررسی روایی در ابتدا روایی محتوایی با بهره گرفتن از نظرات کارشناسان بررسی و تغییرات لازم اعمال شد.
سپس برای تکمیل پاسخ به این سؤال از روش تحلیل عاملی استفاده شد و از این طریق ساختار عاملی پرسشنامه مشخص گردید. اولین قدم در تحلیل عاملی تهیه یک ماتریس همبستگی از تمام متغیرها بود که در تحلیل وارد میشوند. برای این کار باید مشخص کرد که آیا ماتریس داده ها برای تحلیل عاملی مناسب است یا نه؟ به همین منظور دو ویژگی مهم و اساسی از پنج شرط لازم (۱- ارزیابی ترکیب ماتریس داده ها ۲- حجم گروه نمونه ۳- استقلال اندازه ها ۴- اندازه همخوانی ها ۵- معنی و اهمیت ماتریس داده ها) برای انجام تحلیل عاملی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت:
الف- حجم گروه نمونه: در تحلیل عاملی هرچه گروه نمونه بزرگ تر باشد بهتر است. در پژوهش حاضر حجم گروه نمونه پس از ریزش پاسخ دهندگان به ۲۳۳ نفر رسید که برای تحلیل عاملی تا حدی مناسب است.
ب- اهمیت و معنادار بودن ماتریس داده ها: دومین نکته در مورد ارزیابی داده های پژوهشی برای تحلیل عاملی این است که آیا ماتریس داده ها شامل اطلاعات مفید و مناسبی هست یا نه؟ یعنی از روایی درونی قابل قبولی برخوردار است یا نه؟ برای رسیدن به جواب این مسئله، متغیرهای هر عامل باید به یکدیگر مرتبط باشند تا مدل عاملی مناسب باشد.
در این پژوهش برای ارزیابی ماتریس همبستگی دو شاخص محاسبه شد:
۱-کفایت نمونه برداری: مقیاس کیسر- می یر- اولکین (KMO) که حاکی از کفایت نمونه گیری است. شاخصی از نیرومندی رابطه بین متغیرهاست و مقادیر همبستگی مشاهده شده را با مقادیر همبستگی جزئی مقایسه میکند. مقدار محاسبه شده KMO در این پژوهش ۷۱۵/۰ میباشد که رضایت بخش است. بنابرین نیرومندی رابطه بین متغیرها در حد قابل قبولی میباشد.
۲- آزمون خی دو (کرویت بارتلت): به منظور کسب اطمینان نسبت به اینکه ماتریس همبستگی که پایه تحلیل عاملی قرار میگیرد، دارای معنای مناسبی است، از آزمون کرویت بارتلت استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ضریب معناداری ۰۰۰۱/۰ p= میباشد. چون این ضریب از ضریب معناداری ملاک یعنی ۰۱/۰ کوچکتر است، لذا ماتریس همبستگی دارای اطلاعات مفید و معنادار است. بنابرین خی دو معنی دار بوده و با ۹۹٪ اطمینان می توان گفت که شرط حداقلی لازم برای تحلیل عاملی وجود دارد. همچنین نتیجه گرفته می شود که ماتریس همبستگی دارای اطلاعات معنی دار بوده و پرسشنامه از روایی بیرونی مطلوبی برخوردار است.
در ادامه از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و مشخصه آماری اولیه به وسیله روش مؤلفه های اصلی اجرا گردید و با بهره گرفتن از چرخش واریماکس سؤالات چرخش داده شد تا روی عوامل مربوطه بار عاملی بیشتری را نشان میدهند و سؤالاتی که بار عاملی نامناسبی داشتند حذف شوند.
پس از انجام تحلیل عاملی به روش تحلیل مؤلفه های اصلی شش عامل به دست آمد که این شش عامل در جدول ۴-۶ آمده است.
بر اساس این تحلیل عاملی شش سؤال روی عامل بهبود پذیری، هفت سؤال روی عامل امتداد زمانی، هشت سؤال روی عامل شم اجتماعی، هشت سؤال روی عامل خودآگاهی، هفت سؤال روی عامل حساسیت به بافتار و شش سؤال روی عامل توجه بار عاملی بالاتر از ۳۵/۰ داشتند. نام های هر کدام از عامل ها مطابق با شش سبک هیجانی که در نظریه ریچارد دیویدسون آمده انتخاب شده است. در ادامه سؤالات مربوط به هر عامل آمده است:
عامل اول: بهبود پذیری (گویه های ۱ تا ۶)
منظور از آن سرعت بهبودی افراد از ناملایمات و مصیبت ها است. بعضی افراد خیلی دیر به حالت اولیه خود برمی گردند. آن ها بر اثر ناملایمات دچار اختلال و سردرگمی میشوند، درحالی که بقیه میتوانند خیلی سریع بهبود یابند.
عامل دوم: امتداد زمانی (گویه های ۷ تا ۱۳)
امتداد زمانی به معنای مدت زمان ماندگاری هیجان مثبت است. دوام هیجان های مثبت به میل باطنی ما برای نگاه کردن به دنیا با عینکی با شیشه های رنگی بستگی دارد.
عامل سوم: شم اجتماعی (گویه های ۱۴ تا ۲۰)
منظور از آن، تعبیر درست ما از پیغام های هیجانی غیرکلامی مردم است.
عامل چهارم: خودآگاهی (گویه های ۲۱ تا ۲۸)
خودآگاهی تفسیر صحیح فرد از نشانه های درونی جسمانی ناشی از هیجان ها مربوط می شود، مانند ضربان قلب، تعریق و تنش عضلانی. بعضی افراد به شدت نسبت به آنچه در بدنشان رخ میدهد، حساس هستند درحالی که برخی نسبت به آن ها کاملاً بی تفاوتند.
عامل پنجم: بافتار (گویه های ۲۹ تا ۳۵)
منظور از آن حساسیت به بافتار است. بعضی افراد پاسخ های هیجانی خود را به شیوه های متناسب با بافتار تنظیم میکنند. یعنی شیوه صحبت کردن آن ها، مثلاً با همسرشان با شیوه صحبت کردن آن ها با رئیسشان بسیار متفاوت است. بقیه افراد بین بافتارها چندان تمایزی قائل نمی شوند.
عامل ششم: توجه (گویه های ۳۶ تا ۴۲)
آخرین سبک هیجانی توجه است که معمولاً از اجزای تشکیل دهنده هیجان شمرده نمی شود. اما توجه و هیجان، ارتباط تنگاتنگی دارند. محرک های هیجانی به طور طبیعی ما را جذب میکنند. شخصی که حواس پرت است، بیشتر توسط محرک های هیجانی محیط جذب می شود و شخصی که تمرکز بیشتری دارد، میتواند در برابر آن ها مقاومت کند و به طور ارادی توجه خود را متمرکز کند
“