های واقعی از توسعه نمایان نبود تنها چیزی که وجود داشت سرابی بود که جهان هر چه بیشتر به آن نزدیک می شد کاذب و دروغین بودن آن بیشتر برایش مشخص می گشت. در نتیجه اجرای این نظریات و توجه صرف به بعد سخت افزاری توسعه شکست خورد و ناکام ماند. نظریه پردازان دیگر به دنبال علت یا علتهای شکست آن بودندو بر همین اساس رویکردهای دیگری تکامل یافت . حتی رویکرد مدرنیزاسیون مجبور به تغییر و تحولات و اصلاحاتی در خود شد. بعد از دهه هفتاد و توجه از بعد سخت افزاری توسعه به جنبه نرم افزاری آن معطوف شد و چیزی که در این راستا اهمیت زیادی برای فرایند توسعه پیدا کرد توجه به امر مهم مشارکت یا حلقه مفقوده توسعه که تاکنون به آن اهمیتی داده نشده بود از لحاظ تاریخی مشاركت بعنوان یک واقعیت اجتماعی ریشه در زندگی اجتماعی انسان دارد از زمان ارسطو تا جان دیوی بسیاری از فلاسفه اجتماعی ، مشاركت مردمی را همچون منبعی از انرژی خلاق و حیاتی برای دفاع در مقابل حكومت ستمگرانه …. مورد تحلیل و ستایش قرار داده اند به اعتقاد آنها مشاركت با درگیر ساختن تعداد زیادی از مردم در اداره امور جامعه ثبات و نظم را افزایش میدهد و با دادن فرصت اظهار علایق و خواسته ها به هر فرد خیر و مصلحت اكثریت تأمین خواهد كرد ( غلامرضا غفاری به نقل از محسنی تبریزی-19).
درمحافل آکادمیک دهه 60 توسعه معنایی معادل افزایش تولیدناخالص ملی برای بسیاری ازکشورهاداشت ولی ازد هه 70 به بعد مفهومی انسانی پیدا میکنداین تغییرنگرش درمجامع بین المللی نیزنمودپیدا می کندبرای مثال درکنفراس جهانی اصلاحات ارضی وتوسعه روستایی که درسال 1979 دررم تشکیل گردید دربیانیه خودبراهمیت مشارکت تمامی اقشارروستایی دربرنامه های توسعه تأکیدمیورزد از این مشاركتها میتوان به كمون های روستایی درچین ، سارودایا در سری لانكا ، عجما در تانزانیا ، پروشیكا و كامیلا در بنگلادش و پانچیات ها در هند اشاره کرد.
درسال1993 برنامه عمران ملل متحد(undp)درگزارش توسعه انسانی خودمشارکت رابه معنای ارتباط بی واسطه مردم درفرایندهای اجتماعی،فرهنگی وسیاسی تلقی میکند.
اهمیت مشارکت در روند توسعه باعث شد بسیاری از اندیشمندان به دنبال کم و کیف, چگونگی و عوامل تأثیر گذار بر آن بروند.هر کدام از نظریه پردازان در قالب رویکردهای تضادی , کارکردی یا رویکرد تلفیقی به بررسی آن پرداخته اندمثلاٌ ازدیدگاه کسانی چون پاتنام یکی از عوامل تأثیر گذار بر مشارکت وجودسرمایه های اجتماعی است.نظرات اوکه به دوران اواخرقرن بیستم برمیگردد وجود سرمایه اجتماعی را برای شکل گیری نهادهای مدنی و مشارکت سیاسی و نهایتاّ توسعه, امری لازم می داند. کلمن نیز نقش تسهیل کنندهایی چون: اعتماد , شبکه های اجتماعی و انسجام اجتماعی درکنش های جمعی مهم می داند.
عام بودن وچندوجهی بودن توسعه ومقولات آن ازجمله مقوله مشارکت سبب شده است تاتفسیرهای مختلفی ازآنها بعمل آید ولی دریک برداشت کلی میتوان وجه مشترک وجهت گیری کلی این تفسیرهاونظرات رادرسوگیری بیش از پیش آنها به سمت ارتقای منابع انسانی ازقبیل :سطح زندگی ،قدرت ورفاه دانست.
در كشور ما مشاركت ماهیتاً بعنوان فرایندی برخاسته از دین ، آداب و رسوم اجتماعی ، فقر اقتصادی ، فقدان امنیت ، شرایط اقلیمی و جغرافیایی … موجب تداوم و
بقای فرهنگ مشاركتی در قالبها و گونه های متعدد یاوری ، یاریگری ، تعاون و… شده است ( غلامرضا غفاری به نقل ازفرهادی-19 )
با ورود ایران به دوره جدید و تحول در ساختار اجتماعی واقتصادی نهادهای سنتی مشاركت دچار تغییر و تحول شدند بطوریكه با انجام اصلاحات ارضی ، تغییراتی در ساختار اجتماعی – اقتصادی روی میدهد و الگوهای مشاركتی جدید از قبیل : شركتهای تعاونی تولید ، شركتهای تعاونی زراعی ، مشاع های روستایی( هیأت های هفت نفره ) ، خانه همیار روستایی و… در زندگی روستایی وارد می شوند.مشارکت دراموراقتصادی خصوصاًٌدرعرصه فعالیتهای کشاورزی ازاهداف یاابزاری است که بسیاری ازسازمانهای اقتصادی واجتماعی کشور به دنبال آن هستندصرف نظرازپرداختن به نتایج این تلاشها باید متذکرشدکه مشاركت از تنوع و ابعاد مختلفی برخوردار است و از لحاظ تاریخی درهر حوزه فرهنگی یا جغرافیایی روند خاصی طی نموده است بررسی یکی ازموارد مشارکت وظیفه ای است که این مطالعه آن را بعهده گرفته است وجهت عدم اطاله کلام به همین مقدار از توضیحات فوق بسنده می كنیم.
سؤال اساسی تحقیق
پیرامون مسئله عدم مشاركت اقتصادی جامعه مورد مطالعه یک سؤال اساسی وكلی قابل طرح بود وآن اینكه پروژه آبیاری اجرا شده از لحاظ فنی و استفاده بهینه از عوامل تولید قابل توجیه بوده است وبر اساس انتظارات اولیه می بایست درتوسعه كشاورزی منطقه مؤثرمیشد و با اینكه كشاورزان حدود بیست سال بصورت گروهی از شبكه های نیمه مدرن آب (چاه های مشترك آب) استفاده مینموده ویا به عبارتی درمشاركت اقتصادی سهیم وفعال بوده اند پس چه عواملی بامِسأله عدم مشاركت زارعان دراستفاده از شیوه جدیدآبیاری یا به اصطلاح مشاركت درتوسعه كشاورزی مرتبط بوده است؟
پیرامون سؤال كلی مذكور چند سؤال فرعی قابل طرح است ( بود) از جمله آنكه :
1-آیا بین عوامل درون گروهی و مسأله عدم مشاركت زارعان در بهره برداری از پروژه ارتباطی وجود داشته است ؟
2-آیا بین عوامل برون گروهی ومسأله عدم مشاركت در استفاده از پروژه ارتباطی وجود داشته است؟
3-آیا گرایش ذهنی كشاورزان نسبت به مفهوم مشاركت ونوگرایی ارتباطی بامسأله عدم مشاركت عملی آنهادراستفاده ازپروژه داشته است؟
4-آیافرایند پذیرش تكنولوژی جدید آبیاری با مسأله عدم مشاركت در بهره برداری ازآن مرتبط بوده است؟
این مطلب را هم بخوانید :
اهداف تحقیق
ازآن جا كه این مطالعه از نوع پیمایشی است و درپی شناخت توصیفی مسأله بوده است اهداف كلی وجزیی آن را به شرح زیر میتوان خلاصه نمود.