چکیده :
برخی از حقوقدانان، حقوق بشر را بخشی از میراث مشترک بشریت می داند که در ذات این اندیشه جهان شمولی نهفته است. با بررسی اسناد بین المللی و منطقه ای و آراء اندیشمندان حقوق ( دکترین ) به این نتیجه میرسیم که ویژگی جهان شمولی حقوق بشر به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر پذیرفته شده است.
از طرفی تنوع فرهنگی به عنوان یک ضرورت اجتماعی جامعه بین المللی تا جایی قابل حمایت است که اعمال آن باعث انکار این اصل و قواعد حقوق بشر نشود که
حاصلی جز خشونت های قومی – مذهبی نخواهد داشت.
مقدمه
انسان به واسطه انسان بودن خود دارای حقوقی است كه فقط ذاتی وی میباشد و با تغییر زمان و مكان هیچ تغییری نمیپذیرد و همواره و همیشه ثابت است و احترام و رعایت این حقوق برای تمامی جوامع و دولت ها لازم و ضروری است. لذا با بررسی سیر تحولات تاریخی در روابط میان انسان ها میتوان به این نتیجه رسید كه همیشه تعدادی افراد انسانی به بهانه های گوناگون از قبیل دفاع از مرزهای سرزمین، خیانت به مملكت، حفظ حقوق دینی و احترام به شعائر مذهبی، مصون ماندن از گناه در ردای كشیش و… جرائمی مرتكب گردیدهاند كه در نهایت جان، شرافت، مال و حیثیت انسان های دیگری را زیر پا گذاشته اند. به هر حال، این قدرتطلبیها و جاهطلبیهای معدودی افراد باید در جایی محدود می گردید، بخصوص با نگاهی به دو جنگ جهانی اخیر و تولید جنگ افزار هایی که می تواند هر گونه حیات را طی چند ساعت از کره خاکی از بین ببرد، این گونه بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم با از دست رفتن جان و آواره شدن میلیونها نفر در یک برهه زمانی کوتاه جامعه ملل خواستار شناسایی بین المللی حقوق بشر شدند. به این ترتیب، اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که تنها سه سال از تاسیسش می گذشت، رسید.
لذا انكار حقوق بشر و آزادیهای اساسی نه تنها یک تراژدی فردی و شخصی است، بلكه موجب اوضاع نا آرام اجتماعی و سیاسی میگردد و تخم خشونت و تخاصم را
این مطلب را هم بخوانید :
در درون اجتماعات و ملتها و در بین آنها میكارد. همانطور كه جمله نخست اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان می کند: «احترام به حقوق بشر و شأن انسانی» زیربنای آزادی، عدالت و صلح در جهان میباشد[1].