سرمایه اجتماعی
۲-۲-۱ سرمایه اجتماعی چیست
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده استفاده شده است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتقاد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، انسانها با سازمانها و سازمانها با سازمانها میباشد و نقش بسیار مهمی در احساس مسئولیت اجتماعی سازمانها در جوامع ایفا می کند. در حقیقت، اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود اطلاق می شود.
همچنین ریشهشناسی کلمه«اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک می کند تا معنی سرمایه اجتماعی و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود.کلمه «اجتماعی» یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی و مانند آن اشاره می کند. اسم این صفت، کلمه جامعه است. که از کلمه لاتین«Socius» به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمه«اجتماعی» از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی، احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد. به طور کلی این زمینه های نظری گسترده و کلی را میتوان به عنوان ریشه های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک طرفدارانی دارد، با توجه به سوگیریهایی که در هریک از این نحلهها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود(بورت،۱۹۹۲: ۲۴-۸).
سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر فرد و جامعهپذیر ساختن وی که از مجرای احترام به عرف، سنتها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی حاصل می شود، از یک سو به معنادار ساختن زندگی اجتماعی برای فرد و زمینهسازی مشارکت مثبت و فعال وی در زندگی اجتماعی می پردازد و از سوی دیگر از جهت پیامدهای جمعی و عمومی، موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثباتاجتماعی می شود(تقیلو، ۱۳۸۵: ۲۴۰). در واقع، افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران می شود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت می کند و با ایجاد رابطهای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنها را برای تحقق هدفهای مشترک فراهم میآورد( اجتهادی، ۱۳۸۶: ۵).
۲-۲-۲ تاریخچه سرمایه اجتماعی
«اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقالهای توسط هانی فان[۱] از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در آمریکا به وسیله شخصی به نام جین جاکوبز[۲] نوشته شد که این اصطلاح سرمایه اجتماعی را به کار برد و منظورش این بود که در حاشیهنشینهای شهر، ویژگیها و خصلتهایی وجود دارند که آنها میتوانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروهایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. در اصل، در آنجا منظور از سرمایه اجتماعی، نوعی همکاری و همفکری خودجوش و از درون گروههای مردم حاشیه نشین بود» (توسلی، ۱۳۸۴: ۲).
جین جاکوبز سرمایه اجتماعی را شبکه های اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، نبودن جرم و جنایتهای خیابانی و دیگر تصمیمها در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی، پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهد. سپس این مفهوم در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، ولی در واقع این جیمز کلمن[۳] و پژوهش او در زمینه مشارکت در امور مدرسه در شهر شیکاگو بود که سبب جلب توجه امروزی به این مفهوم شد، سپس بوردیو[۴] و پس از آن پوتنام[۵] در دهه ۱۹۹۰، از این مفهوم برای مطالعه نهادهای مردم سالار در ایتالیا استفاده کردند (شارعپور، ۱۳۸۳).
« گلن لوری[۶] اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت[۷] جامعهشناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد»(فوکومایا، ۱۳۷۹: ۱۰). در دهه ۱۹۷۰ سرمایه اجتماعی در روشهای خیلی ملموس، توسط اقتصاددانهای دارایی و مالی مطرح شد. از نگاه آنها، سرمایه اجتماعی فقط به مدعیان جمعی، اخلاقی یا قانونی دلالت دارد و فقط به اصطلاح اجتماعی بماند، محدود شده است. اقتصاددانها، اصطلاحهایی نظیر زیر ساخت اجتماعی، سرویسهای اجتماعی یا هزینه های اجتماعی را اساساً بدون از دست دادن هر معنی مورد نظر، برای سرمایه اجتماعی به کار میبرند. به طور عمده در جامعه در جامعه شناسی آمریکای شمالی به ویژه در نگاه کارکردگرایان، سرمایه اجتماعی عبارت است از روابط دوسویه، کنش دوجانبه و شبکه هایی که در بین گروه های انسانی به وجود آمده است(نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۱۲۸-۱۲۹).
«سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پاتنام و پرتز بسط و گسترش داده می شود»(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸: ۲۵۹). کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت آنچه که امروز مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعهشناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعهشناسانی چون مارکس وبر و دورکیم میتوان به جستو جوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، امیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیم همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزشها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه اجتماعی را دربر میگیرد(توسلی، ۱۳۸۴: ۳).
۲-۲-۳ اهمیت سرمایه اجتماعی
در دو دهه مفهوم سرمایه اجتماعی در زمینهها و اشکال گوناگونش به عنوان یکی از کانونیترین مفاهیم، ظهور و بروز یافته است. هرچند شور و اشتیاق زیادی در بین صاحب نظران و پژوهشگران ایجاد کرده است لیکن، نگرشها، دیدگاه ها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. افزایش حجم قابل توجه پژوهشها در این حوزه بیانگر اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی در بسترهای متفاوت اجتماعی است. به طور کلی میزان سرمایه اجتماعی در هر گروه یا جامعهای نشاندهنده میزان اعتماد افراد به یکدیگر است( فقیهی و فیضی، ۱۳۸۵). وجود میزان قابل قبولی از سرمایه اجتماعی موجب تسهیل کنشهای اجتماعی می شود، به طوری که در مواقع بحرانی میتوان برای حل مشکلات از سرمایه اجتماعی به عنوان اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد. از این رو شناسایی عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اهمیت به سزایی دارد(رنانی، ۱۳۸۵).
تعدادی از عناصر اصلی که میتوان سرمایه اجتماعی را با آن مورد اندازه گیری قرار داد عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی، اجتماعی، وجود انگیزه در افراد جامعه که در پی کسب این دسته از آگاهیها هستند، اعتماد عمومی به یکدیگر و مشارکت غیررسمی همیارانه در فعالیتهای داوطلبانه و در مجموع میتوان گفت که یکی از معیارهای اصلی در شناخت سرمایه اجتماعی، شکل و شیوه روابط اجتماعی افراد با یکدیگر و نحوه همزیستی آنها در جامعه مورد مطالعه است(آدلر، ۲۰۰۲).
۱٫Hanifan
۲٫Jacobs
۳٫Coleman
۴٫Bourdieu
۵٫Putnam
۱٫Glen Lowry
۲٫Ivan Light
اغلب نظریهها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت می دهند که اخیراً فوکویاما[۱] را نیز باید به آنان افزود. در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم میخورد اما در کنار این شباهتها، تفاوتهای معنیداری نیز مشاهده می شود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبه های مختلفی از قبیل تئوریهای اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می شود( آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).
۲-۲-۴-۱ سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام(۱۹۹۵)
پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی(۱۹۹۸-۱۹۹۳) عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایه های اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین می کند. به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که کنشهای اعضاء را تحت تأثیر قرار می دهند. او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی میداند. او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر میشمارد و ابزار میدارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد.
۲-۲-۴-۲ سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو(۱۹۹۰)
یکی از بزرگترین تئوریپردازان عصر حاضر که کمتر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است. نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعارههای قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی میباشد. برجستهترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است. به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد می شود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایه گذاری می شود.
۲-۲-۴-۳ سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن(۱۹۹۸)
کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار میبرد. وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند. کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایه انسانی میداند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورنده سرمایه اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمیشوند یا با هزینه بالاتری محقق خواهند شد(وال و دیگران[۲] ۱۹۹۸، به نقل از آشنا و دیگران، ۱۳۸۵).
به نظر پاکستون[۳]، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگیهای عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند میدهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می شود را شامل میگردد(ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۷۹).
اما خلاصهترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان می کند. او بیان میدارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام می دهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل میشوند، هنگامی که مردم شبکه های ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزشهای مشترک دارند رابطه دارند، این شبکه ها به عنوان منابعی تلقی می شود که سرمایه اجتماعی ایجاد می کند(فیلد[۴]، ۲۰۰۳: ۱).
تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعیاند. این مسئله نشان میدهد که ویژگی غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند. اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه میتوان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره می کنند و بر اساس همین نکته مشترک میتوان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد:
به طور کلی سرمایه اجتماعی را میتوان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل می کند و به وسیله آن میتوان از تواناییهای افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد. روابط اجتماعی در چارچوب ارزشها و هنجارهای خاصی صورت میگیرد که از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است(سعادت، ۱۳۸۷: ۳-۴).
۲-۲-۵ تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی
سرمایه، ثروتی است مولد درآمد یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد. در اقتصاد سیاسی مارکس، سرمایه به عنوان کار حجیم یا انباشته تعریف می شود که در مناسبات اجتماعی ایجاد می شود و از آن برای انباشت بیشتر سرمایه استفاده می شود. بوردیو نیز سرمایه را کار انباشته تعریف می کند. دریافت بوردیو از سرمایه وسیعتر از معنای پول و سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس به خود گیرد، بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثربگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(بوردیو، ۱۳۸۰: ۳۱).
سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکا به ویژه در روایتکارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه، تعاملات و شبکه هایی که در میان گروههای انسانی پدیدار می شود و سطوح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامدها و تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود.
برای تعریف سرمایه اجتماعی بهتر است از مصادیقها و امثالها شروع کنیم تا بتوانیم به تعریف مشخصی برسیم. اگر از تمثیل بهره بگیریم سرمایه اجتماعی همانند نوعی روغن اجتماعی است که در مناسبات بین افراد نقش ایفا می کند؛ یعنی در عین تسهیلکنندگی مناسبات، چسبندگی هم ایجاد می کند؛ به عبارتی هم چسب اجتماعی و هم روغن اجتماعی است. از یک سو بسیاری از زبریهای مهرههای اجتماعی، یعنی افراد و واحدها را که در اصطکاک با هم قرار میگیرند، تسهیل می کند و از بین میبرد؛ یعنی از تنش برخوردها و مناسبات افراد میکاهد. در عین حال، همچون چسب اجتماعی افراد را در کنار هم و در محیط تعامل اجتماعی نگه میدارد، میتوان سرمایه اجتماعی را محیطی با مجموعه شرایط و مجوعه قواعد اخلاقی- اجتماعی و رفتاری دانست که به طور ضمنی رفتار افراد را شکل میدهد و کمک می کند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسند. بنابراین سرمایه اجتماعی بستر و فضایی است که تعامل نیروهای انسانی و استفاده این نیروی انسانی از سرمایه مادی را کم تنش و کم هزینه می کند. سرمایه اجتماعی یک متغیر چند وجهی است نخست آنکه یک متغیر کلان غیر قابل مشاهده است؛ دوم آنکه متغیری است که هم در سطح فرد و هم در سطح کلان وجود دارد. اشکالی که در اینجا به وجود میآید آن است که سرمایه اجتماعی ممکن است در بسیاری از موارد در سطح خرد تقویت شود، در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب است(عبدالهی آرانی، ۱۳۸۳).
منظور از سرمایه اجتماعی، هنجارها و شبکه هایی است که مردم را قادر میسازد تا دست به کنش جمعی بزنند. این تعریف چندین مقصود را در بر میآورد، اولاً، نه بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه اجتماعی متمرکز است، در حالی که میپذیرد ویژگیهای مهم سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و هنجارها متقابل در طی فرایند مکرر پدید آمدهاند. ثانیاً، این تعریف ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در خود جای میدهد و میپذیرد که اجتماعات کمابیش بدانها دسترسی داشته باشند. ثالثاً، در حالی که تعریف اجتماع را به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می کند، در ضمن میپذیرد که افراد و خانوادهها قادرند سرمایه اجتماعی را از آن خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خوداجتماع تا حدودی زیادی به مناسبات آنها با دولت برمیگردد. تأثیری که دولتهای ضعیف، دشمن صفتیابی تفاوت بر زندگی اجتماع و طرحهای توسعهای باقی میگذارند، با دولتهایی که قراردادها را محترم میشمارند و در برابر فساد مقاومت میورزند، عمیقاً متفاوت است(پورتز[۵]، ۱۹۹۶ : ۲۱).
سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهههای اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمانها(تیمبرلیک[۶]، ۲۰۰۵: ۴۴-۳۴) و تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۸-۵).
مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی میتوان منابعی تعریف کرد که میراث روابط اجتماعیاند و کنش جمعی را تسهیل می کنند. این منابع که از طریق اجتماعی شدن حاصل میشوند در برگیرنده اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه هایی از پیوندهای اجتماعی است که موجب گرد آمدن افراد به صورتی منسجم و با ثبات در داخل گروه به منظور تأمین هدفی مشترک میگردد(زاهدی، ۱۳۸۲: ۲۷۴).
سرمایه اجتماعی ثروت یا ارزشی است که از آن میتوان برای افزایش یا ایجاد منابع در اختیار و یا جدید استفاده کرد. سرمایه اجتماعی بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوه تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاسهای خرد، میانی و کلان تعیین کننده میزان سرمایه اجتماعی است(غفاری، ۱۳۹۰: ۳۵).
بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کیفیت تعاملات اجتماعی است(مور[۷]، ۱۹۹۷).
توسلی(۱۳۸۱) معتقد است، مفهوم سرمایه اجتماعی صبغه جامعهشناختی دارد، به این لحاظ که هم می تواند از جامعه سنتی برگرفته شود و هم از محیطهای سازمانی نوین نشأت بگیرد.
سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیدههای ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروههای اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی(علوی، ۱۳۸۰: ۳۴ به نقل از فلورا، ۱۹۹۹).
سرمایه اجتماعی موجب می شود که اعضاء یک جامعه به هم اعتماد کنند و به تشکیل گروهها و مجامع داوطلبانه بپردازند. توانایی کار جمعی و معاشرتپذیری به معنی پذیرش صداقت، اتکاءپذیری، قابلیت اعتماد کردن، اطمینان و حسن وظیفه است. آنچه که موجب تقویت سرمایه اجتماعی در هر جامعهای می شود، این است که افراد در یک جامعه تنها به فکر منافع خود نبوده و تنها در جهت دستیابی به آن عمل نکنند، بلکه به انجام کار جمعی در قالب گروهها و تشکلهای داوطلبانه و غیرداوطلبانه بپردازند. سرمایه اجتماعی یک مجموعه از نهادهای زیربنایی اجتماعی نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها، شبکه ها و تشکلهای داوطلبانه است. سرمایه اجتماعی شامل شبکه های اجتماعی و هنجارهای وابسته آن است که بر تولید و سلامت یک جامعه تأثیر میگذارد(سویری و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۲۳).
۱٫Fukayama
۱٫Wall et al
۲٫Paxton
۱٫Field
۱٫Portes
- Timberlake
ویژگیهای مفهوم سرمایه در سرمایه اجتماعی
۱-سرمایه اجتماعی مالک خصوصی ندارد و مالک آن، گروه یا جامعه است.
۲-فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را ندارد.
۳-کارایی سرمایه یعنی انتظار انسجام اجتماعی، همکاری و اعتماد بیشتر و سود مادی حاصل از سرمایه اجتماعی، جنبه فرعی آن را تشکیل میدهد.
۴-مصرف سرمایه باعث افزایش آن می شود.
۵-این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد(وحید و همکاران، ۱۳۸۳: ۶۶).
۲-۲-۷ انواع سرمایه و رابطه آن با سرمایه اجتماعی
مهمترین عنصری که در میان اندیشمندان موجب تفکیک میان انواع سرمایه اجتماعی شده است، مفید یا مضر بودن آن برای کل اجتماع است. با توجه به این نکته میتوان به تفکیکی که فیلد (۲۰۰۳) میان سویه مثبت و سویه منفی سرمایه اجتماعی قائل شده است اشاره کرد. او دغدغه بوردیو را باز میگوید: داشتن روابط محکم و مؤثر همواره از آن عده ای خاص است و استفاده از آنها همواره می تواند به زیان محرومان اجتماعی باشد.
یکی از مفیدترین تمایزات نظری انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی، مربوط به تمایز مایک وولکاک[۱] میان سه نوع سرمایه اجتماعی است:
۱٫سرمایه اجتماعی الزام آور، که مشخص کننده پیوندها میان مردم متشابه در موقعیتهای مشابه است، مانند خانواده اولیه، دوستان نزدیک و همسایگان؛
۲٫سرمایه اجتماعی پیونددهنده، که شامل پیوندهای دورتر از افراد متمایل به هم است، مانند دوستان دور و همکاران؛
۳٫سرمایه اجتماعی مربوط کننده، که مردم نامتشابه را در موقعیتهای نامشابه در دسترس هم قرار میدهد، مانند کسانی که کاملاً خارج از اجتماع قرار گرفتهاند، بنابراین اعضا را قادر میسازد که محدوده وسیعتری از منابع را نسبت به داخل اجتماع در اختیار داشته باشند(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۳).
انواع مختلف سرمایه عبارت است از:
۱٫سرمایه فیزیکی: ماشینآلات، تجهیزات و مانند آن در این نوع سرمایه قرار میگیرد؛
۲.سرمایه مالی: به درآمد پولی و همچنین دیگر منابع و دارایی های مالی گفته می شود و تظاهر نهادینهاش را در حقوق مالکیت تبلور مییابد، مثلاً پول و اشیای مادی که میتوان برای تولید و خدمات به کار برد(نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۴). شکل اقتصادی سرمایه، مانند دارایی های منقول و ثابت در یک سازمان بلافاصله قابل تبدیل به پول است(انصاری، ۱۳۸۳).
۳٫سرمایه طبیعی: مثل خاک، آب، معادن و دیگر منابع طبیعی(شارعپور، ۱۳۸۰)؛
۴٫سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است. سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگیهای کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، داشتن خلاقیت، دانش و نوآوری عموماً نوعی سرمایه به شمارمیرود. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی را میتوان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید(علوی راد و نصیر زاده، ۱۳۸۰)؛
۵٫سرمایه فرهنگی: به شکلهای مختلف وجود دارد؛ شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرایند جامعهپذیری، انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیتهای تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر در تعریفی دیگر سرمایه فرهنگی را مجموعه نهادها، عادات، منشها، شیوه های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقهها و شیوه های زندگی که به طور غیررسمی بین افراد شایع است تعریف می کند( نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۵). کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمههای از پیشاندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش، مهارت، حق ویژه تصمیم گیری و حق دریافت احترام میداند. به عبارتی سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد، مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است(انصاری، ۱۳۸۳: ۲).
۶٫سرمایه اجتماعی: مجموعه بالقوه است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنشگران و سازمانها به وجود میآید، به عبارتی، شامل روابط مبتنی بر اعتماد و بدهبستان(معامله به مثل) در شبکه های اجتماعی است(شارعپور، ۱۳۸۳)، سرمایه اجتماعی به ارتباطها و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد. از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایهداری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار میرود. در این ممالک سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن به شمار میآید. میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، تنها یک دیدگاه ابزاری است؛ پس اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت(انصاری، ۱۳۸۳).
۷٫سرمایه نمادین: استونر و ترنر[۲] به نوع دیگر از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می کنند که با بهره گرفتن از سمبلها برای مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده میانجامد. این شکلهای مختلف سرمایه کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. بلکه به یکدیگر وابستگی متقابل دارند و تقویت کننده یکدیگرند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل گیری سرمایه انسانی دارد و همچنین عکس این مسئله نیز صادق است. برای نمونه، یک مدیر ممکن است تصمیم بگیرد تا برای خرید فناوری جدید سرمایه گذاری کنند(سرمایه فیزیکی) او ممکن است یک دوره آموزشی برای پرسنل خود فراهم کند(سرمایه انسانی) یا ممکن است با یک اردوی خارج از محل کار، روحیه کارگروهی را در آنها تقویت کند (سرمایه اجتماعی) (نازک تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۶).
۲-۲-۸ سرمایه اجتماعی و سطوح تحلیل آن
یکی از نکات با اهمیّت در تعریف سرمایه اجتماعی، مشخص کردن سطح تحلیل سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی را میتوان در دوسطح سرمایه اجتماعی فردی و سرمایه اجتماعی جمعی، در نظر گرفت. برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی فردی، واحد سنجش فرد است و واحد تحلیل هم فرد است. در اندازه گیری سرمایه اجتماعی جمعی، واحد سنجش فرد است، اما واحد تحلیل گروهها، اجتماعات، جوامع و یا کشورها هستند(اصغرپور ماسوله، ۱۳۸۵).
به منظورتوصیف فضای مفهومی سرمایه اجتماعی، میبایست ضمن تعریف این مفهوم،آن را از لحاظ گونه های سطوح، ابعاد و ویژگیهای کلید آن مورد بررسی قرار داد. بیشتر محققین سرمایه اجتماعی، آن را در سه سطح خرد، میانی و کلان تقسم کرده اند.
سطح خرد: در این سطح تعریف سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه های ارتباطی بین افراد، هنجارها و ارزشهای غیررسمی حاکم بر آن تأکید میگردد. در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره برداری از سرمایه اجتماعی به دست میآورد.
سطح میانی: این نوع سرمایه اجتماعی، به سرمایه اجتماعی رابط نیز معروف است و شامل پیوندها و روابط عمودی است که بین سازمانها و گروهها وجود دارد. این مؤلفه برای اولین بار توسط کلمن مطرح شد. تعریف وی از سرمایه اجتماعی، به طور ضمنی روابط حاکم در درون ساختار، گروهها و روابط بین افراد هم تراز را در بر میگیرد. او مفهوم سرمایه اجتماعی را به گونهای گسترش میدهد که علاوه بر پیوندهای افقی، شامل پیوندهای عمودی نیز می شود و روابط میان گروهها را نیز شامل می شود.
سطح کلان: فراگیرترین سطح سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمیترین روابط و ساختارهای نهادی است. این سطح از سرمایه اجتماعی به محیط سیاسی و اجتماعی می پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل میدهد. رژیم سیاسی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادیهای سیاسی و مدنی، نهادهایی است که از طریق آنها سرمایه اجتماعی کلان شکل میگیرد. در سطح کلان تعداد زیادی از گروههای داوطلبانه بر مبنای روابط افقی و اعتماد وجود دارد که سرمایه اجتماعی را تولید می کنند و همه اعضای جامعه از آن بهرهمند میشوند. از آن جا که نمیتوان واقعیتهای مجود در جامعه را فقط در یک سطح در نظر گرفت، لذا میتوان گفت که تحلیل در یک سطح، به طور اجتنابناپذیر وابسته به دو سطح دیگر خواهد بود.
به طور کلی میتوان گفت ادغام سطوح مختلف سرمایه اجتماعی می تواند تأثیرات نیرومندی در سطح جامعه داشته باشد. نهادهای سطح کلان میتوانند یک محیط توانمندی را برای توسعه نهادهای سطح خرد فراهم کنند و انجمنهای محلی نیز به حفظ مؤسسات ملی و منطقهای کمک می کنند که در نهایت باعث افزایش موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد شد(قاسمی و کاظمی، ۱۳۸۸: ۹-۱۰).
۱٫Woolcock
ابعاد سرمایه اجتماعی
در تحقیقات گوناگون برای سرمایه اجتماعی، ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. « گروتارت و دیگران[۱]» (۲۰۰۴ و ۲۰۰۵) شش بُعد را برای سرمایه اجتماعی بیان کرده اند: ۱) گروهها و شبکه ها ۲) اعتماد و انسجام ۳) کنش جمعی و تعاون ۴) ارتباطات و اطلاعات ۵) پیوند اجتماعی و شمول ۶) تقویت واکنش سیاسی. «وولکاک دو ناریان[۲]» (۲۰۰۰) و «جنیفر پرس[۳]» (۲۰۰۳) سرمایه اجتماعی را در دو بُعد درون گروهی، (پیوند دهنده) و پیوندهای برون گروهی ( متصل کننده) سنجیدهاند. ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی گروهی، وجود پیوندهای قوی (چسبهای اجتماعی) در بین اعضای مثلا̋ یک خانواده یا یک گروه قومی است و ویژگی اصلی سرمایه اجتماعی قوی است(شارعپور، ۱۳۸۵). «هافمن و دیگران[۴]» (۲۰۰۵) نیز با بررسی پیشینه سرمایه اجتماعی آن را به پنج بُعد: ۱) کانالهای اطلاعاتی ۲ هنجارهای اجتماعی ۳) هویت ۴) وظایف و انتظارات و ۵) ساختار اخلاقی تقسیم می کنند.
پاملاپاکسون[۵]، برای سرمایه اجتماعی دوبعد قائل می شود: پیوندهای عینی و پیوندهای ذهنی.
۱-پیوندهای عینی: منظور از این نوع سرمایه اجتماعی، پیوندهای عینی میان افراد و ساختار شبکه ای عینی است که افراد را به یکدیگر پیوند میدهد. این بعد، ارتباط افراد را درفضای اجتماعی نشان میدهد.
۲-پیوندهای ذهنی: پیوندهای ذهنی به مفهوم خاص آن به معنای متقابل، اعتمادزا و دربرگیرنده احساسات مثبت است (پاکستون، ۲۰۰۲: ۲۵۷).
در هر صورت، سرمایه اجتماعی در هریک از سطوح خرد، میانه و کلان، اثر خود را بر توسعه به عنوان کنش میان دو نوع سرمایه اجتماعی مشخص اعمال می کند:سرمایه اجتماعی ساختاری و سرمایه اجتماعی شناختی
بعد ساختار به جنبهای قابل رؤیت و عینیتر سرمایه اجتماعی اطلاق می شود؛ مانند شبکه ها، تشکلها، نمادها، قوانین و تشکیلات شکل گرفته توسط آنها. سرمایه اجتماعی ساختاری بیشتر با شبکه ها در ارتباط است که از طریق آنها همکاری، به خصوص فعالیتهای جمعی دارای منافع متقابل شکل میگیرد. گروههای ورزشی و گردهمایی با همسالان مثالهای سرمایه اجتماعی ساختاری هستند.
بعد شناختی که گاهی از آن با عنوان سرمایه اجتماعی ذهنی یاد می شود به ارزشها، اعتماد، گرایشها و عقاید مشترک ناظر است و به همین دلیل بیشتر امری ذهنی و نامحسوس است(میشل و بوسرت[۶]، ۲۰۰۷).
۲-۲-۱۰ گونه های سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی برحسب نوع گروهی که در آن سرمایه اجتماعی پدید میآید به دو گونه تقسیم می شود:
۱-سرمایه اجتماعی درون گروهی: در این گونه از سرمایه اجتماعی اشاره به روابطی مبتنی بر اعتماد و همکاری میان اعضای یک گروه دارد و سایر گروهها برای این گروه غریبه میشوند و منافع حاصله از سرمایه اجتماعی فقط توسط اعضای گروه مورد بهره برداری قرار میگیرد.
۲-سرمایه اجتماعی برونگروهی: این گونه از سرمایه اجتماعی روابط مبتنی بر اعتماد گروهها با یکدیگر(گروه با غریبهها) اشاره دارد. ولکاک علاوه بر دو نوع مذکور، گونه دیگری به سرمایه اجتماعی اضافه می کند.
۳-سرمایه اجتماعی اتصالی: که مبین همبستگی بین افراد غیرهمانند در موقعیتهای متفاوت را نشان میدهد(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۴-۱۳).
۲-۲-۱۱ مزایای سرمایه اجتماعی
بنابر عقیده لینا و وان بورن[۷]، سرمایه اجتماعی از چهار طریق منجر به پیامدهای سودمند میگردد:
۱-سرمایه اجتماعی به منزله یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان، بالاست افراد برای صرفنظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدفهای بلند مدت مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر افراد معتقد باشند که تلاشهایشان برای موفقیت کل جامعه یا سازمان، ضروری است؛ احتمال بیشتری وجود دارد که به انجام کارهایی بپردازند که از نظر جامعه یا سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آنها را برآورده میسازد، کاهش مییابد.
۲-سرمایه اجتماعی به منزله تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطافپذیر: سرمایه اجتماعی می تواند به ایجاد انعطافپذیری در انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکاء بر اعتماد ایجاد می شود و به جای نظارت رسمی و مشوقهای اقتصادی؛ قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطافپذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل مینماید.
۳-سرمایه اجتماعی به منزله ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی می تواند به انجام وظایف به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قرادادها، مشوقها و مکانیزم های نظارت رسمی که در سیستمهایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل مینماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی هزینه های مبادله را کاهش میدهد و در زبان رفتار سازمانی می تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.
۴-سرمایه اجتماعی به منزلهی تسهیلکننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال شرح دادهاند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، میتوانند ایجاد سرمایه مفهومی درون جامعه یا سازمان را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نمایند. بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال این امر به چندین طریق اتفاق میافتد؛ مثلاً سرمایه اجتماعی می تواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم های رسمی کاراکتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان، استعارهها و دیدگاه های مشترک که اغلب در سازمانهایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت میشوند، میتوانند از جمله راههای مؤثر و کارایی انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند. از دیدگاه آدلر و وان[۸]، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منافع و وسیعتر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات بهبود میبخشد. این دو محقق، ایجاد راههای نفوذ و کنترل و قدرت به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند. همچنین بیان میدارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از همبستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترلهای رسمی را کاهش میدهد(درانی و رشیدی،۱۳۸۷: ۴).
۱٫Grvtart et al.
۲٫Woolcock Do Narian
۳٫Jennifer Press
۴٫Haffman et al.
۱٫Pamlapaksvn
۲٫Michelle & Bvsrt
۱٫Linav & Van Buren